❇️ در معنى حديث " إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ " 🔹 پيغمبر صل الله فرمود از نفحات و بوهاى خوش الهى در اين ايام خواهد رسيد. در اين ايام هوشيار باشيد كه آن نفحه‏ها را دريابيد. نفحه پيش از اين آمد و شما را ديد و كسانى را كه مى‏خواست جان بخشيد و رفت. اكنون نفحه ديگر رسيده بيدار و باهوش باش اى رفيق كه از اين نفحه هم بى‏نصيب نمانى از آن نفحه جان آتش آتش كش گرديده و جان مرده بجنبش در آمده. جان آتش خاصيت خاموش كردن نار يافته و مرده از بركت او قباى بقا در بر كرده. اين نفحه تازگى دارد و جنبش طوبى لقب گرفته و جنبش باطن است غير از جنبش مخلوق است اگر اين جنبش در زمين و آسمان افتد فى الفور زهره همگى آب مى‏شود. خداى در قرآن مى‏فرمايد : إِنَّا عَرَضْنَا اَلْأَمانَةَ عَلَى اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اَلْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا اَلْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً ما امانت را به آسمانها و زمين و كوهها عرضه داشتيم و آنها از پذيرفتن آن امتناع ورزيده و از آن ترسيدند بالاخره انسان اين بار را بدوش گرفت كه ستمكار و نادان بود (سوره احزاب آيه 73) مولوى اشاره باين آيه مباركه مى‏فرمايد : از ترس اين دم بى‏پايان كلمه فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها را بخوان. اگر از اين دم و از اين نفحه دل كوه خون نمى‏شد كلمه أَشْفَقْنَ مِنْها براى چه بود اين نعمت ديروز طور ديگرى بدست مى‏آمد و چند لقمه‏اى بيرون آمد در بسته شد. اكنون لقمه در گرو روح است اكنون ديگر نوبت روح است اى كسى كه لقمه مى‏طلبى. بهواى لقمه و از اشتياق او خار از پاى روح بيرون آورم در پاى او خار است و نشانه‏اى هم از او پيدا نيست و از حرصى كه داريد آن را تميز نمى‏دهيد. آن را كه خرما پنداشته و طالب آن هستى خار همان است و تو از بس پست و نابينايى آن را نمى‏بينى. جان و روح كه گلستان خداوندى است براى چه پاى او از خار در زحمت است. اين وجودى كه خار خور است اشتريست كه مصطفى زاده و جوانمردى بر آن سوار است. اى اشتر بر پشت تو بار گل حمل شده كه از اثر نسيمش در وجود تو گلزارها بوجود آمده تو كه هواى بيابان و خار مغيلان دارى از خار مى‏دانى چگونه گل خواهى چيد. اى كه در طلب گل چيدن كو به كو در گردشى تا كى مى‏گويى آن گلستان كو و كجاست. پيش از آنى كه اين خار را بيرون آرى چشم تو تاريك است و نخواهى ديد بى‏فايده جستجو مى‏كنى. آدم كه در عالم نمى‏گنجد بسته خارى شده و در همانجا مى‏ماند. حضرت رسول خواستند هم دمى كرده و مأنوس شوند بعايشه فرمودند كلمينى يا حميراء اى عايشه با من سخن بگو. اى حميراء نعل در آتش نه تا آن نعل لعل گردد. حميراء الف تانيث دارد و دلالت بر جنس ماده‏ مى‏كند اعراب جان را نام تانيث نهاده‏اند ولى جان از تانيث متاثر نمى‏شود زيرا كه روح با نر و ماده شركت ندارد از مذكر و مؤنث برتر و والاتر است اين آن جانى نيست كه از خشك و تر ساخته شده و از عناصر بوجود آمده است. اين جانى نيست كه از نان زنده بوده و بر آن افزوده شود يا گاهى چنين و گاهى چنان باشد. 👈 ادامه دارد .. ترجمه ی قسمت اول 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2