پانزده نکته از روضه حضرت علی اصغر علیه السلام با گرایش به جهاد تبیین: نکته چهارم: جهاد با سلاح گریه علیه ظالم علی اصغر علیه السلام بین روضه علی اصغر با روضه حضرت زهرا سلام الله علیها یکی ار نعمت های بزرگ خدای متعال به انسان «بیان» است، که: «علمه البیان» انسان با بیان، حال درونی خود را بیان می کند یکی از فوائد بیان ابراز غم و اندوه است یعقوب پیامبر می فرماید:« أَشْكُوا بَثِّي وَ حُزْني‏ إِلَى اللَّهِ » همچنین نعمت دیگر بیان دفاع از خود است و همین است که می گویند به زبان آمدن و سخن گفتن باعث تسکین درون است و مردم طفل نوزاد را «طفل بی زبان» می گویند از این جهت که بچه اگر دردی داشته باشد نمی تواند بیان کند لذا یکی از لحظات سخت برای مادر اینجاست که بچه گریه می کند اما مادر نمی فهمد درد بچه چیست؟ دو شهید از اهل بیت بودند که هرگز فرصتی برای اعتراض پیدا نکردند یکی محسن شهید زهرای مرضیه بود که وقتی بین در و دیوار به شهادت رسید این غم در دل زهرا ماند که فرزند او حتی ناله ای هم برای اعتراض نزد. روز عاشورا نیز هر شهیدی که بر زمین افتاد ناله ای برآورد علی اکبر فریاد برآورد «یا ابتاه علیک منی السلام» قاسم عمو را صدا زد: «یا عماه ادرکنی»، وقتی دستان عبدالله بن حسن جدا شد فریاد بر آورد «یا أماه» و این ناله ها همانگونه که ناله استغاثه بود فریاد اعتراض مظلوم بر ظالم نیز بود اما جان عالمی فدای طفل شیرخوار ابا عبدالله ... تکلّم کن تکلّم کن بگو من آب می خواهم تلظّی کن تلظّی کن فدای کام عطشانت نه ناله می زنی نه دست و پا نه اشک می ریزی مزن آتش مرا این قدر با لب های خندانت تنها کاری که از دست علی برمی آمد تلظی و گریه بود. گفته اند: تلظی به التهاب آتش می گویند و وقتی کسی از شدت گرما خیلی بی قراری کند به این کار «تلظی»می گویند گویا مانند آتشی شده است که زبانه می کشد. اسفراینی در کتاب نور العین تعبیر دیگری آورده است: «و هو یتقلب فی یدیه من شدة العطش» گویا طفل از شدت تشنگی در دست پدر دست و پا می زد. اینجا بود که اباعبدالله خود دست به کار شد علی را روی دست گرفت «فأخذه على يده» و فریاد زد: «يا قوم! إن لم ترحموني‏، فارحموا هذا الطّفل.» یعنی مردم اگر به من رحم نمی کنید به این طفل شیرخوار رحم کنید. مگر نه شیر مادر هم غذا هم آب می باشد تو کودک هم گرسنه بودی و هم تشنه جان دادی سوره الرحمان ، 4. تذکرة الخواص سبط ابن الجوزی ج2 ص164. فاذا بطفل یتلظی عطشا در نور العین فی مشهد الحسین و معالی السبطین و کبریت احمر این تعبیر به نقل از سید الشهدا آمده است. نقل نور العین چنین است: «قتلتم من معی و لم یبق غیر هذا و لکن لیس علیه ثار و هو یتلظی عطشا فاسمحوا لی بشربة من ماء» همچنین ر،ک: موسوعة الامام الحسین ج11ص 886 به نقل از معالی السبطین و ج‏4، ص: 297 به نقل از بیرجندی در کبریت احمر. لسان العرب، ج15 ص249. «و أَما قولهم في الحرّ: يَتَلَظَّى‏ فكأَنه يَلْتَهِب كالنار من اللَّظى.» اسفراینی، نور العین فی مشهد الحسین ج1 ص46. همان. کانال روضه های مکتوب https://eitaa.com/rozehayemaktoub