🔹«یولی» دختر کوچک که به دنبال سلطان آسمان می گردد در چین که یک کشور است رشد و تحصیل می کند. او از کودکی در خفا بنابر فطرتش به دنبال گشته ولی به دلیل شرایط حاکم بر کشور و نبود کتابهای مناسب یا منابع کافی، به هدف نمی رسد. 🔸یولی در خاطراتش می گوید: هیچ واژه ای برای تعریف نداشتم . به همین دلیل وقتی یک دوست مسیحی او را می بیند و از خدا برایش سخن می گوید ، او واژۀ خدا را با سلطان خیالی دوران کودکیش مُنطبق می بیند و به مسیحیت گرایش نشان داده و به امید اینکه سلطان آسمان همین خداست ، می شود . 🔹چهار سال قبل همان دوست مسیحی از او می خواهد که برای اجرای مراسمی به برود ،«یولی» موافقت می کند و شب موعود ، تاکسی اشتباهاً او را به جای کلیسا در مقابل یک پیاده می کند «یولی» را سیل جمعیت رهبری می کند و در حین حرکت «سلام علیکم» را به او می آموزند... 🔸🔸ادامه این مطلب در سایت rahyafteha.ir/32681/ 🌐 @rahyafte_com