📖
#سلسله_درسهای_نهج_البلاغه
۱۴۰۱/۱۱/۰۷
شهادت امام هادی(علیه السلام)
💥هیات راه فاطمه(س) قم
#بخش_اول
اگر هدف ما شیعه بودن است، برای پیروی نیازمند شناختیم. محبت هم البته لازم است. در اینجا یک رابطه دو طرفه بین عشق و معرفت برقرار است: محبت بیشتر میدهد معرفت بیشتر و معرفت بیشتر میشود محبت بیشتر اما آن چه جان مایه پیروی است، معرفت است و البته عمل به اقتضای آن که باز هم بین معرفت و عمل هم یک رابطه متقابل برقرار است.
در یک کلام کاری که امام هادی علیه السلام میکنند عبارت است از تلاش برای یک بازسازی انسانی و اجتماعی گسترده و فراگیر که تمام امکانهای اجتماعی را برای طراحی یک افق تاریخی بسیج میکند. در برابر راهبرد کلان دستگاه خلافت انحلال نهضت اسلامی و شیعی در نظام عباسی است؛ راهبرد کلان امام عبارت است از تمهید جهش تاریخی برای نهضت اسلامی و شیعی.
این کار در یک شرایط تاریخی کمنظیر از نظر دشواری اتفاق میافتد: کوشش نظام برای مصادره نهضت از جانب نظام که از دوره امام رضا علیه السلام شروع شده و به عکس خودش تبدیل شده، این بار با خشونت دنبال میشود. تحلیل دستگاه خلافت پس از مأمون و به طور مشخص دوره متوکل این است که ما نتوانستیم نهضت شیعی را در نظام سیاسی هضم کنیم و دلیل آن سستی در مقابله بود. به همین خاطر یکی از شدیدترین استبدادهای ممکن را اعمال میکند.
در برابر امام هادی علیه السلام تلاش میکنند در برابر سیطره استبداد یک انسان مختار را تعریف کنند. استبداد، استمرار استبداد و تقدیس آن، موجب فروکش کردن عاملیت میشود و درونگرایی میآورد. بنابراین برای بازسازی لازم است معنای انسان تعمیق بشود، اختیارش، عرفانش و ظلمستیزی او از یک طرف و به دست دادن طرحی از رابطه کلان او در نسبت با امامت از سوی دیگر.
از این منظر یکی از مهمترین اهداف امام هادی علیه السلام بازسازی انسان مختار و عاملیت او در بستر این اختیار است. نامه مبسوط امام هادی علیه السلام به مردم اهواز که یک بحث مفصل وحیانی، قرآنی و روایی درباره جبر و اختیار است در جهت این معناست. یا بسیاری از روایاتی که از حضرت نقل شده و در کتاب تحف العقول و دیگر مصادر به راحتی قابل دسترس است. انسانی که بر اساس یک شناخت روشن(بینه) اختیار دارد، عاملیت دارد، آرمان دارد و هیچ جبری مانع او نیست. میفرماید: مَن کانَ عَلى بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ هانَت عَلَیهِ مَصائِبُ الدُّنیا و لَو قُرِضَ ونُشِر. آنکه با یک بینش روشن الهی با جهان مواجه شود؛ دشواریها و مصائب برای او ساده میشود هر چند تکهتکهاش کنند و بر بادش دهند. نیایشهای امام هادی علیه السلام که در آن مضمون ستیز با ظلم و خدای ستیزده با ظالمان بسیار پر رنگ است بخش دیگری از اقدامات لازم برای چنین بازسازی انسانی است.
آنگاه که چنین انسانی در جامعه متولد شد و وجود یافت؛ نیاز به رهبری معنا میشود. انسانی که در محدوده خود و حداکثر خانه دیندار است، امام بیشتر از یک رهبر برای او یک موضوع محبت است. در سطح یک آرمانخواهی بیپایانِ ولو قرض و نشر است که امام به یک رهبر اجتماعی و فراتر از آن، یک رهبر تاریخی تبدیل میشود.
تلاشها برای بازسازی نظام امامت، فارغ از بازسازی اجتماعی شبکهای وکالت که موضوع بحث ما نیست، از نظر فکری دو بعد ایجابی و سلبی دارد. در بعد ایجابی، بازسازی معرفتی (زیارت جامعه، زیارت امیرالمومنین در روز عید غدیر) و بازسازی تاریخی (ارجاع به واقعه تاریخی غدیر و عاشورا) برجسته است. بعد سلبی هم شامل مقابله امام با غلو میشود.
ادامه در بخش دوم
🔴 به کانال هیئت بپیوندید👇
🌐
@rah_fatemeh