برشی از (47) 🔅🔅🔅 اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (2) 📌 لطايف و اشارات ✅ 4 ـ راز اختصاص حمد به خدا ▪ خداي سبحان در آياتي چند از قرآن كريمْ خود را به عنوان «حميد» مي ستايد. حميد هم به معناي محمود به كار مي رود و هم به معناي حامد. بر اين اساس هم تمامي حمد و ستايشهاي موجودات از آن اوست و هم حامد حقيقي فقط ذات اقدس اوست و تنها اوست كه مي تواند حق ستايش خود را ادا كند و در «الحمد لله» احتمال هر دو معنا (انحصار محموديت و انحصار حامديت در خدا) هست و در دو بخش بايد بيان شود: ⏪ الف: انحصار محموديّت اختصاص محموديّت به خداي سبحان با براهيني چند قابل اثبات است؛ مانند: 1⃣ برهان يكم: حمد در برابر نعمت است و چون منعم حقيقي و بالذات ذات اقدس الهي است و همه‌ي نعمتها (با واسطه يا بي واسطه) از آنِ اوست: (وما بكم من نعمة فمن الله) [سوره‌ي نحل، آيه‌ي 53.]؛ پس محمود حقيقي تنها اوست. ▪ [سپاس و تشكر از مخلوق نيز در حقيقت از آن خدايِ سبحان است و معناي احاديثي مانند: «من لم يشكر المنعم من المخلوقين لم يشكر الله عزّ وجلّ» (بحار، ج68، ص44)، ▪ يا «أشْكَرُكُمْ لله أشْكَرُكُمْ للناس» (اصول كافي، ج2، ص99)، اين نيست كه اگر كسي از مردم حق شناسي نكرد، از خدا حق شناسي نكرده است؛ زيرا در اين صورت تلازمي بين مقدم (من لم يشكر المنعم...) و تالي (لم يشكر الله) وجود ندارد و تلازم در صورتي محفوظ است كه بگوييم منعم از آن جهت كه مخلوق خداست، پيام خالق را دارد؛ ▪ نظير آنچه امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «إنّ المسكين رسول الله» (نهج البلاغة، حكمت304). در جايي كه شخص، ديگري را اطعام مي كند نيز بايد گفت: «المطعم رسول الله»، چه آن مطعم خود بداند رسول الهي است يا نداند، مسلمان باشد يا كافر و شكي نيست كه مراد از رسالت در اين جا رسالت تكويني است، نه تشريعي و در رسالت تكويني هيچ موجودي مستقل نيست و بدون اين كه پيك خدا باشد كاري نمي كند. از اين رو خداوند حركت باد لقاح كننده را رسالت خود مي داند: وأرسلنا الرياح لواقح (سوره‌ي حجر، آيه‌ي 22) و آسمان را در بارش باران، رسول خود معرفي مي كند: يُرسل السماءَ عليكم مدراراً (سوره‌ي نوح، آيه‌ي 11). بر اين اساس، شياطين را نيز رسول خود شمرده، مي فرمايد: ألم تَرَ أنّا أرسلنا الشياطين... (سوره‌ي مريم، آيه‌ي 83) ▪ و بالاخره در نظام تكوين هر ذرّه اي كه از نقطه اي رهسپار نقطه ديگر مي شود پيك خداست، چه موافق نظام تشريع باشد يا نباشد. ▪ به بيان ديگر، ايمان، كفر، اطاعت، عصيان و پاداش و كيفر، تنها در نظام تشريع مطرح است وگرنه در نظام تكويني عصيان راه ندارد. ▪ اين نكته را نيز بايد افزود كه همان گونه كه مسكين پيك حق است و خداوند براي آزمودن متنعم، نيازمندي را به سوي او مي فرستد، انفاق كننده نيز رسول خداست؛ زيرا خداوند او را هدايت و به رفع نياز محروم وادار كرده است. ▪ با اين بيان، كسي كه نعمتي را از مخلوق خدا دريافت مي كند بايد بداند كه آن منعم، پيك خداست و بايد از او به عنوان اين كه «مخلوق» و «رسول» الهي است، حق شناسي كند، نه از آن جهت كه شخصِ معيني است. ▪ در نتيجه معناي حديث اين است: «من لم يشكر المخلوق بما أنه مخلوق، لم يشكر الخالق»؛ كسي كه از مخلوق با اين نگاه كه مخلوق خداست و منعم بالعَرَض است، نه بالذات تشكر نكند، در واقع از خالق تشكر نكرده است؛ زيرا تشكر از مخلوق در واقع تشكر از خالق است. ▪ حاصل آن كه، روايت مزبور نه تنها منافاتي با اختصاص همه‌ي حمدها به خداي سبحان ندارد، بلكه مؤيد آن است و از طرف ديگر در تلازم مزبور مي توان احتمال داد كه اگر كسي از مخلوق، كه اِنعام او محسوس است، شكرگزاري نكرد، معلوم مي شود روحيّه سپاس در برابر اِحسان در او نيست؛ مگر آن كه جزو اوحدي از انسانها باشد كه همه‌ي نعمتها را از خداوند بداند و غير او را اصلاً نبيند، كه در اين حال از بحث خارج خواهد بود] ⬅ ادامه دارد... 🔅🔅🔅 ✅ قرآن همراه است و هم راه ✳همواره با قرآن باشیم @rahighemakhtoom