◀️مولوی در این حکایت روایت می کند که؛ مردم چین و روم بر سر مهارت و چیرگی خود در نقاشی با یکدیگر بحث ها می کردند و هریک مهارت و استادی خود را می ستودند. پادشاه دوران خواست که به این رجزخوانی پایان بدهد و هنر آن ها را در عمل آزمایش کند. نقاشان چینی از شاه خانه ای خواستند که هنر خود را در معرض دید قرار بدهند. شاه خانه ای به چینی ها و رومیان داد. شاه همه امکاناتی که چینی ها خواسته بودند را فراهم کرد ولی رومی ها هیچ چیز از شاه نخواستند و در های خانه را بستند و فقط به صیقل زدن در و دیوار پرداختند. چینی ها از همه رنگ ها به بهترین شکل ممکن استفاده کردند و بر دیوار خانه نقش زدند و وقتی کار خود را به پایان رساندند شاه به تماشای نقاشی آن ها رفت و از دیدن آن نقش های دلفریب بسیار خرسند شد. سپس به سوی رومیان رفت. آن ها پرده را کنار زدند و همه ی تصاویر زیبای چینی ها بر دیوار رومیان به گونه ای شکوهمند و افسانه ای منعکس شده بود. شاه از دیدن این صحنه به وجد آمد و دید که معرفت رومی ها سبب شده که کاری بدیع به وجود آید پس مجذوب کار رومی ها شد. 🙏کانال انس با 🆔 @sahife2