بند اول میباره چشم آسمون وقتی که تو آروم میباری از کوچه های بی کسی زهرا دیگه آروم نداری تنها تو رو تو کوچه ها وقتی که دید راهت رو بست من بمیرم زهرا برات بدجوری قلبت رو شکست افتادی زمین با ضربه ی سیلی عزیز مرتضی یکجوری زده که حتی گوشواره شد از گوشت جدا یادم نمیره که اومدی ولی با اون قامت تا گریه نکن ببین ای فاطمه قلب علی طاقت نداره اگه بری بدون که قلب حیدرت از داغ دوری کم میاره ........ بند دوم از آتیش و مسمار در هنوز دل علی میلرزه سنگینه داغ فاطمه که شونه یلی میلرزه دستور صبر اگر نبود تو یاس پر نشون نبودی دست علی بسته نبود ای فاطمه کمون نبودی بیچاره حسن که بد شکست غرورشو تو کوچه ها سخته ببینه مادرشو میون چل تا بی حیا یادش نمیره که دستای مادر شد از دستش جدا وای از دلش چه سخته مادرت پیش نگات زمین بیافته وای از دلش حسن با هیچکسی از غصه ی کوچه نگفته @sabksher