جاسم زبان زد خاص و عام بود و همواره به نظم و آراستگی حتی در شرایط سخت جنگ توجه می کرد. صبر در آرامش و سختی سرلوحه رفتار این دلاور مرد بود و از بیت المال بهتر از اموال خود نگهداری می‌کرد… در پانزدهمین روز از اسفند ماه سال ۱۳۴۶ در حمیدیه پسری به دنیا آمد که نامش را سید جاسم نهادند، پدرش سید جابر از سادات سید نور و مادرش بانوی مؤمنه‌ای به نام قسمه بود. سید جابر از تجار ثروتمند و از عشایر عرب غیرتمند حمیدیه، از عراق کالا وارد می کرد و همزمان به کشاورزی نیز اشتغال داشت. سید جابر ۲پسر و ۵ دختر داشت و سید جاسم فرزند آخر خانواده بود. سید جاسم سیزده ساله بود که حمله‌ بی رحمانه عراق به ایران آغاز شد و جوانان و نوجوانان غیور ایرانی باید از سرزمین مادری خود دفاع می‌کردند. وی از همان روزهای نخست جنگ تحمیلی در دفاع مقدس حضور داشت که هوش و ذکاوتش سبب شد در سن ۱۳ سالگی فرمانده گردان امام علی(ع) شود. سید جاسم مرد خستگی ناپذیری بود و این را از مسئولیت هایی که برعهده داشت می توان فهمید؛ جذب، پذیرش و گزینش نیرو بخشی از زحمات این دلاور مرد در سپاه حمیدیه بود. همیشه کارهای نشدنی را به او می سپردم زیرا با جذابیت رفتاری و اخلاقی در دل اطرافیان خود جا می گرفت، نه به عنوان فرمانده و مسئول بالا دست بلکه همچون دوستی صمیمی و در شرایط سخت جنگ و حمله رژیم بعثی توانست ۷۲۰ نفر از نیروهای بومی حمیدیه را در قالب گردانی با فرماندهی علی بلالک تشکیل و سازماندهی کند. در طول دوران دفاع مقدس نقش مهم و غیر قابل انکاری در بسیج مردمی حمیدیه داشت. این دلاور مرد، در واحد عملیات لشکر ۷ ولی عصر(عج) در سال ۶۲ توانست با تلاشی خستگی ناپذیر و روحیه مخلصانه اطلاعات کلیدی از وضعیت نیروهای بعثی جمع آوری کند که در انجام عملیات های بعد موثر واقع شد. پس از اتمام جنگ در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت کوله باری از تجربه و دانش در زمینه‌های نقشه خوانی، مختصات یابی و عکس‌های هوایی به دست آورد و از تبحر بالایی در این زمینه برخوردار شد. همچنین دوره افسری سپاه را در سال ۱۳۸۵ با موفقیت پشت سر گذاشت و بازنشسته شد همین تجربیات باعث شد که پس از شروع ماجرای سوریه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به صورت داوطلبانه عازم این کشور شود. به گواه دوستانش شجاعت و ذکاوتش در مبارزه با تکفیری ها مثال زدنی بود. همراه رزمندگان عراقی درکشور سوریه به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخت. با شروع نبرد تکفیری ها در عراق تصمیم گرفت در این کشور به جهاد بپردازد. در عراق با تجربه ای که در دوره دفاع مقدس در بسیج مردمی داشت مشغول به جمع‌آوری نیروهای مردمی عراق جهت سازماندهی در لشکر حضرت عباس (ع) وابسته به عتبات عالیات پرداخت و با آموزش و سازماندهی این نیروها رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد. شهید سیدجاسم نوری فرمانده اطلاعات لشکر حضرت عباس(ع) بود و با استفاده از تجربیات و روحیه خستگی ناپذیر، کار شناسایی و مختصات یابی را انجام می داد. سید جاسم در حال تشکیل لشکری با عنوان لشکر سید نور( برگرفته از قبیله سادات نور) بود اما شوق وصال به رب العالمین تقدیر دیگری برای او رقم زده بود.رفت و آمدش به عراق سبب شد که تعدادی از خویشاوندان عراقی خود را پیدا کند و به کانون گرم خانواده و فامیل رونق دیگری ببخشد. مهربانی و عطوفت سید جاسم زبان زد خاص و عام بود و همواره به نظم و آراستگی حتی در شرایط سخت جنگ توجه می کرد. صبر در آرامش و سختی سرلوحه رفتار این دلاور مرد بود و از بیت المال بهتر از اموال خود نگهداری می‌کرد. محمد، روح الله و علی تنها دخترش رقیه یادگاران ایشان هستند. پنجشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۴ در نزدیکی شهر الرمادی استان الانبار عراق مجروح شد و پس از انتقال به بیمارستان در مدینه الطب بغداد به شهادت رسید. 💐الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین💐 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani