داوود فیرحی؛ تئوری پردازی برای
#آشوب یا تریدپراکنی در مبانی؟!
[صفحه 3 از 3]
🔹 قیام سیدالشهدا علیه السلام قیامی است که اهداف والایی را همچون اصلاح امت بر اساس اسلام ناب محمدی، محو بدعت ها و تشکیل حکومت اسلامی برای اجرای دستورات خداوند و در نهایت رشد و تعالی انسانها دنبال می کند و محدود کردن این حرکت عظیم در حد امنیت و رفاه و آب و نان(با وجود اهمیتی که هرکدام از این عناصر دارند)، بزرگترین تحریف تاریخ و خیانت به سید الشهداست و باید گفت تنزل هضت های اسلامی و نادیده گرفتن ابعاد گسترده آن در ادامه همان طرز تفکری است که بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به مردم وعده آب و برق مجانی می داد و جواب اینها هم همان جواب امام امت ره است که فرمود:" ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشود زندگی معنوی سمارا می خناهیم مرفه بشود، شما به معنویات احتیاج دارید...... دلخوش به این مقدار نباشید معنویات شما را روحیات شما را عظمت می دهیم شما را به مقام انسانیت می رسانیم"
3- امثال این گفتار، شبهه را در ذهن مخاطب تداعی می کند که سخنران می خواهد با این نوع نگاه به قیام عاشورا یک قانون استخراج کند تا اگر در هر زمانی کسی احساس کرد نان و آبش در خطر افتاد یا قصور و تقصیری در دستگاه حاکمیت دید به راحتی این قانون را تطبییق دهد و اغتشاش و اعتراض را ،که آقای فیرحی حق مقاومتش می خواند، وظیفه اجتماعی و دینی خود بداند. و طرفه اینکه آقای فیرحی بعد از اینکه اغتشاش و اعتراض را وظیفه میخواند در دعای پایانی از خداوند میخواهد که او را در انجام وظایف دینی یاری کند.
🔹کلام آقای فیرحی مبنی بر اینکه: «هیچ حکومتی مشروعیتش دائمی نیست ، و بالاخره یک روزی منحرف شده و از مشروعیت ساقط می شود»، علاوه بر اطلاقی که دارد، این گمان را در اندیشه مخاطب القا می کنندکه کلام گفته شده ناظر به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است. خوب است جناب آقای فیرحی در این باره روشنگری کند و اگر منظوری غیر از این دارد با آوردن قرائن و استثنائات این شبهه را از ذهن مخاطب پاک کند و الا اگر جمهوری اسلامی را نامشروع میداند لاپوشانی و لفافهگویی را کنار بگذارد و مقصود خود را شجاعانه بیان کند و به وظیفه دینیاش عمل کند.
🔹در کلام آقای فیرحی حاشیه های پررنگ تر از متن وجود دارد که مخاطب را به شک می اندازد و شائبه تعریض به جمهوری اسلامی را قوت میبخشد. به طور مثال وی به انقلاب سوسیالیستی شوروی اشاره میکند و میگوید:
«میگویند وقتی که انقلاب کمونیستی در شوروی رخ داد خیلیها سعی میکردند که آموزش ایدئولوژیک به بقیه بدهند. مثلا در کشورهای دیگر درس کمونیسم بگذارند. اما لنین که باهوش بود حرف دیگری زد گفت مترو مسکو رو چنان درست کنید، ساختمانها و خیابانهایش را چنان طراحی کنید که هر کس آمد مسکو، بگوید کمونیسم این است. یعنی دیگر دنبال ایدئولوژی و چیز دیگری نباشد» آیا این کلام تعریض آشکاری به مسئله صدور انقلاب نیست؟
🔹همچین در تفسیر کلام حضرت (قد رکز بین اثنتین) خطابش را عوض کرده میگوید:" به این می گویند اختیار جبری. دست و بال آدم را ببندید و بگویید که یا این حرف را بگو یا آن را و هر دوتایش هم به نفع حکومت هست."
🔹جناب آقای فیرحی با وجود اینکه در صدد بررسی قیام و نهضت امام حسین ع و الگوگیری از آن است و با اینکه نمونههایی از اسکندر گرفته تا گاندی و انقلابهایی از چین گرفته تا شوروی مثال می زند اما هیچ یادی از دمدستی ترین و جلوی چشم ترین نهضت معاصر یعنی نهضت امام خمینی ره و انقلاب اسلامی نمیکند.
🔹خلاصه اینکه این کلام شاعرانه آقای دکتر پُر است از واژههای دو پهلو که خوب است خودشان مراد از می و ساقی و ساغر را بیان کنند تا راه برای سوء استفاده خناسان و براندازان صریح و یا منافق بسته شود و جمهوری اسلامی و انقلاب حسینی امام و امت، بیش از این مورد هجمه بیگانگان خارجی و نفوذیهای داخلی قرار نگیرد.
#سکولاریسم_حوزوی
@rozaneebefarda