موکبداران
باز دوباره نزدیک اربعین بود و خادمهای موکب کریم اهل بیت دور هم جمع شدند تا با همفکری و مشورت امسال بهتر از سالهای قبل انجام وظیفه کنند از بین خادمها آقای رسولی مخ گروه بود و همیشه با ایدههای جالبش همه را غافلگیر میکرد این بار هم آقای رسولی گفت: «به نظرم امسال زمان پخش غذا به جای مداحی سخنرانی در مورد زندگینامه و سبک زندگی امام حسین بگذاریم تا زائران هم سرِ سفرهی مادی و هم سر سفرهی معنوی حضرت بشینند؛ برای بالا بردن دقتشون هم یه مسابقه ترتیب بدیم. در ضمن کد شرکت را روی ظروف غذا میچسبونیم تا فقط کسائی که سخنرانی رو گوش دادند در مسابقه شرکت کنند»
ایده آقای رسولی طبق معمول همیشگی تأیید شد و در همان سال اجرا شد
خالی از لطف هم نبود هم آمار میهمانان موکب را بدست آوردند و هم خاطرات روزهای در موکب برایشان زنده میشد. روز میلاد پیامبر اعظم قرعهکشی شد و 5 نفر برندهی مسابقه شدند و قرار شد جایزه نقدی به شماره حسابهایشان واریز شود
از بین برندگان یک خواهر و برادر هم بودند که خواهر شماره حساب خود را ارسال و اصرار داشت جایزهی برادرش مهدی را نیز به حساب او واریز کنند. چند روزی گذشت خواهرِ شاکی پیامک داد که چرا جایزه برادرم را به حسابم واریز نشده
مسئولین مسابقه در پاسخ به او گفتند: برادرتان شماره حساب داد و جایزه به حسابش واریز شد خواهر آه از نهادش بلند شدو گفت: «جایزه حق من بوده من خودم کد شرکت و جواب صحیح را با خط و گوشی او براتون ارسال کردم و با ناراحتی گوشی را قطع کرد»
نویسنده: مرضیه رمضانقاسم
#داستانک
#محرم1400
https://eitaa.com/joinchat/2786918448C6bafa932ef