🔰قصه «پناه آوردن» و حرمت «مهمان» 🔸در ضرب المثل های عربی وقتی خواسته اند از «پناه» بودن کسی برای بینوایان سخن گویند، به «ابو حنبل» «مجیر الجراد» (پناه دهنده به ملخ ها) اشاره شده است و گفته اند: «احمی من مجیر الجراد» یعنی فلانی حتی از «مجیر الجراد» هم بیشتر از بینوا و درمانده حمایت می کند. قصه را می گویند این بوده که ابو حنبل می بیند عده ای از قبیله «طی» با ظرف هایی به سمت او می آیند. می گوید: چه کار دارید؟ می گویند: با همسایگان و پناه آوردگان به تو قصد جنگ داریم! می گوید: کدام همسایگان من؟ می گویند: ملخ هایی که در کنار خیمه تو آمده اند! می گوید: اکنون که آنها را «جار» و همسایه من نامیدید دیگر به آنها دست نخواهید یافت. سپس بر اسب خود سوار می شود و نیزه خویش را بر می دارد و قبیله خویش را صدا می زند و می گوید: «قسم به خدا اگر متعرض این ملخ ها شوید شما را خواهم کشت!» در لغت عرب به پناه دادن «اجاره» به پناه دهنده «مجیر» و به پناه گیرنده «جار» گفته می شود. 🔸«پناه» آنقدر اهمیت دارد که در قرآن به این مضمون فرمود که: اگر یک مشرک از تو طلب امان کرد به او امان بده تا آیات قرآن را بشنود و سپس او را به پناهگاهش برسان! 🔸در بین عرب رسم بر این بود که اگر به کسی پناه می دادند برای حفظ او با دشمن می جنگیدند. حتی نوشته اند «اوفی بن مطر مازنی» به مردی با خانواده اش پناه داده بود برادر وی به خاطر رسیدن به زن آن مرد، او را کشت. «اوفی» وقتی متوجه ماجرا شد به حرمت «جوار» برادر خویش را قصاص کرد. و گفت: «سعيت على قيس بذمة جاره لأمنع عرضي إن عرضي ممنّعُ» به این مضمون که «در عوض پناه گیرنده قصد جان برادرم را کردم تا آبروی خویش را حفظ کنم.» 🔸در ماجرای عاشورا نیز نام نیک حضرت «هانی بن عروه» برای حفظ حرمت «پناه دادن» به سفیر اباعبدالله الحسین علیه السلام تا ابد ماندگار شد. 🔸برخی گفته اند حرمت مهمان در زبان پارسی حتی از عربی بالاتر است زیرا عرب مهمان را «ضیف» می خواند «لانه أضیف الینا» یعنی او یکی از ماست اما «مهمان» در زبان پارسی از واژه «مه» به معنای «سرور» گرفته شده است. به هر حال چه در فرهنگ عربی و چه در فرهنگ پارسی حرمت «مهمان» همیشه واجب دانسته شده است. 🔸حرمت «امان دادن» تا آنجاست که در روایتی از امام صادق علیه السلام در کافی شریف نیز به آن اشاره شده است. سكونى گويد: از امام صادق عليه السّلام پرسيدم: معناى فرمايش پيامبر صلّى اللّه عليه و اله كه فرمود: پايين‌تر درجۀ مسلمانان در مورد امان آنان تلاش مى‌كند» چيست‌؟ فرمود: اگر سپاهى از مسلمانان، گروهى از مشركان را محاصره كردند، و مردى آمد و گفت: به من امان بدهيد تا حاكم و صاحب اختيار شما را ببينم و با او مناظره و تبادل‌نظر كنم و پايين‌ترين سرباز مسلمان به او امان داد، بر بالاترين مقام لشكر واجب است كه به آن امان وفا كند.(۱) (البته دقت شود که جهات فقهی مساله باید توسط فقیه بیان شود.) ✅غرض اینکه خونخواهی رهبر غیور انقلاب ما که از تبار برترین آزادگان عالم است برای یک «مهمان عزیز» از دل این سیره تمدنی ایمانی برخاسته است که طبق بیان سید مقاومت جناب سید حسن نصرالله (حفظه الله) دشمن پلید صهیونی اصلا آن را نمی فهمد. بعد التحریر: اینجا جای یادآوری این نکته هم هست که اگر آن عرب بادیه نشین اینگونه به حرمت «پناه» عمل می کند چگونه است حال کسی که به اهل بیت علیهم السلام که «کهف الحصین» و «غیاث المضطر المستکین» هستند پناه آورد؟ در این باره بیشتر بخوانید: از کتاب مسلم بن عقیل علیه السلام مرحوم مقرم: https://lib.eshia.ir/27766/1/120 (۱)عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلنَّوْفَلِيِّ عَنِ اَلسَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا مَعْنَى قَوْلِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ قَالَ لَوْ أَنَّ جَيْشاً مِنَ اَلْمُسْلِمِينَ حَاصَرُوا قَوْماً مِنَ اَلْمُشْرِكِينَ فَأَشْرَفَ رَجُلٌ فَقَالَ أَعْطُونِي اَلْأَمَانَ حَتَّى أَلْقَى صَاحِبَكُمْ وَ أُنَاظِرَهُ فَأَعْطَاهُ أَدْنَاهُمُ اَلْأَمَانَ وَجَبَ عَلَى أَفْضَلِهِمُ اَلْوَفَاءُ بِهِ . از شرح بی نهایت https://eitaa.com/azsharhebinahayat