✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت نهم
✴️ #مذاکره امام حسین در منابع تاریخی شیعه
متفکرین اسلامی و علمای ما از گذشته چه موضعی در قبال این گزارشات داشته اند؟ وقتی شیخ مفید در کتابی که در موضوعِ امامت نوشته است، این گزارش را می آورد، این به معنای این است که این گزارش را پذیرفته است، چون او یک مورخ صرف نیست و کتاب او هم صرفاً تاریخی نیست. این کتاب در موضوع امامت است. هرچیزی که به امام نسبت بدهند ولو شیخ مفید آن را قبول نداشته باشد، در کتابی که در موضوع امامت نوشته است، نمی آورد. این را هم پذیرفته و هم با اصول و مبانی شیعه به هر حال مخالف ندیده است. این مطلب را آورده است.
در اینجا اضافه کنم که در تواریخ امامیه بعد هم این نقل شیخ مورد قبول بوده است مثلا فتال نیشابوری که از شاگردان شیخ طوسی است در روضه الواعظین همین مطلب را دارد و در طبقه بعد، طبرسی(صاحب مجمع البیان) در کتاب اعلام الوری – درباره تاریخ ائمه – این را بدون تردید پذیرفته است.
با توجه به این موضع تاریخی شیعه، در پرانتز یک نکته ای را اشاره کنم. آن هم اینکه وضع فکری و گرایشات #سیاسی- اجتماعی ما در دهه های اخیر یک تغییری کرده است و در اثر این تغییر، بخشی از گزارشاتی که قبلا به راحتی و سهولت در منابع ما می آمد، الان از ذکرش و گزارشش و از نقلش پرهیز می کنیم. چون با فضای امروز نمی سازد. دقت می کنید؟ برای شیخ مفید هیچ مشکلی نیست که در کتابش بنویسد که امام حسین(ع) حاضر بود برود شام و با یزید #مذاکره کند.
این فقط او هم نیست که می نویسد، قرنها این مطالب در کتابهای ما به راحتی نوشته می شد و هیچ بار منفی به طور کلی نداشت. نمی گفتند این حرفها چیست؟! بعدا یک شرایطی اتفاق افتاد که در این دهه های اخیر که شما ملاحظه می فرمایید می بینید که علمای ما، متفکرین ما، بزرگانِ ما مثل اینکه خجالت می کِشَند اینها را بگویند که امام حسین با یزید برود مذاکره کند؟! برود شام برای مذاکره کردن؟!
از بس این امر قبیح تلقی می شود، سعی کردند یک تاریخی از عاشورا و کربلا ارائه کنند که یک تاریخ خیلی پاستوریزه باشد و اینجور چیزها در آن پیدا نشود. به هرحال این اتفاق افتاده است. من الان درصدد این نیستم که بگویم چه کسی و در کجا، کاری به این نداریم. ولی در گذشته تعصبات سیاسی کمتر در نقل تاریخ اثر داشته است.
موضع متکلمان شیعه
با این گزارشات متکلمین ما چطور برخورد کرده اند؟ من چند نمونه را اینجا خدمت شما اشاره می کنم. شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی. اینها به هر حال کسانی هستند که در ردیف اول متکلمین ما هستند که وارد این موضوع شده اند. حالا خیلی از علما هستند که در این زمینه ما چیزی از آنها سراغ نداریم. و این بزرگواران وارد شدند.
الف) شیخ مفید
به نظر من، شیخ مفید در کتاب ارشاد (که فقط تاریخ نیست، بلکه جنبه های اعتقادی و کلامی هم دارد)، موضع خودش را مشخص کرده است که این روایتها از نظر او قابل قبول است. مشکلی از نظر اعتقادی ندارد که ما بگوییم اینگونه مذاکره با شأن امام نمی سازد و این کار گناه است و چون امام، معصوم است پس این کارها را نمی کند. ایشان در این زمینه، هیچ استبعاد و هیچ نکته منفی ندارد.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت نهم
✴️ #مذاکره امام حسین در منابع تاریخی شیعه
متفکرین اسلامی و علمای ما از گذشته چه موضعی در قبال این گزارشات داشته اند؟ وقتی شیخ مفید در کتابی که در موضوعِ امامت نوشته است، این گزارش را می آورد، این به معنای این است که این گزارش را پذیرفته است، چون او یک مورخ صرف نیست و کتاب او هم صرفاً تاریخی نیست. این کتاب در موضوع امامت است. هرچیزی که به امام نسبت بدهند ولو شیخ مفید آن را قبول نداشته باشد، در کتابی که در موضوع امامت نوشته است، نمی آورد. این را هم پذیرفته و هم با اصول و مبانی شیعه به هر حال مخالف ندیده است. این مطلب را آورده است.
در اینجا اضافه کنم که در تواریخ امامیه بعد هم این نقل شیخ مورد قبول بوده است مثلا فتال نیشابوری که از شاگردان شیخ طوسی است در روضه الواعظین همین مطلب را دارد و در طبقه بعد، طبرسی(صاحب مجمع البیان) در کتاب اعلام الوری – درباره تاریخ ائمه – این را بدون تردید پذیرفته است.
با توجه به این موضع تاریخی شیعه، در پرانتز یک نکته ای را اشاره کنم. آن هم اینکه وضع فکری و گرایشات #سیاسی- اجتماعی ما در دهه های اخیر یک تغییری کرده است و در اثر این تغییر، بخشی از گزارشاتی که قبلا به راحتی و سهولت در منابع ما می آمد، الان از ذکرش و گزارشش و از نقلش پرهیز می کنیم. چون با فضای امروز نمی سازد. دقت می کنید؟ برای شیخ مفید هیچ مشکلی نیست که در کتابش بنویسد که امام حسین(ع) حاضر بود برود شام و با یزید #مذاکره کند.
این فقط او هم نیست که می نویسد، قرنها این مطالب در کتابهای ما به راحتی نوشته می شد و هیچ بار منفی به طور کلی نداشت. نمی گفتند این حرفها چیست؟! بعدا یک شرایطی اتفاق افتاد که در این دهه های اخیر که شما ملاحظه می فرمایید می بینید که علمای ما، متفکرین ما، بزرگانِ ما مثل اینکه خجالت می کِشَند اینها را بگویند که امام حسین با یزید برود مذاکره کند؟! برود شام برای مذاکره کردن؟!
از بس این امر قبیح تلقی می شود، سعی کردند یک تاریخی از عاشورا و کربلا ارائه کنند که یک تاریخ خیلی پاستوریزه باشد و اینجور چیزها در آن پیدا نشود. به هرحال این اتفاق افتاده است. من الان درصدد این نیستم که بگویم چه کسی و در کجا، کاری به این نداریم. ولی در گذشته تعصبات سیاسی کمتر در نقل تاریخ اثر داشته است.
موضع متکلمان شیعه
با این گزارشات متکلمین ما چطور برخورد کرده اند؟ من چند نمونه را اینجا خدمت شما اشاره می کنم. شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی. اینها به هر حال کسانی هستند که در ردیف اول متکلمین ما هستند که وارد این موضوع شده اند. حالا خیلی از علما هستند که در این زمینه ما چیزی از آنها سراغ نداریم. و این بزرگواران وارد شدند.
الف) شیخ مفید
به نظر من، شیخ مفید در کتاب ارشاد (که فقط تاریخ نیست، بلکه جنبه های اعتقادی و کلامی هم دارد)، موضع خودش را مشخص کرده است که این روایتها از نظر او قابل قبول است. مشکلی از نظر اعتقادی ندارد که ما بگوییم اینگونه مذاکره با شأن امام نمی سازد و این کار گناه است و چون امام، معصوم است پس این کارها را نمی کند. ایشان در این زمینه، هیچ استبعاد و هیچ نکته منفی ندارد.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت دهم
✴️موضع متکلمان شیعه
ب) شیخ طوسی
سید مرتضی یک اثر بسیار محققانه ای دارد به نام «الشافی» و چون این کتاب مفصل بوده است، شیخ طوسی، که جنبه شاگردی هم نسبت به سید مرتضی دارد، آن را مقداری تلخیص کرده است که نام آن «تلخیص الشافی» است. این مطلب را من از این کتاب تلخیص الشافیِ شیخ طوسی برای شما می خوانم.(جلد4، صفحه185) البته باید تذکر بدهم که این بخش از کتاب تلخیص الشافی از اضافات شیخ طوسی به کتاب است:
«و قد همَّ ابوعبدالله لما عرف بقتل مسلم و اشیر علیه بالعود» وقتی خبر شهادت مسلم رسید و اینکه وضع کوفه دگرگون شده، خب هنوز سپاهیان حُر نیامده بودند، هنوز لشکر عمر سعد هم نرسیده بود، حضرت آزادیِ عمل داشت برای تصمیم گیری. حضرت آنجا تمایل پیدا کرد و نظر داشت به اینکه برگردد و بقیه مسیر را ادامه ندهد. «فوصل الیه بنوعقیل» ولی عموزاده ها که فرزندان عقیل بودند آمدند و این مطلب را مطرح کردند و گفتند که چرا؟! نه! ما باید ادامه بدهیم. حالا که مسلم ابن عقیل به شهادت رسیده است، ما برنمی گردیم.
باید خونخواهی کنیم و تقاص خون او را بگیریم و به هرحال نظر این شد که مسیر ادامه پیدا بکند.
«ثمّ لحقه الحر بن یزید» سپس سپاهیان حر آمدند«و منعه من الانصراف» و دیگر جلوی حضرت را گرفتند و مانع از بازگشت حضرت شدند و حرفشان این بود که باید بیایید پیش عبیدالله ابن زیاد و هرچه عبیدالله می گوید بپذیرید. یعنی آنجا اصلا بحث #مذاکره را مطرح نمی کردند. «ان یقدم الی ابن زیاد نازلاً علی حکمه. فامتنع» ولی حضرت نمی پذیرفت. «و لما رای الّا سبیل الی العود» وقتی که حضرت دید که راهی برای برگشت نیست، اجازه نمی دهند که برگردد، «و لا دخول الکوفه»و نه حضرت خودش می تواند آزادانه به کوفه برود، در ادامه مسیر «سلک طریق الشام» حضرت فرمودند به طرف شام حرکت می کنیم. «سائراً نحو یزید ابن معاویه» می رویم پیش خود خلیفه، خود یزید. چرا؟
حالا این تعبیری که متکلمین ما اینجا دارند، تعبیر سنگینی است! از آن چیزهایی است که امروز سانسور می شود و باید سانسورش کرد! تعبیر شیخ طوسی این است «لعِلمه علیه السلام بانه علی ما به ارقّ من ابن زیاد و اصحابه» چون امام حسین می داند که یزید بن معاویه انعطاف پذیرتر از عبیدالله ابن زیاد است و راحتتر می شود با او کنار آمد و صحبت کرد. لذا حاضر به اینکه بپذیرد نزد عبیدالله برود نبود ولی حاضر بود که به شام برود و با یزید صحبت کند.
لذا حضرت به سوی شام حرکت کرد تا جایی که سپاه ابن سعد رسیدند «فسار حتی قدم علیه عمر بن سعد و کان من امره ما قد ذکر و سطر» ولی خب عبیدالله بن زیاد به هر حال عمر بن سعد را فرستاد و عمر بن سعد حضرت را محاصره کرد و اجازه نداد.
در اینجا شیخ این سوال را مطرح می کند که چرا حضرت تن داد به کشته شدن؟ پاسخی که این بزرگوار اینجا می دهد، این نیست که امام می خواست از شهادت استقبال کند و یا عزت. بلکه پاسخ شیخ این است که امام می خواست به مدینه برگردد یا نزد یزید برود و یا به سر حدات کوچ کند ولی آنها نگذاشتند: «و قد روی انه علیه السلام قال لعمر بن سعد اختاروا منی»حضرت به عمر ابن سعد فرمودند یکی از این چند پیشنهاد من را انتخاب کنید.یا قبول کنید که من برگردم به همان جایی که آمدم. این پیشنهاد اول.
دستم را در دست یزید بگذارم ببینیم خودش چه می گوید. شما نماینده او هستید دیگر. شاید خودش نظر دیگری داشته باشد. بگذارید ما خودمان با همدیگر کنار می آییم. این پیشنهاد دوم.
یا به یکی از سرحدات بفرستید. یکی از نقاط مرزی. معمولا کسانی را که بخواهند تبعید کنند به نقاط مرزی می فرستند که ارتباطاتشان از نظر اجتماعی کم شود و دیگر نتوانند خیلی فعالیت داشته باشند.
و همین مطلب را عمر ابن سعد به عبیدالله نوشت و او هم در نهایت مخالفت کرد.
اینجا این مطلبی را که خواندم، موضع کلامی شیخ طوسی است. وی مورخ نیست. اما داده های مورخین را می گیرد، در چارچوب کلامی خودش می ریزد. او باید تحلیل کند که امام موضع گیری هایش بر اساس یک سری اصول و موازین است و امامی که ما او را به عنوان امام معصوم می شناسیم و باید در آن چارچوب قابل تحلیل باشد. این بزرگواران می فرمایند که همین را که مورخین گفته اند، کاملا معقول است و مشروع و درست است. امام حسین(ع) همینطور بوده است. امامت همین است.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت یازدهم
✴️موضع متکلمان شیعه
ج) سید مرتضی
سید مرتضی کتاب دیگری دارد به نام «تنزیه الانبیاء». این کتاب درباره این موضوع است که انبیاء(ع) معصوم اند، ائمه(ع) معصوم هستند. آن وقت، هر اشکال و ایرادی به عصمت یکی از انبیاء یا ائمه باشد، آن اشکال را آورده و جواب داده است.
شروع کرده است از حضرت آدم(ع) که اگر حضرت آدم معصوم است، چرا میوه بهشتی را خورد؟! یک به یک آمده تا انبیاء تمام شده است. سراغ ائمه(ع) آمده است که اگر امام حسن مجتبی(ع) معصوم است، چرا صلح کرده است با معاویه؟ اگر امام حسین(ع) معصوم است پس چرا رفته است به کربلا و خود را به کشتن داده است؟! این چه کاری است؟ اینها را همینطور بحث کرده است.
وقتی رسیده به قصه و ماجرای امام حسین(ع)، همین بحثی را که الان خواندم، همین استدلال آنجا هم هست که امام حسین(ع) که بنا و تصمیمِ بر جنگ نگرفته بود. امام حسین با عمر بن سعد صحبت کرد و پیشنهادات خودش را مطرح کرد و نپذیرفتند و وقتی نپذیرفتند اینجا دو راه برای حضرت باقی می ماند. یا اینکه تسلیم بلاقید و شرط بشود در برابر عبیدالله بن زیاد یا اینکه تن به شهادت بدهد. و حضرت آن ذلت را نپذیرفت که تسلیمِ در برابر عبیدالله بشود.
اما این معنای آن نیست که حضرت راههای دیگر را مسدود می دانست. نه! راههای دیگری وجود داشت که حضرت پذیرفته بود و هیچ ایرادی به امام حسین(ع) نیست. این را هم سید مرتضی در تنزیه الانبیاء، صفحه 177 آورده است : «ولما رای ان لا سبیل له الی العود و لا الی دخول الکوفه سلک طریق الشام سائرا نحو یزید بن معاویه اللعین لعلمه ع بانه علی ما به اراف من ابن زیاد لعنه الله و اصحابه.» پس سید مرتضی هم بر مبنای قبول صدور این پیشنهادات به تحلیل پرداخته و ابدا در انتساب این راه حلهای سیاسی به امام ایراد کلامی ندیده است.
بعد متکلم دیگری که در قرون بعدی داریم، فاضل مقداد است که شاگرد شهید اول است. ایشان کتابی دارد به نام اللوامع الالهیة. آنجا هم همین مطلب را دارد و نقل می کند که امام حسین(ع) فرمودند «اختاروا منی اما الرجوع الی مکة او ان اضع یدی علی ید یزید یری فی رایه» می روم خودم با یزید صحبت می کنم ببینم چه می خواهد بگوید، یا برمی گردم به مکه و یا اینکه من را بفرستید به یکی از نقاط مرزی.
بطور کلی #متکلمین ما در قبول این گزارشات تاریخی به لحاظ موازین کلامی هیچ مشکلی ندیده اند. و اینها را پذیرفته اند. این هم مرحله دومی که ما داریم. اینکه من عرض می کنم بر حسب اطلاعات خودم است یعنی آن مقدار که من جستجو کرده ام، به مشکلی برخورد نکرده ام که کسی از علمای بزرگ گذشته گفته باشد در این سه فرضیه، سومی اش(اقدام برای #مذاکره با یزید) باطل است و محال است که امام چنین کاری را کند.
بنده برخورد نکردم ممکن است یک جایی یکی از علما هم فرموده باشد. علی الاصول موضع علمای ما نسبت به این موضوع موضع مثبتی بوده است.
فراموش کردم این را اضافه کنم که یک نقل تاریخی دیگری هم وجود دارد. می دانید اصحاب امام حسین(ع) که به شهادت رسیدند، یکی دو نفری جان سالم به در بردند که یکی غلام رباب است که برخی از گزارشات کربلا را هم، این شخص داده است.
او می گوید که من در طول این سفر تا روز عاشورا از امام حسین نشنیدم که جایی حضرت فرموده باشد من می خواهم بروم شام با یزید صحبت بکنم. اما اینکه حضرت فرموده باشند که من برمی گردم و... ایشان می گوید بله اینها را از حضرت شنیده ایم. ولی در عین حال این منافاتی با آن گزارشات دیگر ندارد. او می گوید که ما از حضرت نشنیدیم. اینکه ما نشنیدیم، تکذیب شواهد و قرائن دیگر نیست. نتیجه ای که اینجا می خواهم بگیرم این است که در این بحث تقریبا یک توافقی بین مورخین ما، یعنی کلا مورخین اعم از شیعه و سنی، با متکلمین وجود دارد.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت دوازدهم
✴️موضع فقهای شیعه
اینک نوبت به این می رسد که ببینیم فقها در اینجا چه تحلیلی ارائه می کنند؟ آیا واقعا اگر کسی در این شرایط قرار بگیرد و بخواهد #مذاکره کند و بالاتر از مذاکره، اصلا پیشنهاد صلح بدهد که یک توافقی بخواهد صورت بگیرد که جنگ اتفاق نیافتد، جائز نیست؟
در توافق یک سری از شرایط را طرفین می پذیرند، یک مقدار از خواسته های خودشان را هم صرفنظر می کنند دیگر. در قصه صلح امام حسن(ع) مگر غیر از این بود؟ امام حسن(ع) از برخی از حقوق خودش یا شیعیان صرفنظر کرد.
در صلح حدیبیه هم همینطور بود. پیغمبر اکرم(ص) بالاخره برخی از شرایط خودش را نادیده گرفت و برخی از شرایط دشمن را پذیرفت و بالعکس.
به هرحال توافقی صورت گرفت. فقها اینجا موضعشان چیست؟
فقیه نمی گوید که من تکلیف برای امام حسین(ع) مشخص می کنم. فقیه #موضعش این است که صلح با دشمن جایز است یا جایز نیست؟ این یک.
اگر فتوا داد که صلح جایز است، آن وقت ممکن است مورد اشکال قرار بگیرد که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟ چون نمی تواند فتوای فقیه با عمل امام در تضاد باشد. باید این سازگاری را به وجود بیاورد. وقتی می خواهد این سازگاری را توضیح دهد، باید بگوید امام حسین(ع) در یک شرایطی قرار گرفته بود که راه صلح برای او مسدود شده بود. اگر صلح ممکن باشد اولا و به مصلحت باشد ثانیا، آنگاه بلا مانع است و البته امام باید مصلحت را تشخیص بدهد، چون صلح بطور کلی واجب نیست. اما راه صلح باز است و تصمیم گیری درباره جنگ یا صلح بستگی به شرایط سیاسی و اجتماعی دارد و امام مسلمین با توجه به نظر اهل نظر تشخیص می دهد که الان شرایط جنگ را اقتضا می کند یا مصلحت صلح را اقتضا می کند.
#فقها به اینجا که می رسند به سهولت می پذیرند که صلح جایز است و امام حسین(ع) هم در قلمرو این حکم فقهی عمل کرده است، هرچند او مصلحت را در زمان خودش بر مقاومت و ایستادگی تشخیص داده است. منظور فقها از این صلحی که اینجا می گویند چیست که چرا امام حسین(ع) صلح نکرد؟
منظورشان این است که چرا تسلیم عبیدالله و یزید نشد؟ چون حضرت آماده بود که مذاکره کند، آماده بود که برگردد، آن را که اعلام کرده بودند. یک راه را حضرت نپذیرفت. خود حضرت مسدود کرد با اینکه عبیدالله روی آن اصرار داشت و آن اینکه تسلیم شو. این را حضرت نپذیرفت. چرا نپذیرفت؟
اگر ما در آن شرایط باشیم باید بپذیریم یا نپذیریم؟ تسلیم بشویم یا نشویم؟
پاسخ فقها این است که در شرایط مختلف امت اسلامی خودش باید تصمیم بگیرد. اگر مصلحت است بپذیرد. باز اینجا هم نمی گویند این کار ذاتا خلاف شرع است. می گویند #مصلحت چه اقتضا می کند؟ کلمات فقها در این زمینه زیاد و مفصل است. چون فرصت نیست من فقط یک موردش را خدمت شما عزیزان می خوانم.
علامه حلی در کتاب قواعد که یکی از بهترین متون فقهی ما است، اینطور می فرماید: «المعاهدۀ علی ترک الحرب جائزۀ مع مصلحۀ المسلمین». اگر مصلحت مسلمین اقتضا می کند، عهد و پیمان بستن برای ترک جنگ جایز است. جناب علامه چرا نمی فرمایید واجب است؟ عبارت را ایشان تکمیل می کنند: «و واجبۀ مع حاجتهم الیها».
اگر جامعه اسلامی نیاز دارد، ترک جنگ واجب است.
خب این عبارت نشان می دهد که مساله جنگ و صلح تابع شرایط است. اینطور نیست که «همیشه جنگ» یا «همیشه صلح». انعطاف پذیر است و دست برای انتخاب در شرایط مختلف باز است.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت سیزدهم
✴️موضع فقهای شیعه
محقق کرکی که عالم بزرگوار عصر صفویه است، کلام علامه را در شرح خودش بر قواعد توضیح می دهد. می گوید که شما که می گویید صلح جایز است، پس چرا امام حسین جنگید؟
می گوید: «و اما فعل الحسین علیه السلام فانا لانعلم منه ان المصلحۀ کانت بالمهادنۀ و ترکها».
ما گفتیم #صلح جایز است در صورت مصلحت و برای امام حسین(ع) هم صلح جایز است در صورت مصلحت. اگر امام حسین(ع) صلح نکرد، شاید #مصلحت نبوده است. این اشکالی به آن #فتوا وارد نمی کند. اگر مصلحت بر صلح بود و امام حسین(ع) صلح نمی کرد، آنوقت جای اعتراض بود. آن هم مطابق با مصلحت عمل کرده است.
«و لعله علم» مثلا شاید حضرت می دانست که «لو هادن یزید علیه العنۀ لم یف له» اگر قرارداد هم ببندند با یزید، او وفا نمی کند. یا اینکه وضع یزید بن معاویه به دلیل جنایاتی که انجام می داد و متهتک بود، وضعی است که اگر هدنه ای اتفاق بیفتد به ضرر جامعه اسلامی و اسلام است، لذا حضرت
مقاومت کرد.
کلمات دیگری هم #فقها دارند که مجموعا فقها هیچ تصلبی و مقاومتی برای اینکه بپذیرند که #مذاکره صورت بگیرد، صلح صورت بگیرد در شرایطی که مصلحت است، هیچ مقاومتی در این موضوع ندارند و کاملا این مساله برایشان قابل قبول است که همانطوری که امام حسن(ع) رفتار کردند، امام حسین(ع) اگر مصلحت ایجاب کند، همان رفتار را می کردند.
خب شرایط تغییر کرده بود. یعنی دوران یزید غیر از دوران معاویه بود و الا اگر شرایط اقتضا می کرد و مصلحت امت اسلامی اقتضا می کرد، مشکلی برای مصالحه و مهادنه وجود نداشت.
البته در کلمات فقها مطلب دیگری هم هست که نشان از تلقی مثبتشان از اقدام امام حسین(ع) برای صلح دارد مثلا محقق کرکی اشاره کرده است که امام برای مهادنه با یک مانع روبرو بود و لذا حاضر به قبول پیشنهاد دشمن نشد و آن مانع عدم التزام دشمن به هدنه بود. آنها می خواستند امام را پس از تسلیم با ذلت به قتل برسانند.
صاحب جواهر با تقویت این احتمال میگوید آنها «بهر حال» تصمیم به قتل حضرت داشتند. لذا امام قتل با عزت را انتخاب کرد: «... علما منه ع انهم عازمون علی قتله علی کل حال کما هو الظاهر من افعالهم(جواهر، ج 21، ص295) این موضع که از قرنها پیش مورد اعتنای فقها بوده، گویای آن است که از نظر آنها اگر اطمینان به غدر و قتل در هدنه و تسلیم نبود، امام می توانست از مقاومت دست بردارد.
این بحثی بود که من می خواستم خدمت شما عرض کنم که اصلا ما در کلمات علما و بزرگان خودمان در گذشته(نه آنهایی که تاریخ نوشتند، نه آنهایی که بحث کلامی کردند، نه آنهایی که بحث فقهی کردند، اصلا هیچ فراری از اینکه ما مذاکره می خواهیم با دشمن کنیم یا صلح می خواهیم بکنیم به عنوان اینکه کار منفی است و شرع اجازه نداده است و کار قبیحی است، هیچ چیزی در کلمات این آقایان بنده پیدا نکردم.
اما این تحلیل و موضعی که الان وجود دارد که گاهی گفته می شود که امام حسین(ع) ملاقات کرد، اما مذاکره به معنای امروزی نکرد بلکه آن کاری که امام حسین کرد، این بود که عمر بن سعد را دید برای اینکه به او اخطار کند که داری می روی جهنم، مواظب باش. می خواست موعظه کند، موعظه اخلاقی.
البته امام نسبت به ابن سعد و اصحابش مواعظی در کربلا دارند، ولی ربطی به موضوع بحث ما ندارد. این مطلب شاهدی از نظر تاریخی ندارد که کسی آن را نقل کرده باشد. یا #متکلمی این مطلب را گفته باشد.
و علاوه بر اینکه شاهدی ندارد بلکه شواهد عکسش هم همانطور که برایتان خواندم، وجود دارد که گفتگوهای طولانی وجود داشته، بر اساس آن گفتگوها یک متنی را عمربن سعد به عبیدالله نوشته و پیشنهاداتی مطرح شده و درک عمومی بر این است که این متن به هرحال مرتبط با آن صحبتها است. ممکن است حالا عمربن سعد خودش یک مقداری در تدوین این متن از سیاست خودش و سلیقه خودش استفاده کرده باشد. چون این متن مثل متن صلح امام حسن نیست یا مثل صلح حدیبیه نیست که طرفین امضا کرده باشند.
تا ما بتوانیم استناد به امام حسین(ع) هم بدهیم. ولی مضمون کلی آن یعنی راههایی برای اینکه جنگ اتفاق نیافتد، مطرح هست. اگر این نامه ابن سعد هم نبود، اینکه امام حسین(ع) فرموده است که بگذارید ما برگردیم این دیگر احتیاجی به این متن هم ندارد. چون حضرت این را در جاهای دیگر فرموده بودند. یعنی جزء مذاکرات سری به حساب نمی آمد اصلا. علنی و آشکار بوده است این مساله.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت چهاردهم
✴️اظهار تاسف!
در پایان عرایضم باید از یک موضوع اظهار تاسف کنم . ما در شرایطی قرار گرفته ایم که ورود در این بحثها دیگر خیلی سخت و دشوار است. فضای کلی سیاسی و اجتماعی اقتضا می کند در این گونه مباحث، امثال بنده چیزی نگوییم و ننویسیم و این مسائل فعلا مسکوت بماند. دلیلش این است که سال 93 آقای رییس جمهور رفتند زنجان. آنجا یک سخنرانی کردند و در آنجا این مطلب را مطرح کرد و با برخوردهای نامناسبی مواجه شد. تاریخ این سخنرانی 30/7/93 است.
ایشان فرمودند: «درس و پیام امام حسین درس برادری، #وحدت و گذشت و قبول توبه از یکدیگر است. درس کربلا درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین می باشد.
در شب #عاشورا امام حسین خیمه ای برپا کرد و عمربن سعد را به #مذاکره دعوت نمود. امامی که آگاه هست که فردا او و یارانش توسط همین عمربن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید (یعنی به این هم تصریح کرده است که علم به شهادت امام حسین را نمی خواهیم تردیدی در آن ایجاد کنیم) با اینکه امام می داند اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همین رو در آن شب ساعتها با عمربن سعد مذاکره کرد تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود. این به آن معنا نیست که امام حسین از شهادت می ترسید.
بلکه امام حسین از شهادت استقبال هم می کرد. اما با این حرکت خود به ما یاد داد که حتی با دشمنان خود باید به گونه ای رفتار کنیم که دنیا منطق ما را درصحنه مذاکره پیروز بداند.»
خب بعد از این سخنرانی یک غوغایی به راه افتاد که شما چرا مساله مذاکره را برای امام حسین(ع) اصلا مطرح کردید. شخصیتهایی به میدان آمدند که نه! اصلا مذاکره غلط است و آنجا مذاکرهای نبوده است. امام(ع) عمربن سعد را احضار کرد برای اینکه گوشمالی بدهد.
می خواست توبیخش کند که تو چرا آمدی برای جنگ؟ و بعد برخی از تشکلها اطلاعیه دادند و بیانیه دادند که مواظب باشید ایهاالناس! امام حسین را دارند از دست ما می گیرند و می برند و تحریف دارد اتفاق می افتد و امثال اینها.
متاسفانه به سوی فضایی داریم می رویم که برای برخی مسائلی که باید تکلیفش را علما و دانشمندان و محققان روشن کنند و باید یک فضای آزادی گذاشت برای این بحثهایی تا آنها به تحقیقات خودشان بپردازند ولی متاسفانه این بحثهای علمی از نظر اخلاقی هزینه بر می شود و کار را دشوار می کند. این زیبنده نظام ما و محیط علمی و انقلابی ما نیست. ما افتخارمان این است که تابع مکتب اهل بیت(ع) هستیم و بحث و گفتگو کردن در این موضوعات مسائل عادی است و تکالیف همه اهل فکر و اندیشه است.
هیچ ملازمه ای هم برای تعمیم دادن آن شرایط، به شرایط ما وجود ندارد اصلا.
ادامه دارد...
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
✳️ #امکان یا #امتناع_مذاکره با دشمن در #سیاست_انقلابی #امام_حسین(ع)
🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶
✨✨ما به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش هستیم که آیا امام حسین(ع) غیر از جنگ به فکر دیگری هم بود یا نه؟ آیا حضرت راه مذاکره با دشمن را هم، باز می دید یا این راه از نظر امام حسین(ع) مسدود بود؟
✅قسمت پانزدهم
✴️اظهارتاسف
این عبارتی را که از علامه حلی برایتان خواندم که هم فقیه است و هم #متکلم است و در علوم مختلف اسلامی دست دارد، چقدر این تعبیر تعبیر عاقلانه ای است و فقیهانه است که نه اسلام، جهاد و جنگ را به طور مطلق در برابر دشمن مطرح کرده است و نه صلح را به طور مطلق مطرح کرده است و طرفین قضیه به شرایط جامعه اسلامی و شرایط مسلمانها، به شرایط دشمن، به موضوع نزاع، به قدرت ما، به قدرت آنها، به مصالح خودمان محول کرده است.
قاعده همین است و بقیه اش در اختیار کارشناسان مربوط به مسائل اجتماعی و #سیاسی و نظامی و امثال اینهاست که بنشینند و اقتضائات جامعه را ببینند و بر اساس منافع امت و مصالح کشور راه تصمیم گیری برای حاکم اسلامی را هموار کنند. دیگر احتیاجی به اینکه ما از دین و مذهب در این مسائل مایه بگذاریم نیست واقعا. اصلا این ملازمه ای ندارد.
ممکن است ما مصلحتمان الان این باشد که با هیچ کس در دنیا #مذاکره نکنیم. ممکن است به این نتیجه برسند کارشناسان ما، که به نفع ما نیست.
به جای اینکه بگوییم امام حسین هم این کارها را نکرده و از امام حسین خرج بکنیم، بگوییم مصلحت خودمان است. استدلال برای کار خودمان بیاوریم اینکه نه! امام حسین اهل این حرفها نبوده است، این چه قیاسی است؟!
امام حسین(ع) در شرایطی که خودش داشت، تصمیم مربوط به زمان خودش را گرفت و آن تصمیم در آن شرایط قطعا بهترین تصمیم بوده است و ما امام را معصوم می دانیم، خطایی وجود ندارد. بلکه این الهام بخش برای ما است که در صورتی که در آن شرایط بخواهیم قرار بگیریم و آن مولفه ها کاملا در زمان ما برقرار باشد، می توانیم الهام بگیریم از همان برخوردهای حضرت. اما اینکه اینها را شبیه سازی کنیم و کپی برداری کنیم، امام حسین(ع) این کار را کرد، امام حسین(ع) این کار را نکرد، بسیار بسیار ساده اندیشانه است.
در گذشته علمای ما که وارد این صحنه ها و درگیری های سیاسی به شکل مستقیم نبودند. در استدلالهای دینی خودشان کاملا مستقل عمل می کردند. فکر می کنم امروز هم هر چند در جمهوری اسلامی فقه و فقها حضور نزدیکی در تصدی و مباشرت دارند اما درعین حال باید آن استقلال فکری برای عموم علما، فقها، اندیشمندان و حوزه های علمیه برای طرح دیدگاههای مختلف همچنان باقی بماند.
از حسن توجه شما عزیزان سپاسگزار هستم
والسلام علیکم و رحمۀ الله و برکاته
✨✨✨پایان✨✨✨
🔹🔸سخرانی حجت الاسلام سروش محلاتی
( دانشگاه علامه طباطبایی)
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔 @quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
در اين شرايط اجتماعي، چگونه #بي_تفاوت نباشيم؟
🛑قسمت دهم:
❓آيا آيه 9 سوره حجرات، بر اين شرايط قابل انطباق است؟
✅ در روزهاي قبل بيان شد كه طبق ايه 9 سوره حجرات، وظيفهي نيروهاي خارج از منازعه، رفع خصومت و ايجاد #صلح بين طرفين درگيري (حاكمان و معترضان خياباني) و در صورت عدم پذيرش ، مقابله با گروه متعرض و اغاز كننده نزاع است.
برخي از مخاطبان گرامي، در خصوص كاربرد اين ايه سئوالاتي را مطرح كردند كه در چند قسمت پاسخها ارايه شد و امروز اخرین قسمت است.
5⃣❓ایا معترضان و مخالفان حکومت اسلامی، #باغی نیستند؟
پاسخ: انچه مهم است عملکرد حاکمان است که باید مطابق موازین اسلامی و حفظ حقوق مردم و پایبندی کامل به میثاق نظام برامده از انقلاب، یعنی قانون اساسی باشد. اسم و ظاهر اسلامی بودن مهم نیست. همچنانکه امام حسین ع هم بخاطر عملکرد یزید قیام کردند هر چند که اسما خلیفه اسلامی بود.
6⃣❓ آیا #واقعه_عاشورا مصداق #بغی است؟!برخی از علمای وهابی (مانند بنباز) چنین اظهار نظری کردهاند و امام حسین ع را مصداق «باغی» و خطاکار شمرده و یزید را ذیحق معرفی نمودهاند
پاسخ: "در مورد امام حسین ع، بوضوح نصب یزید برخلاف معاهدهای بود که معاویه بسته بود؛ علاوه بر این یزید، برخلاف معاویه که ظواهر را حفظمیکرد، شخصی بود که علنا به فسق و فجور میپرداخت و امام حسین ع در خطبههای متعددی سخنان فراوانی از رسول الله ص را نقل فرمود که حکومت چنین شخص فاجر و فاسقی به هیچ عنوان مورد امضای اسلام نیست و طبق احادیثی که خود امام حسین ع از رسول الله ص نقل میکرد ساقط کردن چنین فردی بر امت مسلمان لازم است.
اما حتی اگر از اینها هم صرف نظر کنیم و حتی اگر به این سخن باطل رایج در میان برخی از علمای اهل سنت تن دهیم که در مقابل هر حاکمی ولو حاکم جور باید تسلیم بود!
◀🔷نکته بسیار مهمی در این آیه هست که نشان میدهد که حتی بر اساس این مبانی باطل هم باز نمیتوان امام حسین ع را متهم دانست. و آن اینکه:
آیه میفرماید که اگر بین دو گروه جنگ درگرفت باید بین آنان صلح و آشتی برقرار کرد؛ و اگر کسی با این حال بر موضع ستم ورزیدن اصرار کرد باید با او جنگید. ما میگوییم به فرض محال، فرض میکنیم که نباید با حاکم جور جنگید؛ اما وقتی امام با لشکر حر مواجه شد مگر نفرمودند اگر پیمانتان با مرا شکستهاید من #برمیگردم؛ و حر اجازه برگشت نداد و امام را محاصرهکنان تا کربلا سوق داد؛
و مگر نه این است که در کربلا امام ع خودش پیشنهاد #مذاکره با عمرسعد را داد؛ و عمر سعد گزارش این مذاکره را برای ابنزیاد این گونه منعکس کرد که امام حسین ع حاضر شده است دست از جنگ بردارد و سه گزینه را پیش روی ابنزیاد گذاشته که وجه مشترک همه آنها #ترک_مخاصمه است؛ با این حال ابنزیاد نپذیرفت و حضرت را بین جنگیدن یا تسلیم شدن ذلیلانه مخیر کرد و اینجا بود که حضرت فریاد هیهات منا الذلة سر داد در واقع، آیا ابنزیاد گزینهای جز جنگیدن برای حضرت باقی گذاشت؟!
با این اوصاف، چه کسی بر دیگری بغی کرد؟ امام حسین ع که در آن #مذاکره به سمت قبول #آتشبس رفت، یا ابنزیاد که جز دستگیری ذلیلانه حضرت راه دیگری باقی نگذاشته بود؛ دستگیریای که معلوم بود که پایانش قتل ذلیلانه حضرت در دارالحکومه کوفه خواهد بود؛ پس در این واقعه هم حتی بر اساس آن فرض باطل (که با حکومت جور هم نباید درگیر شد) باز جناح یزید، باغی و ستمگر بودند نه امام حسین ع و یارانش."
🖊حجت الاسلام سوزنچی.
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️ حسین ع، دیگران را #قربانی خود نکرد.
بودن با خودش را به دیگران #تحمیل نکرد.
🔹شهادت حسین یک تراژدی بود.
مظلومیت قتل عام گروهی از پاکبازترین و آزاده ترین انسان ها در نبردی نابرابر با جباریت!
جلوه ای از ماندن بر سر اصول، تا پای جان باختن خود و خانواده،
رخدادی تراژیک برای انسانیت که متاسفانه در مرزهای عقیدتی اسلام باقی ماند و به اندازه کافی ابعاد جهانی نیافت.
حسین با ما و جان ما کاری کرد که می توان متدین نبود، می توان مسلمان نبود، ولی نمی توان او را تحسین نکرد و دوست نداشت، شاید به دلایل زیر؛
🔹حسین " #متفاوت " بود و هزینه تفاوت و #همنوایی_نکردن با دیگران را پرداخت.
در روزگاری که همگان در قبال جباریت، با #تطمیع یا #تهدید زبان در کام کشیده بودند،
حسین به ما آموخت که هزینه زیست اصیل انسانی، مرگی " دردناک " و " تراژیک " است.
حسین آموزگار بزرگ" ایستادن "در مقابل تمام چیزهایی بود که انسان و انسانیت را به تباهی می کشاند.
از همین رو بود که #قدرت_تمامیت_طلب همگان را در مقابل یک انتخاب قرار داده بود؛ تسلیم، یا مرگ!
🔹حسین #آزاده بود و به آزادی دیگران نیز احترام می گذاشت.
#آزادی_انتخاب در "بودن" یا" نبودن " با او.
🔺حسین در هیچ زمانی، بودن با خود را به دیگران #تحمیل نکرد.
برای او کرامت انسان نه در تبعیت، بلکه در انتخاب است که می تواند تجلی یابد. انتخابی که می تواند زندگی یا مرگ را برگزیند. از همین رو در منازل مختلف سفر، پایان ماجرا را بارها به همراهان یادآوری و بر پرهیز از تحمیل خواست خود بر دیگران تاکید می ورزید.
🔹حسین بزرگ بود، ولی نه آن قدر که دیگران را #قربانی خود بخواهد.
در قیاس با نسلی از رهبران جهان که مردم را ابزاری برای دست یابی به قدرت و فدایی خود می پسندند،
حسین برای تحقق آرمان هایش هزینه ای سنگین پرداخت؛ هزینه ای از جنس خانواده و فرزندان.
حسین به ما آموخت که " انسان فی نفسه هدف است نه وسیله" (کانت)، و از همین رو تا انتها می کوشید تا از وقوع این حادثه ناگوار پرهیز کند.
🔹حسین زندگی را دوست داشت و به آن عشق می ورزید. برای او سویهی مقابل زندگی ذلت بار نه مرگ، بلکه رهایی بود. این دشمن بود که او را مجبور به انتخاب میان تسلیم یا مرگ کرد.
برای حسین شهادت گزینه نخست نبود. از همین رو از انجام #مذاکره با دشمن ابایی نداشت.
حسین آموزگار بزرگ زندگی توام با کرامت و ارزش های بلند اخلاقی است.
🔹حسین اصلاح گری بزرگ بود که اصلاح امت جدش برای او اولویتی کاستی ناپذیر داشت (به عمر سعد گفته بود که حاضر است از مرزهای خلافت یزید خارج شود ولی هرگز از امر به معروف دست نمی کشد). پدرش هم در این مسیر از مشاوره دادن به خلفای پیش از خود دریغ نمی ورزید. مسئولیت پذیری او در قبال جامعه برای پیروانش درس آموز است؛
تاثیر بگذار حتی به اندازه یک واژه!
🔺 نکته پایانی: مناسکی شدن عاشورا اگر چه روندی اجتناب ناپذیر است ولی از امکان زیادی برای تقلیل دادن ابعاد انسانی این رخداد به فرآیندی تکراری و غفلت آمیز برخوردار است. به نظر می رسد شناخت ارزش های اخلاقی بعضا به فراموشی سپرده شده این حادثه به تلاش های تئوریک بیشتری نیازمند است.
📚مهران صولتی
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️ حسین ع، دیگران را #قربانی خود نکرد.
بودن با خودش را به دیگران #تحمیل نکرد.
🔹شهادت حسین یک تراژدی بود.
مظلومیت قتل عام گروهی از پاکبازترین و آزاده ترین انسان ها در نبردی نابرابر با جباریت!
جلوه ای از ماندن بر سر اصول، تا پای جان باختن خود و خانواده،
رخدادی تراژیک برای انسانیت که متاسفانه در مرزهای عقیدتی اسلام باقی ماند و به اندازه کافی ابعاد جهانی نیافت.
حسین با ما و جان ما کاری کرد که می توان متدین نبود، می توان مسلمان نبود، ولی نمی توان او را تحسین نکرد و دوست نداشت، شاید به دلایل زیر؛
🔹حسین " #متفاوت " بود و هزینه تفاوت و #همنوایی_نکردن با دیگران را پرداخت.
در روزگاری که همگان در قبال جباریت، با #تطمیع یا #تهدید زبان در کام کشیده بودند،
حسین به ما آموخت که هزینه زیست اصیل انسانی، مرگی " دردناک " و " تراژیک " است.
حسین آموزگار بزرگ" ایستادن "در مقابل تمام چیزهایی بود که انسان و انسانیت را به تباهی می کشاند.
از همین رو بود که #قدرت_تمامیت_طلب همگان را در مقابل یک انتخاب قرار داده بود؛ تسلیم، یا مرگ!
🔹حسین #آزاده بود و به آزادی دیگران نیز احترام می گذاشت.
#آزادی_انتخاب در "بودن" یا" نبودن " با او.
🔺حسین در هیچ زمانی، بودن با خود را به دیگران #تحمیل نکرد.
برای او کرامت انسان نه در تبعیت، بلکه در انتخاب است که می تواند تجلی یابد. انتخابی که می تواند زندگی یا مرگ را برگزیند. از همین رو در منازل مختلف سفر، پایان ماجرا را بارها به همراهان یادآوری و بر پرهیز از تحمیل خواست خود بر دیگران تاکید می ورزید.
🔹حسین بزرگ بود، ولی نه آن قدر که دیگران را #قربانی خود بخواهد.
در قیاس با نسلی از رهبران جهان که مردم را ابزاری برای دست یابی به قدرت و فدایی خود می پسندند،
حسین برای تحقق آرمان هایش هزینه ای سنگین پرداخت؛ هزینه ای از جنس خانواده و فرزندان.
حسین به ما آموخت که " انسان فی نفسه هدف است نه وسیله" (کانت)، و از همین رو تا انتها می کوشید تا از وقوع این حادثه ناگوار پرهیز کند.
🔹حسین زندگی را دوست داشت و به آن عشق می ورزید. برای او سویهی مقابل زندگی ذلت بار نه مرگ، بلکه رهایی بود. این دشمن بود که او را مجبور به انتخاب میان تسلیم یا مرگ کرد.
برای حسین شهادت گزینه نخست نبود. از همین رو از انجام #مذاکره با دشمن ابایی نداشت.
حسین آموزگار بزرگ زندگی توام با کرامت و ارزش های بلند اخلاقی است.
🔹حسین اصلاح گری بزرگ بود که اصلاح امت جدش برای او اولویتی کاستی ناپذیر داشت (به عمر سعد گفته بود که حاضر است از مرزهای خلافت یزید خارج شود ولی هرگز از امر به معروف دست نمی کشد). پدرش هم در این مسیر از مشاوره دادن به خلفای پیش از خود دریغ نمی ورزید. مسئولیت پذیری او در قبال جامعه برای پیروانش درس آموز است؛
تاثیر بگذار حتی به اندازه یک واژه!
🔺 نکته پایانی: مناسکی شدن عاشورا اگر چه روندی اجتناب ناپذیر است ولی از امکان زیادی برای تقلیل دادن ابعاد انسانی این رخداد به فرآیندی تکراری و غفلت آمیز برخوردار است. به نظر می رسد شناخت ارزش های اخلاقی بعضا به فراموشی سپرده شده این حادثه به تلاش های تئوریک بیشتری نیازمند است.
📚مهران صولتی
کانالِ قرآنپویان
تدبر در قرآن ،تفقه در دين
┏━━🌹💠🌹━━┓
🆔@quranpuyan
┗━━🌹💠🌹━━┛
4_5814310813023867680.mp3
زمان:
حجم:
16M
♦️سخنرانی شب یازدهم محرم ۱۴۰۳
🔷عاشورا، نمادِ گفتگو گریزی یا گفتگو پذیری ؟
▪️سنت #گفتگو با دشمنان در سیره نبوی و علوی
▪️پیشنهاد امام حسین برای گفتگو با دشمن
▪️مضمون گفتگوهای امام حسین(ع)
▪️خط قرمز امام حسین در گفتگو
✅طبق قراین و مدارک تاریخی، امام حسین سه پیشنهاد بازگشت به مدینه، رفتن به سرحدات و رفتن نزد یزید برای گفتگوی مستقیم را مطرح کرده است.
💢جمله معروف هیهات منا الذله را امام حسین ع در برابر تقاضای بیعت یزید یا نسبت به اصل #مذاکره نگفت بلکه در برابر پاسخ عبیدالله بن زیاد که خواستار تسلیم امام به عبیداله شده بود، فرمودند.
💢دلیل جداشدن حر از لشکر عمرسعد، همین بود که چرا یکی از سه پیشنهاد حسین را نپذیرفتید؟
ایت اله سروش محلاتی
@quranpuyan