دربارۀ خاص‌بودنِ حضور گستردۀ مردمی در مراسم درگذشت شهادت‌گونۀ سیدابراهیم رئیسی [قسمت دوم] رویدادها زیادند؛ فارغ از رویداد‌های مناسبتی و حتی مهمتری از رویدادهایی مثل راهپیمایی 22 بهمن، روز قدس، پیاده‌روی اربعین و حتی اخیراً مراسم جنش روز غدیر در تهران یا مراسم مربوط به ولادت امام رضا (ع) در مشهد و نظایر آنها، رویدادهای خاصی همچون حضور عجیب و تا حد زیادی غیر قابل توضیح مردم در تشییع پیکر شهدای قواص، شهید حججی، شهید حاج قاسم سلیمانی و نظایر آنها حاکی از غلیانِ این شور و احساسات معنوی و مذهبی یا حتی ملی است. 3. در مواجهۀ با این رویدادها یا رخدادها، دستکم دو دسته تحلیل مختلف، مخصوصاً از سوی اصحاب علوم اجتماعی وجود دارد. در یک‌سو این رویدادها محصول دستکاری عظیم قدرت و حکومتِ سیاسی جمهوری اسلامی برای تامین بار ایدئولوژیک خودش است که توانسته برخلاف حرکتِ اصلیِ جامعه که ناظر به پذیرش عقلانیت ابزاری حیات اجتماعی و سیاسی است، بخشی از جامعه را به‌نحوی ایدئولوژیک، وارد میدان کند. اما در سوی دیگر، تحلیل مذکور، ناشی از نادیده‌گرفتنِ نقصانی معرفت‌شناختی در فهم تحولات جامعۀ ایرانی و لایه‌های عمیق مقاومتِ تاریخی آن در مواجهه با جهانِ مدرن یا سکولارِ غربی است. این مواجهه که نزدیک به دو قرن از آغاز آن می‌گذرد، چه پیش از انقلاب و پس از آن، همواره با چنین واکنش‌هایی از عمق لایه‌های هویتیِ مردم ایران روبرو بوده است. بر اساس این چارچوب تحلیلی، جامعۀ ایرانی بر اساس انباشت هزارسالۀ خود از ترکیب عناصر هویت اسلامی و ایرانی، تا پیش از مواجهۀ با جهانِ مدرن غربی، به یک ترکیب نسبتاً متلائم، در قالب یک مرکب حقیقی رسیده بود؛ هرچند این مرکب حقیقیِ هویتی، ادوار افول و زوال داشته است. از قضا در دورۀ مواجهۀ با تمدنِ غربی، این ترکیب هویتی در دورۀ انحطاط و افول خویش بوده و به همین جهت، حداقل تا دورۀ وقوع انقلاب اسلامی، اگرچه همواره شاهد جنبش‌های مقاومتی پراکنده بوده، اما تاب و توان مواجهه‌ای جدی با تمدن مدرنِ غربی را نداشته است. از این منظر، اصل وقوع انقلاب اسلامی، نقطۀ اوج این جنبش‌های مقاومتی است که توانسته است امکان خروج از چارچوب مواجهۀ استعماری را فراهم آورده و با اتکای به انباشت تاریخی و هویتیِ خود، امکان مواجهه‌ای فعال و متصرفانه در تمدن مدرن و سکولار غربی را فراهم کند. با این‌حال به دلیل حضور ساختارهای مدرنی که عمدتاً در دورۀ مواجهۀ استعماری، مخصوصاً در دورۀ پهلوی در ایران، جایگیر شده و به‌تبع ایدۀ توسعۀ غربی، در شرایط بعد از انقلاب گسترش نیز یافته است، جامعۀ ایرانی، خودآگاه یا ناخودآگاه، در میانۀ این دو جهان در کشاکش است یا به تعبیر دقیق‌تر، در مواجهۀ فعال و متصرفانۀ خویش، در کشاکش با عناصر هویتیِ ناشناختۀ غربی قرار می‌گیرد و واکنش‌های مذکور را از خود نشان می‌دهد. https://eitaa.com/mojtamaona