📖 چه مي گويد؟ ✅ آيا و بده بستان با دشمن متخاصم، حرام و مذموم است؟ ♻️در بحثهاي گذشته با بررسي مجموع آيات و جنگ در قران، اين نكته مشخص شد كه جنگ و صلح هیچ کدام بالذات مقدس یا نامقدس و ضد ارزش نیستند بلکه دو راهکار هستند که بسته به شرایط حاکم بر طرفین تخاصم و منافع ومضرات هریک از انها،با ملاحظه همه جوانب اتخاذ میگردد. (جهت مطالعه مشروح بحث به لينك زير مراجعه نماييد: yon.ir/qp2731 اما مذاكره چطور؟ آيا امتيازدادن و امتياز گرفتن از دشمن ، و ضد ارزش است؟ براي پاسخ به اين سئوال ،يك نمونه تاريخي را مرور ميكنيم: 💢در جنگ ،همه اقوام مخالف اسلام اعم از یهودیان بنی نظیر و مشرکین قریش ،سپاه بزرگی را فراهم نموده و مدینه را محاصره کردند. یکی از این قبایل،قبیله غطفان بود که یهودیان،آنان را با رشوه یک سال محصول خرمای خیبر باخود همراه ساختند. مسلمانان هم به پيشنهاد سلمان فارسي ،تاکتیک حفر خندق به دور شهر را برگزیده و اجرا کرده بوند. محاصره مدینه حدود یک ماه طول کشید و بسیاری از افراد سپاه اسلام دچار ترس و اضطراب بودند و برخی با کنایه و تمسخر میگفتند محمد ما رانوید گنج های خسرو و قیصر میداد،اما الان جرات نمی کنیم که برای قضای حاجت بیرون رویم. قران در سوره احزاب،آن صحنه های ترس را اینگونه توصیف میکند: ♻️"به خاطر بياوريد زماني را كه آنها از طرف بالا و پائين (شهر) شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زماني را كه چشمها از شدت وحشت خيره شده بود، و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاي گوناگون بدي به خدا ميبرديد! 10 در آنجا مؤ منان آزمايش شدند و تكان سختي خوردند.11 بخاطر بياوريد زماني را كه منافقان و آنها كه در دلهايشان بيماري بود ميگفتند خدا و پيامبرش جز وعده هاي دروغين به ما نداده اند. 12 و آن گاه که گروهی از آنان گفتند: ای اهل مدینه! [میدان نبرد] جای درنگ و ماندن شما نیست، پس برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [برگشتن] می خواستند، و می گفتند: خانه های ما بدون حفاظ است. در صورتی که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند! "13 در این شرایط پیامبر اسلام تصمیم گرفتند تا با مذاکره و دادن امتیاز،ائتلاف دشمن را بشکنند . لذا با یکی از قبایل محاصره کننده شهر و حاضر در سپاه دشمن،یعنی قبلیه غطفان،وارد مذاکره شدند ⬅️در کتاب "تاریخ پیامبر اسلام" نوشته دکتر محمد ابراهیم ایتی از انتشارات دانشگاه تهران چنین نقل شده است: "نزدیک به یک ماه بود که مسلمانان و مشرکان در برابر هم ایستاده بودند و جنگی جز تیراندازی و محاصره در کار نبود. اما چون کار گرفتاری مسلمانان سختی کشید، رسول خدا نزد عبدة بن حصن فزاری، ورحارثة بن عوف مری دوسرور «غطفان فرستاد و با آنان قرار گذاشت که 👈یک سوم میوه های امسال مدینه را بگیرند و باسپا میان خود باز گردند و دست از جنگ با مسلمانان بردارند. به روایت ابن اسحاق : هنگامی که قرار داد نوشته شد، اما هنوز به امضای شهود رسیده و جز مقاوله ای صورت نگرفته بود، رسول خدا - صلی الله عليه و آله - «سعدبن - معاذ» و «سعد بن عماده » را خواست و با آنان در این باب مشورت کرد. " هر چنددر نهایت ،بنا به نظر مشورتی این دو صحابی ،این توافقنامه جاری نشد اما نشانگر ان است که از نظر رسول گرامي نيز صلح و مذاکره حتی با دشمن حاضر در صحنه نبرد امری حرام و ضد ارزش نبوده بلکه تابع ارزیابی عقلانی از شرایط و مصالح و منافع نیروهای خودی است. 🖌سيدكاظم فرهنگ http://yon.ir/qp2731