📛فاصله‌های بی‌خدا آیا آفتاب برای ما عادی شده است؟ جاده‌ها چطور؟ آفتاب سیاست چطور؟ جاده را تازه می‌فهمم، کاری به سبک و سنگینی مسافرها ندارد، برایش حرکت مهم است، هم کیش آفتاب است، در خدمت کردن قهر نمی‌کند، سرسنگین نمی‌شود. خوب است کمی بزنیم بیرون از خودمان، شهرمان و شعار دیوارها. هر روز عروس آفتاب از خواب بیدار می‌شود و بلندترین شنل خود را در سرزمین آدم‌ها می‌گستراند. نور صبح از لابه‌لای ابرها به زندگی سلام می‌دهد، گویا خاموشی به حرکت در آمده و در بیداری گنجشک‌ها می‌آمیزد. اکنون خطوط جاده‌ها به بودن انسان امتداد بخشیدند. وزارت راه حس و حال هیچ عاشقی را نمی‌تواند مسدود کند، قانون در مسابقات انسانیت کم می‌آورد، چشم هنرمند بیشتر می‌شود و حس‌های پاک را به ترمیم صلاح مملکت اعزام می‌کند. ما دیگر عابر دو پا و بی دست و پا نیستیم، شلوغی پیاده روها را برنمی تابیم و جریان فکر را به سیمان و سازه های مدیران شهر نمی‌سپاریم، می‌خواهیم با پاکبانان به جاده بزنیم، سر از بیداری در بیاوریم، چند عکس یادگاری بگیریم، قاب کنیم و بکوبیم روی سینه دیوار اتاق آقای شهردار! تا فاصله‌ هست، مطالبه باید کرد. @pooyanevisi