✳️ قصه ی مسابقه رومیان و چینیهای نقاش و هنرمند
🔴 چینیان گفتند ما نقاشتر
رومیان گفتند ما را کر و فر
گفت سلطان امتحان خواهم درین
کز شماها کیست در دعوی گزین
اهل چین و روم چون حاضر شدند
رومیان در علم واقفتر بدند
چینیان گفتند یک خانه به ما
خاص بسپارید و یک آن شما
بود دو خانه مقابل در بدر
زان یکی چینی ستد رومی دگر
چینیان صد رنگ از شه خواستند
پس خزینه باز کرد آن ارجمند
هر صباحی از خزینه رنگها
چینیان را راتبه بود از عطا
رومیان گفتند نه نقش و نه رنگ
در خور آید کار را جز دفع زنگ
در فرو بستند و صیقل میزدند
همچو گردون ساده و صافی شدند
از دو صد رنگی به بیرنگی رهیست
رنگ چون ابرست و بیرنگی مهیست
هرچه اندر ابر ضو بینی و تاب
آن ز اختر دان و ماه و آفتاب
چینیان چون از عمل فارغ شدند
از پی شادی دهلها میزدند
شه در آمد دید آنجا نقشها
میربود آن عقل را و فهم را
بعد از آن آمد به سوی رومیان
پرده را بالا کشیدند از میان
عکس آن تصویر و آن کردارها
زد برین صافی شده دیوارها
هر چه آنجا دید اینجا به نمود
دیده را از دیدهخانه میربود
رومیان آن صوفیانند ای پدر
بی ز تکرار و کتاب و بی هنر
لیک صیقل کردهاند آن سینهها
پاک از آز و حرص و بخل و کینهها
آن صفای آینه وصف دلست
صورت بی منتها را قابلست
صورت بیصورت بی حد غیب
ز آینهٔ دل تافت بر موسی ز جیب
گرچه آن صورت نگنجد در فلک
نه بعرش و فرش و دریا و سمک
زانک محدودست و معدودست آن
آینهٔ دل را نباشد حد بدان
عقل اینجا ساکت آمد یا مضل
زانک دل یا اوست یا خود اوست دل
عکس هر نقشی نتابد تا ابد
جز ز دل هم با عدد هم بی عدد
تا ابد هر نقش نو کاید برو
مینماید بی حجابی اندرو
اهل صیقل رستهاند از بوی و رنگ
هر دمی بینند خوبی بی درنگ
نقش و قشر علم را بگذاشتند
رایت عین الیقین افراشتند
رفت فکر و روشنایی یافتند
نحر و بحر آشنایی یافتند
مرگ کین جمله ازو در وحشتند
میکنند این قوم بر وی ریشخند
کس نیابد بر دل ایشان ظفر
بر صدف آید ضرر نه بر گهر
گرچه نحو و فقه را بگذاشتند
لیک محو فقر را بر داشتند
تا نقوش هشت جنت تافتست
لوح دلشان را پذیرا یافتست
برترند از عرش و کرسی و خلا
ساکنان مقعد صدق خدا
#مثنوی_معنوی_157
برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ قصه ی مسابقه رومیان و چینیهای نقاش و هنرمند 🔴 چینیان گفتند ما نقاشتر رومیان گفتند ما را کر و ف
◀️مولوی در این حکایت روایت می کند که؛ مردم چین و روم بر سر مهارت و چیرگی خود در نقاشی با یکدیگر بحث ها می کردند و هریک مهارت و استادی خود را می ستودند. پادشاه دوران خواست که به این رجزخوانی پایان بدهد و هنر آن ها را در عمل آزمایش کند.
نقاشان چینی از شاه خانه ای خواستند که هنر خود را در معرض دید قرار بدهند. شاه خانه ای به چینی ها و رومیان داد. شاه همه امکاناتی که چینی ها خواسته بودند را فراهم کرد ولی رومی ها هیچ چیز از شاه نخواستند و در های خانه را بستند و فقط به صیقل زدن در و دیوار پرداختند.
چینی ها از همه رنگ ها به بهترین شکل ممکن استفاده کردند و بر دیوار خانه نقش زدند و وقتی کار خود را به پایان رساندند شاه به تماشای نقاشی آن ها رفت و از دیدن آن نقش های دلفریب بسیار خرسند شد. سپس به سوی رومیان رفت. آن ها پرده را کنار زدند و همه ی تصاویر زیبای چینی ها بر دیوار رومیان به گونه ای شکوهمند و افسانه ای منعکس شده بود. شاه از دیدن این صحنه به وجد آمد و دید که معرفت رومی ها سبب شده که کاری بدیع به وجود آید پس مجذوب کار رومی ها شد.
#مثنوی_معنوی_157
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
21.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✳️حکایت زیبای مسابقه نقاشی رومیان و چینیان
👤دکتر #انوشه رروانشناس
#مثنوی_معنوی_157
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
✳️ قصه ی مسابقه رومیان و چینیهای نقاش و هنرمند 🔴 چینیان گفتند ما نقاشتر رومیان گفتند ما را کر و ف
◀️اصلی ترین حرف عارفان اینه که حقیقت در درون ماست و شرط دیدن حقیقت شفاف بودن و عطشناک بودنه
اصلی ترین حرف عارفان اینه که حقیقت بیرون از ما نیست
حقیقت در درون ماست
به شرطی که ما شفاف باشیم
اگر ما شفاف نباشیم و تیره باشیم ، حقیقت رو نمیتونیم در خودمون ببینیم
میریم جاهای دیگه جستجوش می کنیم
اما اگه شفاف باشیم ، در خودمون حقیقت رو می بینیم
در این داستان مولانا میگه که رومیان و چینیان بر سر اینکه کدومشون در صنعت نقاشی ماهر ترن با هم نزاع کردن
غزالی هم در احیای علوم آورده
که قصه مشهوریه
پادشاه به میان اومد و گفت نقاشی کنید و من بعد از یک سال به داوری میام
اتاق بزرگی رو در اختیار چینی ها و رومی ها قرار داد و پرده ای در میان اتاق انداخت
رومیان اون طرف روی دیوار به نقاشی می پرداختن و چینیان هم طرف دیگه
چینیان نقش آفرینی کردن و بدیع ترین نقش ممکن رو که در طاقت اونها بود پدید آوردن
اما رومیان هیچ کاری نکردن فقط دیوار رو صیقل زدن
صیقل زدند که اون رو به یک آیینه بسیار تابناک تبدیل کردن
وقتی که نوبت داوری رسید و پادشاه با داوران وارد شدن اول به سراغ نقش چینی ها رفتن که
چینیان چون از عمل فارغ شدند
از پی شادی دهلها میزدند
شه در آمد دید آنجا نقشها
میربود آن ، عقل را و فهم را
بعد وقتی رفتن به دیدن نقش رومی ها ، پرده رو که از میان کشیدن این نقشِ چینی ها در اون طرف حتی زیباتر جلوه داده میشد
هر چه آنجا دید ، اینجا بَه نمود
دیده را از دیدهخانه میربود
بعد مولوی میگه
رومیان آن صوفیانند ای پدر
بی ز تکرار و کتاب و بی هنر
به جای اینکه بروند و نقش از بیرون وام کنن و بردل بنشونن ، دل رو اونقدر #صیقل زدند و پاکیزه کردند تا اون نقش در اینها تابیده شد
زاد دانشمند ، آثار قلم
زاد صوفی چیست ؟ آثار قدم
میگه ( در مورد عارفان ) اون طرف رو باید آنقدر پاکیزه کنی که اون حقیقت بیاد سراغ شما
نرید سراغ حقیقت بلکه اون میاد سراغ شما
به این معناست که میگه
” بعد از این میزان خود شو
تا شوی موزون خویش ”
چنان آیینه وار و صیقل زده خودت رو در مقابل حقیقت قرار بده که حقایق به سوی تو هجوم بیارن و بشتابن و که تو منبع حقایق بشی
این آب از درونت بجوشه
آب کم جو تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
ما وقتی تشنه باشیم آبها میان سراغمون. واقعا نکته ی مهمی هستش.
و اینا همون رازهای فاش شده ای است که فاش نشده
یعنی این بزرگان گفتند ولی گویی به گوش کسی نرفته
همه دنبال آب میرن
میگه شما اگر تشنه باشید جهان رو چنان ساختن که آب به سراغ شما میاد
جهان را چنان ساختن که حقایق به شما هجوم میاره
مولا علی در #نهج_البلاغه می فرماید
هَجَمَ بِهِمُ العِلمُ عَلَى حَقِیقَه البَصِیرَه
میگه علم به اینها هجوم میاره . اونا نمیرن دنبالش
بلکه علم به سراغشان میاد و این یک واقعیته
#مثنوی_معنوی_157
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2