ا❁﷽❁ا
🌱 جایتان سبز، برای سحر قیمه داریم. از دیروز عصر بار گذاشتم. گوشت و لپه و آلوچه تا نیمه شب توی سر و بار هم کوبیدند و قوام گرفتند و جا افتادند.
ولی
با هر قاشق انگار به قول قدیمیها گوشت تنم را میجوم. ذهن است دیگر. پر و بال دارد. پرواز میکند بالای سر خرابههایی در خان یونس. آن جا که دخترکان روزه اولی شهر، دستمال کوچکی روی بتنها و میلگردها۶ پهن کرده و برای سحری تکهای نان خشک سق میزنند. کمی آن طرفتر مادری به یاد اطفال شیرخوارهاش که از گرسنگی روی دستهایش سرد شدند، با پر شالش نم چشمهایش را میگیرد. به چشمهای وق زدهی پسرش خیره شده و روی دندههای بیرون زدهی پسر دست میکشد و صدای یک چیزی شبیه سمباده روی دیوارهی معدهش را میشنود.
از درز پنجرهها کمی سوز میآید. پتوی روی دخترها را صاف میکنم. باید چلو قیمهام را بخورم. از دهان میافتد...
✍
#مریم_بهادری
📼
مقایسهی رمضان ۱۴۴۴ با امسال
📌
خانیونس
#فلسطین #غزه #ماه_رمضان
🔰مجموعه ادبی روایتخانه🔰
○●
@revayat_khane ●○