eitaa logo
قران پویان
442 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
654 ویدیو
601 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
آشنايي با انديشه هاي علامه طباطبايي 🛑قسمت سوم : ✅ ✳تفاوتهای نظری علامه طباطبایی با سایر فقها ✴️ممکن است توضیح دهید که علامه طباطبایی چگونه بین آزاداندیشی با تعبّد به خصوص در قلمرو فقه و احکام جمع کرده است؟ 🔹علامه به دلیل همان قرآنی از یک امتیاز برخوردار است.  معمولاً در قلمرو بررسی "دلیل حکم" وارد می شوند و به استناد دلیل، مثل یک آیه و یا روایت، به حکم می رسند، یعنی وقتی از چرائی یک حکم سؤال شود، "مدرک" آن را نشان می دهند، ولی در برابر چرائی به معنی "علت حکم"، وظیفه و تعهّدی برای خودشان قائل نیستند. 🔹 به تعبیر دیگر وارد قلمرو فلسفه احکام نمی شوند و آن را خارج از قلمرو کار خود می دانند حتی گاهی می گویند ارزش عمل به آن است که از علت و فلسفه آن بی خبر باشیم و تعبداً آن را انجام دهیم، ولی همانطور که در قلمرو دلیل آزادانه وارد می شود و واقعاً حریت و شجاعت دارد، در قلمرو علت هم که جرأت و جسارت بیشتری می طلبد، آزادانه وارد می شوند. 👈ادعای این است که خداوند از ما نخواسته است که احکام را بدون تعقّل و تدبّر، عمل کنیم، خلاصه فرمایش علامه این است که:   🔶🔸"خداوند هرچند از ما اطاعت مطلق و بدون قید و شرط می خواهد، ولی رضایت ندارد که "احکام" و "معارف" که به ما ارائه می کند چشم بسته و کورکورانه و بدون تفکّر، اخذ کنیم، او می خواهد که "علل" احکام و قوانین برای ما روشن شود." (المیزان، ج2، ص197) 👈این برداشت علامه، ناشی از آن است که فقه را از قرآن شروع کرده و قرآن به تبیین علل احکام اهتمام دارد. ولی فقها غالباً چنین رویه ای ندارند و ورود به بحث از علل را دردسرساز دانسته و از آن نهی می کند 💫نقل از مصاحبه حجت الاسلام سروش محلاتی با روزنامه جمهوری اسلامی 90/08/30 💫جهت مطالعه مشروح پست ،کلیک کنید http://quranpuyan.com/yaf_postst3878_Swl-w-mbny-nZm-sysy-jtmy-Hkwmt-slmy-dr-qrn.aspx ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔 @quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
هدایت شده از قران پویان
با گرامیداشت روز 12 فروردین، سالروز رای مردم به نظام در آرای (1) ⁉️پرسش این است که در سال ۵۸ و درهنگام رفراندم، را چگونه "تعریف" و ارائه کردند و آیا فقها و حوزه های ما این تعریف را قبول دارند؟ 🔻شهید مطهری در هنگام رفراندوم ۵۸ در مصاحبه تلویزیونی جمهوری بودن را اینجور تعریف کرد: "جمهوری شکل حکومت است حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است و حکومت موقت است و مردم حق تجدید نظر دارند". با این تعریف "حق مردم" پایه حکومت است ومدت آن "محدود" است. مطهری در ادامه همین مصاحبه درباره تعارض جمهوری و ولایت فقیه میگوید : "تعارضی نیست، جمهوری یعنی مردم حق حاکمیت دارند و..." و مجددا شهید مطهری اصرار دارد که: "اسلامی بودن این جمهوری، بهیچ وجه بر ضد حاکمیت ملی نیست" آن روزها دائما بر "حق مردم"در حکمرانی تاکید میشد. 🔻 قبل از آن نیز شهید بهشتی در تلویزیون به تبیین "جمهوری اسلامی" پرداخت تا مردم بدانند که به چه نظامی رای میدهند. او ابتدا اقسام حکومتها را را توضیح داد و گفت "از میان آنها، حکومت جمهوری با مبانی اسلام سازگارتر است" و افزود در عصر ما - دوره غیبت - حاکم صرفا باید سِمت و قدرت خویش را از آراء مردم بگیرد و کسی حق دارد زمامدار باشد که برگزیده مردم یا لااقل پذیرفته مردم باشد" استدلال بهشتی این بود که وقتی کسی با زور و تفوق طلبی سِمتی را ادعا میکند، موجب فساد و مایه تیره بختی در دنیا و اخرت است. این بحث تلویزیونی مورد توجه استاد مطهری قرار گرفت و ایشان خلاصه آن را اینگونه در یادداشتهای خود ثبت کردند تا در فرصتی به آن بپردازند: آیا مبنای جمهوری بودن حکومت از نظر اسلام این است که حکومت فردی نوعی استکبار و برتری طلبی است؟ 🔻امام خمینی که رهبری انقلاب اسلامی را برعهده داشت، پیوسته تشکیل جمهوری اسلامی را بعنوان آرمان مبارزات ملت مطرح میکرد. ایشان اگرچه به بحث تفصیلی درباره نظام جدید نمی پرداخت ولی با تعبیرات روشنی مقصود خود را آشکار میساخت. سخنان مکرر او گویای آن بود که "جمهوری" در این ترکیب، معنا و مفهوم جدیدی ندارد و این واژه بهمان مفهوم شناخته شده اش در دیگر نظامهای جمهوری، در ایجا هم بکار میرود. مثلا وقتی خبرنگار بی بی سی در این باره پرسید، امام در پاسخ گفت: جمهوری اسلامی هم یک جمهوری است مثل سایر جمهوریها(لکن قانونش قانون اسلامی است) ایشان به تلویزیون فرانسه هم همین پاسخ را داد که: جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوریهاست (لکن محتوایش قانون اسلام است) در این موارد امام خمینی از راهِ تعریف به مثال توضیح میداد که برای جمهوری تعریف تازه ای ندارد و همان را که دنیا جمهوری میداند مورد نظرش میباشد. به تعبیر دیگر ایشان جمهوری را در این ترکیب یک مفهوم امضایی(و نه تاسیسی) تلقی میکرد. و حتی یک بار که نماینده کاخ الیزه بملاقات امام آمد و از جمهوری اسلامی پرسید، امام بصورت خاص به حکومت فرانسه اشاره کرد و فرمود: اصل جمهوری همین است که در مملکت شما هم هست و آرای عمومی مردم آن را تعیین میکند....(و سپس افزود:) جمهوری است یعنی دموکراتیک و اسلامی یعنی قانون آن اسلامی است. 👈همه بیانات امام در آن دوره نشان میدهد که در نظام آرمانی و موعود، مفهوم جمهوری تغییری نخواهد کرد. 🔻پس از رفراندوم جمهوری اسلامی نوبت به تدوین قانون اساسی رسید و در این مرحله که میبایست جمهوریت بمعنای "اتکای حکومت به آراء مردم"در قانون اساسی تثبیت شود، عده ای از علما با آن بمخالفت برخاستند و آن را برخلاف مبانی اسلامی دانستند. مقابله با جمهوریت از تابستان سال ۵۸ و هنگام تدوین قانون اساسی شروع شد. مثلا آیت الله سیدمحمد حسین حسینی طهرانی در نامه به امام خمینی نوشت که حکومت در اسلام از بالا به پایین است برخلاف نظام جمهوری در غرب که از پایین به بالاست. آیت الله وحید خراسانی هم در اعتراض به پیش نویس قانون اساسی که آراء عمومی را مبنای حکومت دانسته بود، به امام نامه نوشت که: "حکومت مردم بر مردم عامه پسند است ولی با موازین منطبق نیست. حکومت امر الهی است و تخصصا از امرهم شوری بینهم خارج است" در مجلس تدوین قانون اساسی هم اینگونه مطالب تکرار میشد و "حق مردم در حکومت" با توجه به مبنای نصب الهی مخالفان جدی داشت در زمان تدوین قانون اساسی در مجلس خبرگان، هر یک از اصول که با جمهوریت نظام و لزوم رای مردم و حق آنان در حکومت مربوط بود با اعتراض برخی علما مواجه میشد". ادامه دارد 🖌استاد سروش محلاتي @quranpuyan
هدایت شده از قران پویان
با گرامیداشت روز 12 فروردین، سالروز رای مردم به نظام در آرای (2) یکی از بحثهای چالشی، در مجلس تدوین قانون اساسی، اصل سوم پیش نویس بود که: "آرای عمومی مبنای حکومت است" که بعدا با تغییر به عنوان اصل ششم بتصویب رسید و شهید بهشتی در دفاع از آن تلاش زیادی کرد. بهشتی استدلال میکرد که جمهوری بودن نظام اقتضا میکند تا آراء مردم نقش بنیادی در اداره کشور داشته باشد. ایشان در جلسه دیگری برای این اصل استدلال کرد که "بهترین نوع حکومت، حکومتی است که قدرتش را از حمایت عموم بگیرد نه از سرنیزه و نه از هیچ عامل دیگر". در هنگام بررسی اصل ۵۶ نیز که "حق تعیین سرنوشت" مطرح بود بار دیگر مخالفتها ظهور و بروز کرد. مثلا شهید هاشمی‌نژاد گفت: بعد از تصویب اصل ولایت فقیه این اصل معنا ندارد. آیت الله صافی هم میگفت: اگر منظور حاکمیت تشریعی انسان بر سرنوشت خویش است( نه تکوینی)، خداوند چنین حاکمیتی به انسان نداده است. در اصل پنجم (ولایت فقیه) نیز به اقتضای جمهوریتِ حکومت، قید قبول و پذیرش مردم، شرط ولایت قرار گرفت. بهرحال در تدوین قانون اساسی نیز پافشاری شهید و همراهی برخی دیگر موجب آن گردید که مبانی " بودن" کم و بیش در قانون اساسی تثبیت شود در چهار دهه اخیر علائمی از "گریز از جمهوریت" دیده شده، هرچند پیوسته تجربه انتخابات و رای گیری (که نماد جمهوریت است) داشته ایم. این گریز ناشی از دو عامل اساسی در سابقه فرهنگی ماست: یکی آنکه ما پرورش یافتگان تاریخی استبداد هستیم و استبداد طبیعت ثانویه ما شده است و همین پیشینه عمیق ما را پیوسته بطرف خود میکشاند. دوم آنکه جمهوریت در فرهنگ دینی ما سابقه ضعیف و نحیفی دارد. مثلا فقها و متکلمین امامیه که به بحث حکومت و امامت پرداخته اند نوعا موضوع اتکای حکومت به رای مردم را مورد اعتنا قرار نداده اند. ✅نظریه شهید صدر در جمهوریت هرچند بدیع و مبتنی بر مبانی بود، توجه علما را جلب نکرد و حتی شاگردانش مثل حضرات سیدکاظم حائری و سیدمحمود هاشمی هم آن را کنار گذاشتند! نظریه علامه طباطبایی هم که راه را برای جمهوریت باز میکرد، توسط شاگردانش حضرات جوادی آملی و مصباح یزدی دنبال نشد و آن را کنار گذاشتند! فضای فکری حوزه نشان میدهد که ، اندیشه ای در حاشیه است😔😔 به گمان این نویسنده تا وقتی معنا و مفهوم جمهوری اسلامی مشخص نشود و تفاوت آن با حکومت اسلامی (به مفهوم عام آن) تبیین نگردد، توقع هیچ تغییر یا اصلاحی را نمیتوان داشت. ما باید به همان بحثهای مبنایی ۴۰ سال قبل برگردیم و آنچه را ناتمام رها کردیم به اتمام برسانیم. 🖌 استاد محمد سروش محلاتی https://eitaa.com/quranpuyan
🌐♦مجازات : 🛑قسمت چهاردهم: نحوه 💢 برخلاف نظام‌های طاغوتی دنیا، در به این معنا نیست که شخص زندانی از مقام و خود ساقط شده باشد، بلکه انسانی است که گناهی کرده و بزه ای انجام داده است.و گاهی هم ممکن است کار او گناه هم نباشد، پس با این تعبیر نباید شأن و کرامت انسانی شخص محبوس زیر پا گذ اشته شود بلکه باید او را از حقوق مسلم و اولیه اش برخوردار کرد، 🔻 اصلاً دید اسلام نسبت به زندانی و اسیر، دیدی است که بیشتر جنبه و سرپرستی و رفع نقص و بیماری دارد . دوران حبس به نوعی دوران بازبینی درونی این انسان‌ها و تربیت مجدد آنهاست 🔻👈 پس در می‌‌یابیم که دیدگاه کلی اسلام در مورد این است که به هیچ وجه نباید با روح انتقام گیری و تحقیر و شکستن و روحیه با آن‌ها برخورد شود. با نگاهی گذرا به سیره حکومتی ائمه معصومین (ع) و احکام اسلامی با حقوق فرد زندانی و محبوس آشنا می‌‌شویم که ذیلاً چند مورد از مهم ترین این حقوق را بیان می‌‌کنیم: 💢 ↩ : میان فقیهان اختلافی نیست که در محاکمه و رسیدگی به پرونده زندانی باید تسریع شود و این درباب روایتی از حضرت علی (ع) وارد شده است روایت است که حضرت امیر (ع) در هر جمعه به زندان‌ها سرکشی می‌‌کرد، هرکس حکم حد داشت بر او اقامه می‌‌کرد و هرکس نداشت آزاد می‌‌شد . «طبسی ، نجم الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص 530» شیعه همه در همین باب احکامی صادر کرده اند. 1⃣ 1. شیخ طوسی (ره) : وقتی قاضی بر مسند قضاوت نشست اولین چیزی که به آن می‌‌پردازد مسأله زندانیان در زندان است، زیرا حبس ، شکنجه است، پس با این کار آنان را نجات می‌‌دهد، زیرا ممکن ا ست بی گناهی به زندان افتاده باشد. «همان ، ص 532» 2⃣2. مقدس اردبیلی (ره): شایسته است که قاضی در ابتدا به حال زندانیان توجه کند، اگر حق فردی پیش از آن، از بین نرفته باشد و مطلب ضروری لازم تر از رسیدگی به کار زندانیان نباشد، زیرا خود حبس شکنجه است . پس خانواده زندانی و نیز شاکی را حاضر کند و در این مورد، یا خود قاضی یا امین را برای رسیدگی به حال زندانیان بفرستد و اگر بعد از آگاهی از حالشان، مصلحت اقتضا می‌‌کند آزاد شوند، این کار را انجام دهد 💢متاسفانه دراین خصوص سیستم قضایی دارای نواقصی است ، به طور مثال شخصی به اتهام شرب خمر دستگیر میشود و به علت عجز از تودیع وثیقه راهی زندان میشود تا پس از طی مراحل تحقیقات مقدماتی و نهایتا مراحل دادرسی محکوم به هشتاد ضربه شلاق حدی شود!!! حال با توجه به اینکه مدت بازداشت قبلی در احتساب تعداد ضربات شلاق حدی به حساب نمی آید تکلیف چیست؟ مگر حکم شرعی برای مجازات جرم شرب خمر بیش از هشتاد تازیانه است؟ دراینصورت شخص مجرم هم تحمل حبس کرده و هم حد شلاق بر او جاری شده که این خلاف مسلم قواعد شرعی است. ↩: حق زندانی درصورت اگر ثابت شد فردی بازداشت و صاحب عمل باشد که عمل او مال است، به ویژه اگر دارای کسب و کار باشد، پس حبس باعث اتلاف این مال می‌‌شود و در این صورت متلف آن است . متلف گاهی قاضی است در صورتی که در حکم خطا کرده باشد و گاهی شهود هستند آنجا که در نقل (تحمل) یا ادای شهادت اشتباه کرده باشند یا از شهادت خود برگردند و بگویند: به عمد شهادت دروغ دادیم. در مورد خطای قاضی، فقها تصریح کرده اند که، باید از طرف بیت المال یا از حاکم یا از کسانی که شهود را تزکیه کرده اند، جبران شود. ↩: یکی از حقوق مسلّم یک در مقام و جایگاه انسان، حق ملاقات با هم نوعان خود و در نهایت با نزدیکانش است . حضرت امیر (ع) در نامه ای که به رفاعه حاکم اهواز درباره محکومیت ابن هرمه نوشت به این موضوع اشاره کرد و فرمود: مانع کسانی که برای او خوردنی و نوشیدنی یا لباس می‌آ‌ورند نشو، ولی نگذارد کسی که به او لجاجت و خصومت تلقین می‌‌کند به ملاقات او بیاید. 💢👈 در این مورد هم به جواز ملاقات حکم داده و بیان می‌‌دارند: از ملاقات نزدیکان وی جلوگیری نمی‌شود، زیرا ملاقات، اخلالی در هدف حبس ایجاد نمی‌کند، بلکه گاهی وسیله رسیدن به آن هدف می‌‌گردد« همان ص 523»‌ 📖بررسی مبانی فقهی مجازات زندان در اسلام 🖊نویسنده محمد علی کریمی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌐♦️مجازات : 🛑قسمت اخر ⭕️👈" کسی حق ندارد با بد برخورد کند خود امام هم می گوید شما اگر می خواهید کسی را اعدام کنید. حق ندارید بهش سیلی بزنید. حق ندارید بهش کنید. این در مورد همه صدق می کند فرق نمی کند چه سیاسی چه غیر سیاسی. 🔻 وقتی که شعار می دهیم باید به آن عمل کنیم. باید بقیه قوانین بر اساس آن اصلاح شوند.ما برای برخی تخلفات که در دنیا جزو مسائل حقوقی است حکم زندان گذاشته ایم. 🔻 هیچ جای دنیا برای چک کسی را به این راحتی زندان نمی فرستند ما برای زندان می کنیم. چک حقوقی است دعوای مالک و مستجر حقوقی است مهریه حقوقی است اما ما آنها را کیفری کرده می فرستیم زندان. قوانین را باید اصلاح کرد اگر شعار حقوق شهروندی را قبول داریم باید بدانیم که این مسائل جزو حقوق شهروندی است." (آیت الله هاشمی شاهرودی) ♦️" درباره رعایت تصریح کرده‌اند که زندانبان ضامن هرگونه ضرر جانی و بهداشتی نسبت به وضعیت زندانی است. شیخ طوسی تأکید کرده که زندانی کننده به اجماع طایفه امامیه و روایات، ضامن است و فقط در صورتی ضامن نیست که زندانی دچار یک بلیه یا بیماری طبیعی شود. (۱۱) 💢👈درباره حقوق زندانی در اسلام از جمله حق و دیگران، حق شرکت در مراسم مذهبی، حق مرخصی، حق رفاه، حق تعجیل در محاکمه، حق عدم پرداخت مخارج زندان و حق داشتن رابطه جنسی با همسر مباحث مفصلی در متون فقهی و روایی وجود دارد که همگی حاکی از بداهت و ضرورت وجود زندان است. (۱۲) 💢👈بنا بر آنچه که مختصراً بدان اشاره شد، اصل وجود زندان در اسلام و فقه شیعه و سنی از بدیهیات است و آنچه که می‌تواند محل نزاع و اختلاف باشد، موارد زندان و عناوین مجرمانه‌ای است که می‌تواند منجر به زندانی شدن افراد شود. به نظر می‌رسد «زندان‌زدایی» بدین معنا می‌تواند درست باشد که باید از سویی بسترهای وقوع جرم و عوامل را از طریق برقراری عدالت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کاهش داد و از سوی دیگر عناوین مجرمانه‌ای را که منجر به حبس افراد می‌شود، تا حد ممکن و ضرورت محدود کرد تا جمعیت زندانیان کاهش یابد و مقابله با جرائم تا حد ممکن از طرق دیگری جز پیگیری شود. " (۱۱-   الخلاف، شیخ طوسی، ج۲، ص ۹۴ ۱۲- حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، بوذر دیلمی معزی، محمد علی ابهری، ترجمه نجم‌الدین طبسی، قم): 🔖از مقاله زندان در فقه شیعه 🖊علی اشرف فتحی. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️آشنايي با نظرات و ديدگاههاي مرحوم ايت الله سيدصادق 🛑قسمت پنجم تابع حاکم جور، است ↩️فصل دوازدهم 👈در صورت غصب مقام حکومت، آیا تبعیّت از حاکم جور بر مجتهد جایز است یا نه؟ در روایاتى که از پیامبر گرامى اسلام و ائمه طاهرین(علیهم السلام) به ما رسیده است زیاد تأکید شده که عالم نباید تبعیّت از حاکم وقت بنماید. به چند خبر توجه نمایید: 💢👈خبر سکونى از امام صادق(علیه السلام): قال رسول االله(صلى االله علیه وآله): الفقهاء أمناء الرّسل ما لم یدخلوا فى الدنیا، قیل: یا رسول االله! و ما دخولهم فى الدنیا؟ قال: اتّباع السلطان فإذا فعلوا ذلک فأحذروهم على دینکم; سکونى از امام صادق(ع) روایت مى کند که پیغمبر اکرم(ص)فرمود: امانتداران پیغمبران مى باشند، مادامى که در داخل نشوند. از حضرت سؤال شد مراد از دخول در دنیا چیست؟ فرمود: و اگر چنین شدند از آنها بپرهیزید بر دینتان، یعنى با این کار، آلوده مى شوند و همان نحو که در مال از تحفظ مى کنید دردینتان هم از این قبیل علما بپرهیزید. 🌴روى عن رسول االله(صلى االله علیه وآله): العلماء أمناء الرّسل على عباد االله عزّوجلّ ما لم یخالطوا السلطان، فإذا فعلوا ذلک فقد خانوا الرّسل فاحْذَروهم و اعتزلوهم; پیغمبر فرموده: علما، امناى پیغمبرانند بر بندگان خدا، مادامى که رفت و آمد با سلطان نداشته باشند، اگر مخلوط با سلطان شدند، خیانت به پیغمبران نموده اند. از آنها بپرهیزید و دورى بجوئید. 💢🔻از پیغمبر اکرم(صلى االله علیه وآله) روایت شده است که فرمود: «شرارُ العلماء الّذین یأتون الاُمراء بدترین علما، آنهایى هستند که به سراغ زمامداران نالایق مى روند" 📚از كتاب نظام حكومت در اسلام. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸گفتارهایی درباره اسلام رحمانی- عقلانی 🎤دکتر عبدالرحیم سلیمانی 📍جلسه بیست و ششم: الوهیت یافتن ✅در یهودیت و مسیحیت، چگونه سنت شفاهی بر کتاب مقدس غلبه یافت؟ و علما و کاهنان و پاپ ها، حتی بر متن کتاب، ترجیح داده شد تا جاییکه قران از انها نکوهش میکند که علما را بجای خدا پرستیدند و کردند! ⚫️متاسفانه در مسلمانان هم، با این بهانه که برای تبیین قران، روایت لازم است و انتخاب یا رد هم بدست فقهاست، رای و رای بر قران، غالب شده است.. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕️رابطه در نگاه بازرگان ✳ "مهندس مهدی ؛ چهار دهه یکی از سه نواندیش دینی تراز اول ایران بوده است. او از پیش کسوتان «سازگاری و » در ایران و صاحب تحقیقاتی باارزش درباره « » است. ✅بازرگان در تمام طول زندگی به این اصول در نسبت دین و سیاست پابند بود: 📌- دفاع از حکومت و مبارزه با در تمام ابعاد آن از جمله استبداد دینی. - وظیفه روحانیون، زمامداری یا تعیین مقامات سیاسی نیست. حکومت اسلامی به معنای حکومت روحانیون یا «ولایت فقیه» قابل پذیرش نیست. ✳تفکر بازرگان بتدریج پس از تجربه جمهوری اسلامی، از ۱۳۶۴ در «ناگفته های بعثت» و خصوصا از ۱۳۷۱ در «آخرت و خدا، هدف انبیا» در این محورها دچار تحول شد: ♦تا حوالی دهه شصت: - رسالت و امامت مشتمل بر سیاست و حکومت است. - اسلام، اصول سیاست و هدف حکومت را تعیین می کند، ولی وارد جزئیات نمی شود. - اسلام باید بر سیاست و حکومت سیطره داشته باشد، اما سیاست و حکومت مجاز به دخالت در امور دینی نیستند. - «حکومت ملی» حکومتی مطلوب برای مسلمانان است. -قبل از انقلاب را عملا به در ، و نظرا به تدوین احکام و و تشویق می کرد. - به « هیأت عالی منتخب برای رفع اختلافات مابین ملت و حکومت و مابین مقامات مختلف دولت بر اساس قرآن و سنت و عقل با حق وتو و نسخ قوانین مصوب مجلس» معتقد بود. ♦از اواسط دهه شصت: -پیامبران نیامده اند که امور که بشری به آنها می رسد به ما تعلیم دهند. تعلیم اصلی پیامبران ایمان به خدا و است. اقتصاد و سیاست از جمله اهداف بعثت نبوده است. - احکام معاملات فقهی یا اجتماعیات تعالیم اسلامی «جهت تدارك و تطبيق با محيط و شرايط زندگي آخرت» است و نه برای اداره دنیا. آشنایی غیرمستقیم با کتاب «الاسلام واصول الحکم» علی عبدالرازق (جدایی سیاستمداری از پیامبری) در او بی تاثیر نبوده است. - بازرگان در اثر اخیر خود دربست از رویکرد « » دفاع می کند، او در بهبود زندگی دنیوی را تبعی می شمارد. - به نظر او برای (و دین برای دنیا و آخرت) «خسر الدنیا والآخرة» است، یعنی به تخریب دین و دنیا منجر می شود. ↩️او در اثر آخرش به از دولت یا سکولاریسم رسید. او در میان مسلمانان شیعه عامل پیشگام پذیرش مبنای جدایی نهاد دین از دولت است. " 🖌از مجموعه مقالات مقایسه اندیشه سیاسی طباطبایی و بازرگان، محسن كديور ✳ اين پست به مناسبت ۳۰ دی، بیست و نهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان ارسال شده و لزوما به معناي تاييد تمامي ديدگاههاي فوق نمي باشد. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
از منظر قرآن: ⁉ايا در قران عدد 9 سال براي ذكر شده است؟ 🛑قسمت سوم : 🖋🖋نظرات برخی و که سن 9 سال را شرط بلوغ نمیدانند 1⃣ بلوغ، تابع جغرافیای محیط است و ربطی به سن ندارد. قرآن برای بلوغ دو جنبه قائل است: و که تا هردو در یک شخص پدیدار نگردد مسئولیتی متوجه او نیست و مکلف به انجام حکمی نمی‌باشد. این دو بلوغ علائمی دارد که قران تعیین می‌نماید. بلوغ جسمی وقتی است که دختر و پسر بتوانند تولید مثل کنند پس بلوغ دختران به حیض است و بلوغ پسران به احتلام. بلوغ فکری نیز منوط است به آزمونی که در مسائل اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی از دختران و پسران به عمل می‌آید ايت الله سيد محمد جواد غروي 2⃣دختران زمانى مى شوند که به سنّ سيزده سالگى بر اساس تقويم قمرى يا دوازده سال و هفت ماه و بيست روز، بنابر تقويم شمسى برسند، يا پيش از اين تاريخ خون حيض ببيند. سنّ بلوغ پسران نيز پانزده سالگى بنابر تقويم قمرى است. بيرون آمدن منى بر اثر محتلم شدن و يا خروج آن در بيدارى، روييدن موى زبر بر روى شرمگاه ولو اينکه قبل از پانزده سالگى باشد، از علايم ديگر بلوغ هستند. 🖋مرحوم علامه محمدحسین فضل الله 3⃣ چنانچه هیچ یک از علایم بلوغ آشکار نشود، سن تکلیف دختر از 13 سالگی خواهد بود، این مطلب با توجه به روایات و با توجه به فتاوای اصحاب ذکر شده است . مستند این فتوا همانهایی است که در بقیه احکام است. مستند، موثقه عمار است. 👈👈تمام روایاتی که 9 سال را آورده است همه قید دارد، یعنی منظور 9 ساله ای است که خانه شوهر رفته است و زن شده است. در بحث بلوغ کتاب کشف الغطاء می فرماید: بلوغ عبارت از این است که پسر و دختر به جایی برسند که منی از آنها به وجود آید که قابلیت به وجود آوردن انسان را داشته باشد. بلوغ دختر و پسر اینجاست. خوب اگر ما این را بلوغ گرفتیم که ایشان می فرماید، ، اماره و نشانه آن است. بعد چگونه ممکن است که 9 سال «اماره غالبیه» باشد با اینکه امروز طبق تحقیقاتی که شده و آماری که دانشمندان می دهند، هفتاد درصد دخترها در سن 13 سالگی به این حالت حیض و عادت زنانه می رسند. چگونه شارع آمده این را علامت قرار داده در حالی که هفتاد درصد برخلاف این علامت هستند. علامت و اماره باید با غالب و اکثر بخواند. 🖋مرحوم ایت اله صانعی 4⃣ زمان خاص و سن معیّن 9 سال که امروزه معروف است و 13 سالی که فیض کاشانی و 14 سالی که شیخ طوسی در زمان گذشته گفته‌اند، از نظر ما ملاک نمی‌باشد. پس زمان بلوغ دختر، زمانی است که حیض شود. اگر حیض برای دختر اصلاً حاصل نشود، باید به زمان حیض فامیل‌های نزدیک خود مانند: مادر، خواهر، خاله و عمه رجوع کرده و آن را علامت قرار بدهد 🖋ایت اله ابراهیم جناتی 5⃣ نظر دکتر زهرا سهیلی پور راجع به مراحل بلوغ جسمی دختران پروسه بلوغ جسمی هم در دختران یک پروسه مدت دار بوده که حدود دو سال طول میکشد تا کامل شود . اولین علامتش تلارک است بعد پوبارک و نهایتایتا منجر به منارک (دوره های ماهیانه) میشود که اخرین علامت بلوغ است . اخرین علامت بلوغ منارک یا ایجاد سیکل های ماهیانه است و افزایش سریع قد معمولا قبل از منارک اتفاق می افتد . 👈معمولا در جاهای گرمسیر و پست علائم در زودتر از مناطق سردسیر و بلند اتفاق می افتد ‌.علائم بلوغ همچنین در رابطه با میزان چربی بدن میباشد و دختران با توده چربی بیشتر زودتر بالغ میشوند .معمولا در وزن ۴۸ کیلو گرم یا بیشتر بلوغ اتفاق می افتد .قاعدتا با تکمیل علائم است که بلوغ کامل میشود .نه با شروع علائم . 👌بنابراین همانطور که مشاهده میکنید سن بلوغ در همه دختران یکسان نیست و تابعی از مختلف است . 💫جهت ملاحظه سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید. http://quranpuyan.com/yaf_postst5144_zmynhhy-mkhtlf-blwG-nsn-dr-qrn-y-dr-qrn-dd-9-w13-sl-bry-blwG-dkhtrn-w-psrn-dhkr-shdh-st.aspx @quranpuyan
از منظر قرآن: ⁉ايا در قران عدد 9 سال براي ذكر شده است؟ 🛑قسمت چهارم : ادامه نظرات برخی و که سن 9 سال را شرط کافی برای بلوغ نمیدانند 6⃣فتوای حضرت آیت الله اسحاق فیاض درباره سن تکلیف دختران در سال 1400 تغییر کرد. براساس فتوای جدید، سن تکلیف دختران اتمام ۱۳ سال قمری است، البته مشروط به آنکه قبل از این سن علائم بلوغ آشکار نشود. بنابراین دخترانی که هنوز علائم بلوغ در آنها ظاهر نشده است و کمتر از ۱۳سال سن دارند مکلف نمی باشند. دخترانی که ۱۳ سال قمری را تمام میکنند ولو اینکه علائم بلوغ در آنها آشکار نشود، مکلف هستند. 7⃣ 🔹سوال :دختری دارم که به سن تکلیف رسیده است اما به لحاظ جسمی توان روزه داری ندارد. حکم چیست؟ 🔹پاسخ ایت الله اسدالله بیات‌زنجانی : با سلام و تحیت ؛ تکلیف الهی بر کسانی واجب است که دارای بلوغ قوه و عقل (توان تشخیص و حسن و قبح) و قدرت (توان انجام تکالیف) باشند، بنابراین اگر فرض سوال از یکی از سه عنصر مذکور محروم باشد، تکلیفی ندارد. 8⃣ کتاب "بلوغ دینی دختران- بررسی فتوای سن تکلیف در 13سالگی" 📕 تالیف ایت اله محمد سروش محلاتی منتشر شد ↖️ در قرآن، به بلوغ با یک ملاک طبیعی در دختران و پسران اشاره شده است: ؛ یعنی زمانی‌که نوجوان به حدی از رشد برسد که امکان داشته باشد، این مرحله در دختران با قاعدگی تحقق می‌یابد و تقریبا در سیزده‌سالگی اتفاق می‌افتد. ↖️روایات در این‌باره مختلف و متعارض است و نظر «مشهور» در میان فقهاء بلوغ دختران در تمام شدن سالگی است. این نظر از شیخ طوسی آغاز شده و فقهای پیشین مانند مفید و صدوق بدان فتوا نداده‌اند. از این‌رو شگفت‌آور است که چنین فتوایی،اجماعی تلقی شده و برخی محققان را به تسلیم وا می‌دارد! در این پژوهش ضمن نقد ادله فقهی، مبانی نظریه سالگی تبیین و ترجیح داده شده است. 💫جهت ملاحظه سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید. http://quranpuyan.com/yaf_postst5144_zmynhhy-mkhtlf-blwG-nsn-dr-qrn-y-dr-qrn-dd-9-w13-sl-bry-blwG-dkhtrn-w-psrn-dhkr-shdh-st.aspx @quranpuyan
🔵 و شهيدمطهری در مباحث و نهادهاي 🛑قسمت پنجم: استادمطهري از (بخش سوم) ✅استادمطهري در جای دیگری باز از این که بسیارشان صورت بی معناست، انتقاد می‌کند: 🔻«صورت بی معنا و ظاهر بی باطن و جوی خالی از آب فایده ندارد. تنها با نام گزاری قوام الشریعه و و رکن الدین و آیت الله و مروج الاحکام، دین درست نمی شود و دل‌ها سیراب نمی شود». وی سپس با اشاره به دیوی که انگشتر سلیمان را ربوده و جای او نشسته بود، از روحانیونی که لباس سلیمانی پوشیده اند و خاتم سلیمانی دزدیده و غصب کرده و به جای صالحان و زاهدان نشسته و فعل و عمل سلیمانی ندارند، انتقاد می‌کند. (13/ 245) 🔻و باز با اشاره به این القاب می‌نویسد:‌ «یک تناسب معکوسی است بین حجم نام‌ها و و عناوین و بین معنا و حقیقت... در میان فقهای اسلامی، تدریجاً از تنوع و وسعت دایره معنا کاسته شده، به طوری که منحصر شده به چند کتاب معین، ولی در عوض بر حجم الفاظ و حجة الاسلام و و امثال اینها افزوده شده است». (13/ 251) 🔻«در میان ما این خود نظامی است که ابلاغ حجت الاسلامی و صلاحیت پیشنمازی و صلاحیت منبر رفتن عبارت است از چند متر چلوار سفید، و البته هر اندازه ریش انبوه تر و درازتر و عصا مجلل تر و آراسته تر باشد و بالخصوص اگر مقرون بشود به مخصوص از قبیل منصور باشید، مؤید باشید، محفوظ باشید، اعزکم الله و هر اندازه در آهنگ این کلمات تمرین بیشتری شده باشد، ابلاغ بالابلندتری خواهیم داشت. اینها جانشین ابلاغ استادی و دانشیاری و پروفسوری و غیره در دنیای جدید است». (13/216) ✅ایشان که از سبک گرفتن و تأثیر منفی آن در برخی از موارد انتقاد دارد، می‌نویسد: 🔻«دین از ما مشتی گرده کرده در بعضی جاها (اشداء علی الکفار) می‌خواهد و در بعضی جاها دست دراز به ملاطفت و مهربانی می‌خواهد (رحماء بینهم...) ولی ما در عوض، دو دست دیگر به دو شکل دیگر دراز کرده ایم: یکی دستی که پشتش به سوی مردم و انگشت‌ها پایین افتاده برای بوسیدن دراز کرده ایم، و دیگری دستی که پشتش به طرف زمین و کفش نیمه باز برای گرفتن دراز کرده ایم. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟». (13/ 261) در جای دیگری هم می‌نویسد: 🔻«به قول بعضی از گیرندگان سهم امام، این که ما می‌گیریم، مالیات بر ... است، نه مالیات بر دیانت و لهذا هر اندازه که ما بر و... بیفزاییم ازاین مالیات بهتر و بیشتر وصول می‌کنیم.» (13/ 401) ✅یک یا به تعبیری درخواست دیگر ایشان از هم این است که «مجتهدین باید به جریان آگاه باشند تا بتوانند خوب استنباط کنند، کما این که ما مکرر گفته ایم مسأله نجاست اهل کتاب نیز حکم سیاسی است نه حکم ذاتی». (13/ 261) ✅استاد فارغ از بحث‌های انتقادی که نسبت به موقعیت اجتماعی و دینی روحانیت دارد، از بی توجهی آنان به هم انتقاد کرده می‌نویسد که آنها از دو چیز وحشت دارند: «یکی است و دیگری ». مقصود وی بحث‌هایی که روی عدم حجیت ظواهر تأکید دارد. (13/ 252) 🖋رسول جعفریان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛