♻️♻️♻️ : تدبر در سوره های قرآن به ترتيب نزول 4⃣3⃣ تدبر در سوره 🔹تفسیر سوره هود از عبدالعلی بازرگان هود : ۲۸ قَالَ يَاقَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ  ـ [نوح] گفت: اي قوم من! آيا هيچ انديشيده‌ايد که اگر من متکي بر دليل روشني از پروردگارم باشم و او رحمتي از جانب خويش [=رسالتي] به من داده باشد که بر شما پوشيده مانده، [آنگاه با انکار اين حقيقت، به ضرر خود عمل کرده‌ايد؟] چگونه ما [مي‌توانيم] در حالي که [از پذيرش حق] کراهت داريد، شما را به [باور] آن وادار سازيم؟ ۲۸  ۲۸- اين آيه به وضوح مي‌رساند که اجبار و الزام در کار دين باطل است و اصل «لا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» از آغاز نبوّت در زمان نوح اعلان شده است. هود : ۲۹ وَيَاقَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُم مُّلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ  و [گفت] اي قوم من، از شما در برابر آن [رسالتم] هيچ مالي نمي‌خواهم، ۲۹ پاداش من تنها بر عهده خداست، و [در ضمن، من به خاطر خوشايند شما] طردکننده کساني [از طبقات فقير و محروم] که ايمان آورده‌اند نيستم، ۳۰ چرا که آنان ملاقات کننده پروردگارشان‌اند، ۳۱ بلکه شما را [با چنين انتظار و درخواستي] در جهالت‌ورزي مي‌بينم.۳۲  ۲۹- در قرآن به کرّات بر «اجر» نخواستن رسولان در ازاي رسالت‌شان تأکيد شده است، آيه ۲۹ اين سوره (۱۱:۲۹) به طور استثناء بر «مال» نخواستن آنها از مردم اشاره شده است [وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللهِ...] و آيه ۷۲ سوره مؤمنون (۲۳:۷۲) بر خرج نخواستن رسول [أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ]. شگفت اينکه نه تنها در نيمه دوم همين آيه [إِنْ أَجْرِيَ] کلمة اجر آمده، بلکه در آيه ۵۱ اين سوره (۱۱:۵۱) نيز [يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلا تَعْقِلُونَ] همچون بقيه ۱۸ مورد، سخن از «اجر» به ميان آمده است، عدم درخواست مال منحصراً در همين سوره آمده است. دليل اين استثناء براي اين قلم معلوم نيست، همين قدر مي‌توان گفت اگر به جاي کلمه «مال» کلمه «اجر» در آيه ۲۹ آمده بود، نظم آماري حروف مقطعه «الر» که مضربي است از عدد ۱۹ مختل مي‌شد [حرف لام يک رقم کمتر و حرف راء يک رقم بيشتر مي‌شد]. نکته ديگر اينکه درست در ۱۹ آيه بر پاداش نخواستن رسولان اشاره شده است. ۳۰- آيات ۱۱۱ (۲۶:۱۱۱) تا ۱۱۴ سورة شعراء [قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلاَّ عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ] نيز دربارة همين درخواست منکران از نوح است. عجيب آنکه پس از گذشت هزاره‌ها، معاصران پيامبر اسلام همچنان همين درخواست را از او داشتند: انعام ۵۲ (۶:۵۲) - وَلا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِـمِينَ. ۳۱- «لقاء پروردگار» را اغلب مترجمان ملاقات خدا در روز قيامت و رستاخيز شمرده‌اند، هر چند اين معنا در مواردي صدق مي‌کند، اما به نظر مي‌رسد لقاء ربوبي تنها در آخرت نيست، وقتي خدا از رگ گردن به ما نزديک‌تر است، امکان برقراري ارتباط [ملاقات] با او همواره برقرار مي‌باشد. لقاء ربوبي، همين نزديک شدن و پيوند بنده با پروردگار است. همچنانکه دانش‌آموز با گوش سپردن به تدريس معلم و خواندن هر کلمه از کتاب او، به درک و فهم و ملاقات [تلاقي، تلقي، القاء...] مرتبه‌اي از هويت علمي معلم نزديک مي‌شود، ما نيز اگر گوش دل به کلام حق سپرده باشيم و به آن عمل کنيم، پله پله به لقاي او نزديک مي‌شويم. مشرکين از آنجایی که امکان ارتباط با خدا را جز از طريق بُت‌ها، که آنها را شفيع و واسطه مي‌شمردند، ممکن نمي‌دانستند، نزول مستقيم و بي‌واسطه وحي به بشري عادي، به خصوص پيامبري يتيم و فقير، يعني «نبوّت» را باور نمي‌کردند و پيش خود مي‌پنداشتند که اگر چنين ارتباطي امکان‌پذير باشد، چرا بر ما که ثروتمندتر و قدرتمندتر هستيم نازل نشده است!؟ ۳۲- قرآن واژة «جهل» را در موارد زيادي مقابل «حلم» قرار داده است، نه «علم». از نظر تئوري، جهل مقابل علم است، اما در عمل، غلبه غرايز خشم و شهوت و هوي و هوس بر عقل را «جهل» و تسلط عقل بر احساسات را نشانه «حلم» مي‌شمرند. https://zaya.io/ldpig ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛