ساحل رمان
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوسی‌ودوم اونی که پول می‌گیره که بیاد توی خیابون،
••🫀🪐 . . •| رمان عاشق شو |• فصل هفدهم / قسمت صدوسی‌وسوم برعکس امارات داد آمریکا طراحی کرد، انگلیس ساخت، ژاپن پرتاب کرد این سلبریتیا فحش دادن به ایران و تحقیر ایرانی کردند. - خیانته که! جواد سرش خم شد تا روی زانوهایش! ان‌قدر سنگین بود که اگر تکیه‌گاه پیدا نمی‌کرد می‌شکست. منفعت خانواده برای پدر و مادر اگر مهم بود که هر کس دنبال منفعت و لذت شخصی‌اش نمی‌رفت، دنبال ساختن خودش می‌رفت تا این وسط همه چیز ساخته شود. - فقط خودخواه‌ها برای خوشی خودشون وطن رو به حراج می‌ذارن، به جای ساحتن خرابیا مسخره می‌کنن و بعد هم از همین مملکت پول در میارن و فلنگو می‌بندن! علی‌رضا این را گفت و سکوت شد. سکوتی که برای جواد غوغا بود. مهدوی لیوان دمنوش زعفران و هل که خنک شده بود را مقابل لب‌های دخترش گرفت تا او که خواهان بود کمی بنوشد و هم زمان گفت: - شاید اومدنتون توی دنیا و خانواده و جنسیت همه‌مون بشه گفت اختیاری نبوده، یعنی یادمون نمی‌آد که کسی از ما پرسیده باشه، اما واقعیت اینه که الان دیگه سال‌هاست صاحب اختیار زندگیمون هستیم، دیگه همه‌چی من ربط داره به کار خود من، عمل خود من! جواد فرو رفته در خودش گفت: - که گند زدیم رفت! نفس همه راحت شد با حرف زدن جواد. وحید با چوبی آتش را زیر و رو می‌کرد و حس می‌کرد با این اختیار شنیدن از زبان مهدوی یکی چوبی برداشت خاکستر وجودش را هم زد و تازه دید که آتشی بوده و سرد نشده است، دمق شد. کسی چوب را از دستش کشید، سر بالا نیاورد و فقط شنید: . . . [ برای خوندن تمام قسمت‌های رمان، کافیه عضو کانال VIP ما بشید! هماهنگی از طریق: @sahele_roman ] ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!! 🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان