✳️ عبدالمطلب جد پيامبر صلى الله عليه و آله‏ قسمت 2 🔴 آرى، از مناقب و مفاخر عبدالمطّلب ايمان كامل او به پروردگار بزرگ بود تا آن جا كه وى را در عداد اوصيا بر شمرده‏اند. داستان حمله ابرهه پادشاه حبشه با فيل به مكّه، جهت ويران ساختن كعبه و بر خورد مؤمنانه عبدالمطّلب با وى، شاهد صدق گفتار ماست. عبدالمطّلب بدون آن كه از اين حادثه كمترين هراسى به خود راه دهد و بى آن كه در برابر عظمت و شوكت ظاهرى ابرهه خود را ببازد و از او تقاضاى بازگشت كند، تنها از او مى‏خواهد كه شتران به غارت رفته او را به وى باز گرداند و حفظ خانه خدا را به قدرت لايزال الهى احاله مى‏كند. سرانجام مسأله همان طور كه عبدالمطّلب پيش بينى كرده بود از كار در آمده و ابرهه با سپاهيانش به وسيله دسته‏اى از پرندگان كه لشكر الهى را تشكيل مى‏دادند به عذاب دنيا گرفتار آمده و همگى به هلاكت‏ مى‏رسند. از سخنان اوست: ظالم از دنيا نمى‏رود تا انتقام خود را پس دهد. از پس اين سرا، سراى ديگرى است كه نيكوكار و بد كار جزاى عمل خود را دريافت مى‏دارند. اگر ظالم در اين دنيا به عقوبت نرسد، در آخرت براى او مهيّاست. عرفاى بزرگ در باب روح و عالم ارواح و مراتب آن مى‏گويند: «بدان كه روح جوهرى بسيط است، مكمّل و محرّك جسم است در مرتبه نباتْ بالطبع و در مرتبه حيوانْ بالاختيار و در مرتبه انسانْ بالعقل. به عبارتى ديگر روحْ، جوهرى لطيف است و قابل تجزّى و تقسيم نيست و از عالم امر است، بلكه خودِ عالمِ امر است، جسمْ جوهر كثيف است و قابل تجزّى و تقسيم است و از عالم خلق است، بلكه خودِ عالم خلق است. چون معنى روح را دانستى اكنون مراتب عالم ارواح را بدان: چون خداى تعالى و تقدّس خواست كه عالم ارواح را بيافريند به آن زبده نورانى نظر كرد، آن زبده بگداخت و به جوش آمد، از زبده و خلاصه آن زبده روح خاتم الأنبياء صلى الله عليه و آله بيافريد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح اولواالعزم بيافريد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح رسل بيافريد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح انبياء بيافريد و از خلاصه آن باقى ارواح اوليا بيافريد و از خلاصه آن باقى ارواح عارفان و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح زهّاد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح عبّاد بيافريد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح مؤمنان بيافريد و از زبده و خلاصه آن باقى ارواح بد دينان بيافريد و از آن پس ارواح كافران و از آن پس ارواح حيوانات و از آن پس ارواح نباتات بيافريد. محمّد آن كه گفتش ايزد پاك نبودى خلقت افلاك، لَوْلاك‏ هنوز آدم درون آب و گل بود كه او مبعوث حق از جان و دل بود اگر چه چون بشر جلوه گر آمد ملائك را سراسر رهبر آمد به صورت چون بشر معنى ملك بود نه بلكه علّتِ بودِ فلك بود كسى كورا بشر دانست يا گفت خطا كرد و خطا ديد و خطا گفت‏ ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 108 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2