می دونستم متاهله ، قرار شد بعد از ظهر روز 11 اردیبهشت همه برند مرخصی ، برگه های مرخصی صادر شد ، یک عده هم رفتند اندیمشک ، قرار بود توی دوکوهه سوار قطار شویم ، نادعلی خیلی خوشحال بود ، ازش پرسیدم ، دلت برای خانواده تنگ شده !؟ ، با خوشحالی و خجالت گفت ، برادر پارسا ، حقیقتش قراره ان شاءالله خدا یک فرزند به من عطا کنه و خانواده الان به من شدیدأ نیاز دارند و از اینکه دارم میرم کنارشان خوشحالم . در حال صحبت بودیم که مقابل حسینیه شلوغ شد و یکی گفت ، برادرها ! ، مرخصی ها لغو شد و الان آماده باش اعلام شده نادعلی توی همون روزها شهید شدوهیچ وقت فرزندش روندید. 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 @raviannoorshohada