🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥
🔥🪵🔥🪵🔥
🪵🔥🪵
🔥
♡﷽♡
#گناهوتاوان🌪
#قسمت317
•┈┈••✾💔❤️🔥❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🔥💔•✾••┈┈•
- واسه تو عادیه عزیزم
نه واسه من که تازه دوماهه دارم با شما کار میکنم
- برای تو هم عادی میشه گلم
چند سال که از کار کردنت بگذره به این روز و این دلهره میخندی ......
- توکل به خدا
اینم حرفیه ...
شاید من زیادی حساس شدم
.................................................
همیشه اولین قدم دشوارترین است .......
وگاهی دلهره آور ترین ........
و گاهی زیباترین روزها همان روزهای پر استرسی است که به آدم ثابت میکنه اگر بخواد میشه و میتونه بر ترس های بی مورد غلبه کرده و قدم در مسیر پیشرفت بذاره !
- جناب پرتو ، خانوم سپهری دست راست شما بود
چی شده نیروی جدید گرفتید ؟
نکنه کلاهبرداری کرده عُذرشو خواستید ؟
مردکِ بی شعور وقاحت را به حدّی رسانده که نه تنها به هر بهانه ای نگاه ناپاکش به سمتِ دیبا سُر می خورد بلکه به امین و معتمدِ شرکتم نیز توهین میکند !
کافی بود ده دقیقه قبل این مزخرفات از دهنش بیرون بیاد تا داغِ این شراکتِ پُر سود رو بزارم روی دلش ....
حیف .....
حیف که قول و قرارها گذاشته شده و با فسخ اونچه روی کاغذ ثبت شده و امضای هر دو طرف زیرش خورده ، باید ضرر و زیان بزرگی رو بپردازم اگر نه همین جا جلوی چشمش برگه ها رو پاره می کردم تا بفهمه عزّت و احترام آدمهای با ارزشِ این مجموعه خیلی بیشتر از این سود و پیشرفت های کاری برام اهمیت داره ....
- خیر جناب !
من اگه هفت آسمونم بگردم نمیتونم آدمی به پاکی و صداقت خانوم سپهری پیدا کنم
البته ....
مثل همیشه معتقدم ، هرکس به چیزی می رسه که لیاقتشو داره !
اون حسابدار شما بود که کلاهبرداری بزرگترین هنرش بود آقای افراشته !!!
رنگ به رنگ شد
فکر نمی کرد تا این اندازه نسبت به اونچه در شرکت و بینِ زیر دستاش میگذره مُطلع باشم !
البته خیلی هم عجیب نیست
وقتی قراره سرمایه ای به این هنگفتی بزارم وسط باید حواسم جمع باشه و داشتنِ یه آدمِ خودی بینِ کارمندای شرکتش ساده ترین سیاستیه که میتونم برای تضمینِ موفقیت خودم به کار ببندم ......
•┈┈••✾•💔❤️🔥❤️🩹❤️🩹❤️🩹❤️🔥💔•✾••┈┈•
ادامه دارد...
بقلم
#الههبانو🪶
پرش به پارت اول♡👇
https://eitaa.com/reyhanastory/3740
●|رمان گناه و تاوان مختص مخاطبان کانال👇
|å
https://eitaa.com/joinchat/3462529219Cca315c0791 •√|
⛔️کپي حرام⛔️
🪵
🪵🔥🪵
🔥🪵🔥🪵🔥
🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥🪵🔥