روزنه
سخنان چالش برانگیز و عجیب جناب آقای #سیدمحمدجواد_علوی درباره قلمرو دین و علم و نسبت آن با سیاست! 💥ق
واکنش حوزویان به سخنان عجیب آقای /۲ اجتهاد صحیح حوزوی در خطر و ! امین دهقانی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 💢 نقدی بر سخنان آقای علوی بروجردی در چند بند، به نقد بیانات آقای علوی بروجردی می‌پردازیم: ۱. آقای علوی از طرفی دچار بین و می‌شود؛ یعنی برای رد مثال هایی تجربی می‌آورد و می‌گوید: همان گونه که فیزیک اسلامی و شیمی اسلامی و جراحی مغز اسلامی نداریم، اقتصاد اسلامی هم نداریم. 🔻در جواب باید گفت: از طرفی خلط علوم انسانی با علوم تجربی خطایی راهبردی است. و از طرف دیگر چه کسی گفته شیمی و فیزیک اسلامی؟! اگر منظور شما آن دیدگاهی است که کلیه علوم را با یک شرط خاص (التفات به عین‌الربط بودن پدیده‌ها نسبت به واجب‌بالذات) اسلامی می داند، پس معلوم است که اساسا شما متوجه حرف و نظر آن ها نشده‌اید. که دست به این مقایسه زده‌اید! ۲. ایشان سپس دایره‌ی حرف خود را تعمیم می دهد و عمق فاجعه را بیشتر می کند و بحث را به علوم انسانی (مانند روانشناسی و جامعه شناسی) تعمیم می دهد. و آن‌ها را صرفا عقلایی می‌داند. 🔻در پاسخ به ایشان باید گفت: و خودتان را در اقتصاد اسلامی و منظومه علمی روانشناسی اسلامی و همین طور سایر علوم انسانی، به اسلام سرایت ندهید. ۳. وقتی حوزه‌ها برای تشریح یک روایت "لا تنقض الیقین" ده‌ها جلد کتاب (به تعبیر آیت الله : ۵۰ جلد کتاب با حذف مکررات راجع به تفصیل این روایت نوشته شده) می‌نویسد اما همین روش را روی هزاران روایت اعمال نمی‌کند، این کاستی به خود حوزه بر می‌گردد. ما اکنون صدها روایت در حیطه نفس شناسی و روان‌شناسی داریم، چرا یکی از این روایات به صورت درس رسمی حوزویون مانند حدیث "لا تنقض" مورد بررسی و واکاوی قرار نمی گیرد؟! همین طور در سایر زمینه‌ها. ۴. خوب شد حداقل همین مباحث اصولی، مرسوم است، وگرنه آقای علوی برای همین مباحث الفاظ هم می‌فرمود ما چیزی نداریم و باید برویم از و و ، واردات انجام دهیم. ۵. عجبا و اسفا، آیا پیغمبر صرفا یک است؟!! مگر می شود بدون ارائه یک سری قوانین الهی در حیطه‌های کلانی مانند انسان شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و ... جامعه و مردم را رشد معنوی داد؟ ۶. علوم انسانی اسلامی با علوم انسانی غربی، تفاوت‌های اساسی و بنیادین دارد. و در نتیجه فروعات و نتایج آن ها هم متفاوت خواهد بود. آن ها می گویند مبدایی نیست و ما از خاکیم. ما می گوییم ما از ملکوتیم. آن ها می گویند انسان یک حیوان است با یک مغز پیچیده، ما می گوییم انسان علاوه بر مغز پیچیده دارای یک روح مجرد است. آن ها می گویید نهایت سیر انسان خاک است، ما می گوییم انسان با مرگ نمی‌پوسد بلکه پوسته عوض می کند. آن ها نه مبدا را قبول دارند و نه معاد را و جهان بینی آن ها یک جهان بینی ابتر و منقطع‌الاول و الآخر است، اما ما به قوس نزول و قوس صعود معتقدیم. بله، بدون تردید ما می توانیم از برخی از تحقیقات آن ها استفاده کنیم، اما چارچوب‌ها و خطوط کلی ما به طور کامل با آن ها متفاوت است. ۷. آیا می‌توان به طور کلی گفت علوم انسانی، عقلایی است؟!! مبانی و هسته و محور علوم انسانی مبتنی بر مسائل مهمی است مانند: وجود یا عدم وجود خدا، گذشته (مبدا و واجب‌بالذات) و حال (دنیا) و آینده (آخرت) انسان و هستی ... و مسائلی در زمینه سعادت و شقاوت ... آیا می توان علوم انسانی که ریشه‌ی آن‌ها در یک چنین مسائلی است را امری عقلایی دانست؟!! اگر به بناء عقلا باشد، که بسیاری از عقلاء، انسان و عالم را صرفا امری مادی تلقی می کنند و در نتیجه تمامی برداشت‌های روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و سیاست خود را بر انسان فیزیکالیستی و عالم ماتریالیستی بنا می‌نهند و مبتنی می کنند!! کاستی و ضعف خود در استخراج نظام‌مند علوم مختلف انسانی اسلامی را بر عهده دین اسلام نیندازید. گرچه در زمینه‌های علوم انسانی اسلامی هم آثار خوبی توسط محققان دغدغه‌مند و دین و دنیا شناس ما نگاشته شده است. 🔶خداوند حوزه‌ها و دانشگاه‌های ما را از دو (دگم روشنفکری) و (دگم تحجر) حفظ نماید. و ما را به صراط مستقیم اجتهاد صحیح، رهنمون فرماید. @feghheakbar @rozaneebefarda