تخم مرغ ها رو تازه شکوندم داخل ظرف که صدای پیامک گوشی پشت سر هم میاد.باید کوکو رو بریزم توی ماهیتابه و بعد برم سراغ گوشی. اما دل توی دلم نیست که ببینم چندتا پیام اومده. هنوز یک ساعت از گذاشتن اطلاعیه نگذشته که 20 نفری از گروه دست به کار شدند.👌 بچه ها زیر هر کدوم از پاکت‌ها، دعا یا آرزویی نوشتند، یا کمِ حسابشون رو مایه شرمساری گرفتند و برای پیروزی مقاومت صلوات چاق کردند. رقم ها گاهی رنده و گاهی خرده داره. من عاشق اون ته حساب هاش هستم، همون هایی که ریزه ریزه توی اعیاد مختلف یا به خاطر خوشحالی از پاسخ موشکی ایران یا هر بهانه شادی دیگه ای توی گروه ها پخش شده بوده، (تقسیم تصادفی وار و رسیدن چندتا تک تومانی به نفرات آخری)؛ همون هایی که شب های عید توی مادرانه سفره اش پهن میشه و جمع کردنش با یه ادمین و دوتا ادمین ممکن نیست، یه لشکر☺️ ادمین میخواد بیاد و پیام های باز کردن پاکت ها رو پاک کنه تا ملت از حجم سرسام آور پیام ها، گروه رو ببوسند و بذارند کنار.😅 حالا این ذره ذره ها، داره برای یه کار مهم خرج میشه، کاری که بودن در مسیرش، از رقم و مقدار و تعدادش مهم تره... بچه ها به موجودی کیف پول هاشون اکتفا نکردند و خیلی هاشون اون رو دوباره و چندباره پر کردند، آخه راه ماندگار کردن شون رو یاد گرفتند و میدونند این هایی که به نیت جبهه مقاومت داره میره ، همون هایی هست که قراره باهاشون بعد از رسیدن نوبت رفتنشون، در آسمان عشق به اهل بیت و ولایت به دربیاد. ****************************** 🏷https://eitaa.com/raviya_pishran