🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼 ۳ دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :»با این می- خوای انقلاب کنی؟« و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :»میخوام با دلستر انقلاب کنم!« نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی مقدمه پرسید :»دلستر می- خوری؟« میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جمالتش برایم دشوار بود که به جای جواب، شیطنت کردم :»اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!« دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند :»مجبوری بخوری!« اسم انقلاب، هیاهوی سال ۹۹ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم 👌👇 ^°@mazhabijdn°^ فراورد بهتره رفیق😉❤️