🔴 زید را مىجستى ولى او را نخواهى یافت که او بگریخت و از صف نعال و پائین مجلس جست و جاى پایش هم پیدا نیست.
تو کیستى زید خودش هم چون ستارهاى که بر او خورشید بتابد خویشتن را گم کرده
هیچ اثر و نشانى از او نخواهى یافت آفتاب طلوع کرد نه کاه ماند نه کهکشان (نه اختر ماند نه ماه).
حواس و نطق بىپایان مادر نور دانش سلطان محو و فانى گردید.
حس و عقل همگى در درونشان در امواج بىپایان وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ محو و نابود مىشوند
باز بارسیدن صبح وقت بار عمومى رسید ستارههاى پنهانی بکار خود ادامه می دهند.
اکنون دیگر زید را نمییابی، چون شتابان از این جهان خاکی گریخته و تنها اثری از او برجاست، و گویی در حال گریز کفش خود را جا گذاشته است.
این مهم نیست که تو زید را بیابی یا نیابی؛ در تابش نور حق، زید هم خود را گم کرد و مثل ستارهای در برابر خورشید ناپدید شد. مولانا میگوید: در برابر نور علم الهی، پدران ما و بزرگان پیشین، حواس خود را از دست دادند و زبانشان بند آمد، زیرا علم اسرار حق را با حواس ظاهری و الفاظ نمیتوان باز گفت. عرفا و بزرگان پیشین، حسها و عقلهاشان در میان امواج بازگشت به سوی حق، ناپدید میشد و یا از کار میافتاد. در سیر الیالله، تعقل و حواس عامل اصلی نیست، بلکه باید مشیت الهی، ما را به سوی او بکشاند، چنان که در قرآن فرمود: و کس نیست از ایشان جز آنکه همگیشان نزد ما حاضر شوند.
صبح، همان تابش مستقیم نور حق است که کسی تاب تحمل آن را ندارد، بلکه باید نور خورشید به ماه یا ستارهای بتابد و از آنجا بر وجود خاکی ما منعکس شود. زید پس از تلقى این درس برابر عظمت رسول (ص) شرمگین شد و حالتى را که از غلبه اوصاف بشرى بر او دست داده بود رها کرد، و از صحو به محو گرایید. زید مظهر عقول ناقصه است که با اندک آگاهى خود را در مرتبه کمال مىبینند. زید همچون ستاره است و در تاریکى درخششى دارد. لیکن برابر نور خورشید ناپدید مىگردد. زید خود را محو تابش نور رسالت دید و ناپدید گردید.
همه عقلهاى ناقص چنینند و برابر عقل کامل محو می شوند و نشانى از آنان نمىماند، اما از میان نمىروند چه آنان در علم حضرت حق تعالى حاضرند:
پس کسانى کز جهان بگذشتهاند
«لا» نیند و در صفات آغشتهاند
#مثنوی_معنوی_161 قسمت اول
🙏کانال انس با
#صحیفه_سجادیه
🆔
@sahife2