«موکب حضرت قائم(عج) با حضور سید کاظم روحبخش»
(اربعیننوشت۱؛ روزنوشتهای سفر اربعین ۱۴۰۳)
|۳شنبه|۳۰ مرداد ۱۴۰۳|۱۵ صفر ۱۴۴۶|
قسمت ۱از۲
• صبحی
#سیداحمد زنگ میزند و آمار مرزها را میگیرد، امسال هم میخواهد لحظه آخر از مرز عبور کند و سری به بچههای ستادهای استانهای مرزی بزند...
• خیلی وقت است که به ماشین نرسیدهام، یعنی اصلا یادم نمیآید که رسیده باشم! ماشین را قبل از سفر برای بالانس لاستیکها و میزان فرمان میبرم...
• جوادآقای
#بهشتی مجموعه کتابهای شهید آوینی را خواسته است، سر راه برگشت، میبرم منزلشان و به رضا میرسانم...
• از صبح
#محمدمهدی_فاطمی_صدر، پیگیر ماجرای پیادهروی روز اربعین یزد هست، خبر را از برنامه دیشب جهانآرا شنیده و به جد پیگیر است... اولین پیامد برنامه دیشب است... ماجرا خیلی پیچ خورده و بالا گرفته، امیدوارم به نتیجه برسد...
• برای رفتن، روحالله مملو از شوق است و من مالامال از خستگی... بالاخره نزدیک ساعت ۱۸ بیرون میزنیم...
• به قصد خسروی حرکت کردیم، اما همچنان تردید وجود دارد و گفتوگو بر سر مرز خروجی، ادامه دارد... خسروی، مهران، یا حتی باشماق...
• حاج شیخ
#حسین_نظری، از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه تماس میگیرد و جویای ماجرای یزد میشود، برایش توضیح میدهم... این هم دومین برکت از برنامه تلویزیونی دیشب...
• در مسیر موکبهای کوچک و بزرگ پراکنده زیاد هستند... نرسیده به یک موکب، بچههایی به صف پرچمبهدست، ماشینها را به سمت موکب دعوت و راهنمایی میکنند...
• به کناره جاده خیره هستم تا موکب ارکانالهدی و یا میقاتالرضا(ع) را بیابم، خیمه بزرگ سالهای پیش همچنان برقرار بود، اما از موکب خبری نبود...
• کمی جلوتر کنار ماهیفروشی، مجاور پارک قزلقلعه... موکب شهدای مدافع حرم خیرآباد، با طول و تفصیل فراوان برقرار بود... پرشکوه و منظم... در محوطه بیرونی، روی موکت نماز جماعت برپا است و من در تحیر که شکسته بخوانم یا کامل! ماه شب پانزدهم صفر پهلوبهپهلوی شبچهارده میزند و وسط آسمان میدرخشد...
• داخل چادر سفره شام را چیده بودند، خیلی منظم و مرتب، ... آن طرف هم بساط میز و صندلی، فراهم بود... خیلی شیک و باکلاس!
• جماعت دیگری هم هستند که از ظواهرشان معلوم است، راهی اربعین نیستند، اما بوی آبگوشت موکب مست و سپس جذبشان کرده...
•
#محمد_کیوان زنگ میزند و خبر میدهد که قرار است
#سیداحمد فردا باشماق باشد، میگوید به سید بگو برای نماز مغربوعشاء برسد تا برایمان سخنرانی هم داشته باشد...
• در ادامه هم در مسیر، موکبها سنگ تمام گذاشتهاند... آنقدر موکب ریزودرشت هست که کسی، بینصیب نمیماند... موکب امام رضای دانشگاه اراک، معلوم است مجهز و مرتب است، موکب شهید حججی...، بعدش موکب ابوزهرا، کمی بعدتر تابلوی شهری را میبینم که نوشته شهر شکوفههای آلبالو، مرکز عسل و شیره و خشکبار ایران! آنقدر این اوصاف جذاب است که نام شهر در یادم نمیماند! در این شهر هم موکب علی بن موسی الرضا(ع) چشمنوازی میکرد... بعد از ملایر، موکب مردمی سیدالشهداء کرتیلآباد و...
ادامه دارد...
✍️
#رحیم_آبفروش
@qoqnoos2