✳️ یا با دشمن در (ع) 🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 ✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟ ✅قسمت یازدهم ✴️موضع متکلمان شیعه ج) سید مرتضی سید مرتضی کتاب دیگری دارد به نام «تنزیه الانبیاء». این کتاب درباره این موضوع است که انبیاء(ع) معصوم اند، ائمه(ع) معصوم هستند. آن وقت، هر اشکال و ایرادی به عصمت یکی از انبیاء یا ائمه باشد، آن اشکال را آورده و جواب داده است. شروع کرده است از حضرت آدم(ع) که اگر حضرت آدم معصوم است، چرا میوه بهشتی را خورد؟! یک به یک آمده تا انبیاء تمام شده است. سراغ ائمه(ع) آمده است که اگر امام حسن مجتبی(ع) معصوم است، چرا صلح کرده است با معاویه؟ اگر امام حسین(ع) معصوم است پس چرا رفته است به کربلا و خود را به کشتن داده است؟! این چه کاری است؟ اینها را همینطور بحث کرده است. وقتی رسیده به قصه و ماجرای امام حسین(ع)، همین بحثی را که الان خواندم، همین استدلال آنجا هم هست که امام حسین(ع) که بنا و تصمیمِ بر جنگ نگرفته بود. امام حسین با عمر بن سعد صحبت کرد و پیشنهادات خودش را مطرح کرد و نپذیرفتند و وقتی نپذیرفتند اینجا دو راه برای حضرت باقی می ماند. یا اینکه تسلیم بلاقید و شرط بشود در برابر عبیدالله بن زیاد یا اینکه تن به شهادت بدهد. و حضرت آن ذلت را نپذیرفت که تسلیمِ در برابر عبیدالله بشود. اما این معنای آن نیست که حضرت راههای دیگر را مسدود می دانست. نه! راههای دیگری وجود داشت که حضرت پذیرفته بود و هیچ ایرادی به امام حسین(ع) نیست. این را هم سید مرتضی در تنزیه الانبیاء، صفحه 177 آورده است : «ولما رای ان لا سبیل له الی العود و لا الی دخول الکوفه سلک طریق الشام سائرا نحو یزید بن معاویه اللعین لعلمه ع بانه علی ما به اراف من ابن زیاد لعنه الله و اصحابه.» پس سید مرتضی هم بر مبنای قبول صدور این پیشنهادات به تحلیل پرداخته و ابدا در انتساب این راه حلهای سیاسی به امام ایراد کلامی ندیده است. بعد متکلم دیگری که در قرون بعدی داریم، فاضل مقداد است که شاگرد شهید اول است. ایشان کتابی دارد به نام اللوامع الالهیة. آنجا هم همین مطلب را دارد و نقل می کند که امام حسین(ع) فرمودند «اختاروا منی اما الرجوع الی مکة او ان اضع یدی علی ید یزید یری فی رایه» می روم خودم با یزید صحبت می کنم ببینم چه می خواهد بگوید، یا برمی گردم به مکه و یا اینکه من را بفرستید به یکی از نقاط مرزی. بطور کلی ما در قبول این گزارشات تاریخی به لحاظ موازین کلامی هیچ مشکلی ندیده اند. و اینها را پذیرفته اند. این هم مرحله دومی که ما داریم. اینکه من عرض می کنم بر حسب اطلاعات خودم است یعنی آن مقدار که من جستجو کرده ام، به مشکلی برخورد نکرده ام که کسی از علمای بزرگ گذشته گفته باشد در این سه فرضیه، سومی اش(اقدام برای با یزید) باطل است و محال است که امام چنین کاری را کند. بنده برخورد نکردم ممکن است یک جایی یکی از علما هم فرموده باشد. علی الاصول موضع علمای ما نسبت به این موضوع موضع مثبتی بوده است. فراموش کردم این را اضافه کنم که یک نقل تاریخی دیگری هم وجود دارد. می دانید اصحاب امام حسین(ع) که به شهادت رسیدند، یکی دو نفری جان سالم به در بردند که یکی غلام رباب است که برخی از گزارشات کربلا را هم، این شخص داده است. او می گوید که من در طول این سفر تا روز عاشورا از امام حسین نشنیدم که جایی حضرت فرموده باشد من می خواهم بروم شام با یزید صحبت بکنم. اما اینکه حضرت فرموده باشند که من برمی گردم و... ایشان می گوید بله اینها را از حضرت شنیده ایم. ولی در عین حال این منافاتی با آن گزارشات دیگر ندارد. او می گوید که ما از حضرت نشنیدیم. اینکه ما نشنیدیم، تکذیب شواهد و قرائن دیگر نیست. نتیجه ای که اینجا می خواهم بگیرم این است که در این بحث تقریبا یک توافقی بین مورخین ما، یعنی کلا مورخین اعم از شیعه و سنی، با متکلمین وجود دارد. ادامه دارد... 🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی ( دانشگاه علامه طباطبایی) ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛