با عشق نویسنده:زینب زارعی حبیب آبادی ژانر: روانشناسی،عاشقانه،طنز،درام،اجتماعی 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷🌷 🌷 🌷 . _باید زنت بدم. نیکان به حرف پدرش بلند می خنددد. -حاجی بی خیال نگو اعتقاد داری زن بگیرم درست میشم. حاج عماد بدون اینکه به پسرش نگاه کند جواب داد: _مطمئنم درستت می کنه. -حاجی ریسک نکن من اهل زن داری نیستم نشین برای من نقشه بکش. چراغ سبز شد و حاج عماد به طرف دانشگاه حرکت کرد.پسرک کلافه بود اما به روی خودش نمی آورد؛ آن دختر روزش را خراب کرده بود به حماقت اطرافیانش پوزخند می زند مگر تا به حال او را با چند دختر دیده بودند که چنین نقشه ی احمقانه ای برای او کشیده بودند؟ با صدای حاج عماد به خود آمد. _خودت میری پارک لاله یا من بیام ببرمت. بلند می خندد. -حاجی یادم انداختی توی این بی شغلی شغل جدید پیدا کردم. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 هرگونه کپی برداری حرام است. خواندن رمان بدون عضویت در کانال حرام است کد ثبت وزارت ارشاد: ایام تعطیلات رسمی و پنجشنبه ها پارت گذاری انجام نمی شود.