📖 جلسه سیزدهم شرح نامه ۵۳ / ۱۴۰۱/۰۹/۲۵ مصادف با ایام فاطمیه 💥هیات راه فاطمه(س) قم • فراز انتخاب مشاور و وزیر ▫️ یک خلط زیانبار! • دو مساله جدا از هم بعضاً باهم خلط می شود: - حکومت شورایی (امرهم شوری بینهم) - خصائص مشاور (فراز مورد بحث: فلا تُدخلن فی مشورتک...) • خلط این دو در فقه سیاسی زیانبار است که: - مثلا صرف داشتن مشاورانی از سوی حاکم یا مشورت در امور با برخی نزدیکان؛ حکومت شورایی و اسقاط تکلیف "شاورهم فی الامر" تلقی شود! درحالیکه همه مستبدین هم آخر یکی دو نفر مشاور دارند! ⬅️ مشاور داشتن مساوی با حکومت شورایی و "امرهم شوری بینهم " نیست! - زیان دیگر این خلط این است که خصائص سلبی و ایجابی مشاور در آموزه های اسلامی را در حکومت شورایی ضرب کند و از اول مشورت با عامه مردم را سلب و نوعی نخبه سالاری جایش بنشاند! متاسفانه این خلط زیانبار در نوشته های محققین نیز زیاد دیده میشود! ⬅️ پس با دو امر مواجه ایم: ۱. ضرورت حکومت شورایی و رجوع به عموم مردم ۲. داشتن سمت مشاور برای حاکم • درباره امر اول ؛ جمع بین "ولایت" و "شورا" داریم: "امر" در "شاورهم فی الامر" و "امرهم شوری بینهم"، امر حکومت است همان است که "اولی الامر" یعنی ولایت دارد. - امام رضا(ع) از رسول الله(ص) روایت کرد: "مَن جائَکم یُرید ان یُفرَّق الجماعه و یَغصب الامهَ امرَها و یتولّی من غیر مشوره فاقتلوه فان الله قد اذن ذلک": هرکس اراده متفرق کردن جماعت مسلمین و غصب کردن امر آنها و حکمرانی بدون مشورت را داشت او را بکشید که خداوند اینرا اجازه داده است (عیون اخبارالرضا ج۲ص۶۲) ⬅️ نکات: اولا حکومت را به مردم نسبت و امر امت خواند(یغصب امرها) ثانیاً تولی و سرپرستی و حکمرانی را مشروط به مشورت کرد که عمل به همان آیه "امرهم شوری بینهم" است این هم نه یعنی یکی دو مشاور امین نزد خود داشته باشد؛ "بینهم" یعنی بین صاحبان آن امر -که همان امت است- مشورت کند. • سیره عملی رسول الله(ص) هم مؤید همین مشورت عمومی است. آیه "شاورهم فی الامر" مشورت با مردم را بر او واجب کرده است. "فاذا عزمتَ..." دلالت دارد که عزم با خود اوست و لازم نیست حتما نظر اکثریت بگیرد؛ لکن اینرا باید در سیره عملی ایشان خواند که اولا مشورتها عمومی بوده نه فقط با مشاوران خاص و دوما علی الاغلب همان نظر راجح در مشورت عمومی عمل شده است. اصلا بشکل آره یا خیر نبوده و بحث می شده و گاه نظر سوم پدید می آمده است از این حیث فرم و قالب های دنیای ما (رأی گیری و رفراندم) ناقص است و آن سیره مردم سالاری بالاتری بروز می داده است. • چند مورد از سیره پیامبر(ص) در مشورت عمومی: ۱. درباره جنگ اُحد جالب اینکه رویایی دیده بود و تعبیرش را هم اینجور بیان کرد که درون مدینه برای جنگ بماند لکن در مشورت عمومی با مسلمین فرمود: "آرای خود را بر من بگویید..." و نظر مشورتی از قضا بخلاف آن رویا شد و همان مورد قبول پیامبر واقع شد. (المغازی ج۱ص۲۰۹تا۲۱۴) ۲. در جنگ احزاب واقدی می نویسد اینجا هم پیامبر مشورت عمومی کرد (و نظر سلمان در خصوص خندق کندن مورد قبول واقع شد) ۳.در ماجرای صلح حدیبیه باز به همه همراهان فرمود: "آرای خود را به من بگویید" (سنن بیهقی ج۹ص۲۱۸) ۴. در جنگ های بنی قریظه و بنی نضیر باز گزارش مشورت عمومی هست (الدر المنثور ج۲ص۹۱و۹۲) ۵.در فتح مکه وقتی خبر دادند ابوسفیان دارد می آید، پیامبر با همراهان مشورت کرد (صحیح مسلم ج۳ص۱۴۰۳/ مسند احمدج۳ص۳۵۷) ۶. در جنگ تبوک درباره عبور از تبوک با اصحاب مشورت کرد(السیره الحلبیه ج۳ص۱۶۱) • سیره امیر المومنین(ع) هم همین است. در نامه ۵۰ نهج البلاغه می نویسد: "لا اَطوی دونکم امراً الا فی حُکم" (جز در حکم خدا، بدون مشورت با شما کاری نکنم) - مثلا برای عزیمت به شام و جنگ با معاویه با مهاجرین و انصار مشورت کرد: "فانکم میامین الرای...فاشیرو علینا رایکم" (شما دارای آراء مبارک اید ...مارا با رایتان مشورت دهید). (نهج السعاده ج۲ص۹۲) ادامه در بخش دوم 🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇 🌐 @rah_fatemeh