مقتل طفل شیر خوار
امام حسین علیه السلام (۱)
فرازی از زیارت ناحیه شهدای کربلا که از لسان مبارک امام هادی علیه السلام
می باشد :
السَّلامُ عَلى:
عَبدِ اللّه ِ بنِ الحُسَينِ،
الطِّفلِ الرَّضيعِ ،
المَرمِيِّ الصَّريعِ ،
المُتَشَحِّطِ دَما ،
المُصَعَّدِ دَمُهُ فِي السَّماءِ ،
المَذبوحِ بِالسَّهمِ في حِجرِ أبيهِ ،
لَعَنَ اللّه ُ رامِيَهُ حَرمَلَةَ بنَ كاهِلٍ الأَسَدِيَّ و ذَويهِ .
ترجمه:
سلام بر عبد اللّه بن الحسين ، كودك شيرخواره تير خورده ی ضربت خورده ی به خون تيپده و به خاک افتاده، كه خونش به آسمان پرتاب شد و در دامان پدرش ، با تير سر بُريده شد.
خدا لعنت كند حَرمَلَه بن كاهِل اسدى و همراهانش را.
نکته: حضرت در این فراز فرموده: "الصریع : به خاک افتاده" مگر حضرت علی اصغر علیه السلام بر روی دستان امام حسین علیه السلام نبود؟ پس چرا فرموده: به خاک افتاده؟
سه وجه می توان برایش بیان نمود:
الف: وقتی تير حرمله لعنه الله پرتاپ شد اين طفل بر اثر قدرت و شتاب تير برای لحظه ای از دست مولا جدا شده و بر زمين افتاد.
ب. وقتی تير پرتاپ شد سر طفل جدا شد و بر زمین افتاد (آن تير تناسبی با آن گلوی نازک نداشت)
ج . اشاره دارد به آن لحظه ای که حضرت قبر کوچکی را کند و طفل داخل خاک نهاد و دفن کرد (بر اساس برخی از نقل ها)
روضه (۱):
لَمّا رَأَى الحُسَينُ عليه السلام مَصارِعَ فِتيانِهِ وأحِبَّتِهِ، عَزَمَ عَلى لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ، ونادى:
هَل مِن ذابٍّ يَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسولِ اللّه ِ؟
هَل مِن مُوَحِّدٍ يَخافُ اللّه َ فينا؟
هَل مِن مُغيثٍ يَرجُو اللّه َ بِإِغاثَتِنا؟
هَل مِن مُعينٍ يَرجو ما عِندَ اللّه ِ في إعانَتِنا؟
فَارتَفَعَت أصواتُ النِّساءِ بِالعَويلِ.
فَتَقَدَّمَ إلى بابِ الخَيمَةِ، و قالَ لِزَينَبَ: ناوِليني وَلَدِيَ الصَّغيرَ حَتّى اُوَدِّعَهُ.
فَأَخَذَهُ و أومَأَ إلَيهِ لِيُقَبِّلَهُ.
فَرَماهُ حَرمَلَةُ بنُ الكاهِلِ بِسَهمٍ فَوَقَعَ
في نَحرِهِ فَذَبَحَهُ.
فَقالَ لِزَينَبَ:
خُذيهِ.
ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِكَفَّيهِ حَتَّى امتَلَأَتا، و رَمى بِالدَّمِ نَحوَ السَّماءِ وقالَ:
هَوَّنَ عَلَيَّ ما نَزَلَ بي أنَّهُ بِعَينِ اللّه ِ.
قالَ الامام الباقِرُ عليه السلام :
فَلَم يَسقُط مِن ذلِكَ الدَّمِ قَطرَةٌ إلَى الأَرضِ.
(الملهوف: ص ١٦٨)
ترجمه:
هنگامى كه حسين عليه السلام ، شهادت جوانان و یاران عزیزش را ديد ، تصميم گرفت كه خود به ميدان برود و ندا داد : «آيا مدافعى هست كه از حرم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، دفاع كند ؟
آيا يكتاپرستى هست كه در باره ما از خدا بترسد ؟
آيا دادرسى هست كه به خاطر خدا ، به داد ما برسد ؟
آيا يارى دهنده اى هست كه به خاطر خدا ، ما را يارى دهد ؟» .
پس صداى زنان ، به ناله برخاست .
سپس امام عليه السلام ، به جلوى درِ خيمه آمد و به زينب عليهاالسلام فرمود : «كودك خُردسالم را به من بده تا با او ، خداحافظى كنم» .
او را گرفت و مى خواست او را ببوسد كه حَرمَلة بن كاهِل ، تيرى به سوى او انداخت كه در گلويش نشست و او را ذبح كرد .
امام عليه السلام به زينب عليهاالسلام فرمود : «او را بگير !» .
سپس ، كف دستانش را زير خون گلوى او گرفت تا پُر شدند .
خون را به سوى آسمان پاشيد و فرمود : «آنچه بر من وارد مى شود ، برايم آسان است ؛ چون بر خدا پوشيده نيست و در پيش ديد اوست» .
امام باقر عليه السلام در باره آن خون فرموده است :
«از آن خون ، يك قطره هم به زمين ، باز نگشت» .
گریز روضه:
طبق این نقل امام این طفل را که گلویش پاره شده و علی الظاهر سرش به پوستی آويزان شده است ، برای لحظاتی به دست حضرت زینب سلام الله علیها داد .
فقط می توان گفت:
امان از دل زینب امان از دل زینب ...
#شب_هفتم
#محرم
#علی_اصغر
#عبدالله_رضیع
#کربلا
#مقتل
#امام_حسین
_________
#رسانه_باشیم
🆔
@Dr_mollakazemi
🆔
@raviyankarbala