كليد بركت‏ ✳️ قسمت 2 🔸 گوستاو لبون سپس مى‏گويد: «در سال 1130 ميلادى دار الترجمه‏اى در طُلَيْطَلَه يكى از مناطق اروپا تحت رياست اسقف اعظم رايمند، تأسيس شد و تمام كتب مشهور علماى اسلام را از عربى به لاتين شروع به ترجمه نمودند و از اين ترجمه‏ها موفقيّت كاملى حاصل گرديد، يعنى چشم‏هاى اروپائيان از اين كتب باز شده و دنياى تازه‏اى را توانستند به نظر بياورند. اين دارالترجمه نه تنها كتب محمّد زكريّاى رازى، بلكه نوشته‏هاى ابن سينا، ابن رشد آندلسى را كه از علماى اسلام بودند به لاتين ترجمه نمودند و از همه مهم‏تر مصنّفات جالينوس، ذيمقراطيس، افلاطون، ارسطو، اقليدس، ارشميدس، بطلميوس را كه مسلمين از يونانى به عربى ترجمه كرده بودند از عربى به لاتينى برگرداندند.» دكتر لكلرك در «تاريخ طبّ» خود پس از آن كه نام زياده از سيصد كتاب مشهور عربى را كه به لاتينى ترجمه شده ذكر مى‏كند، چنين مى‏نويسد: «در قرون وسطى اطلاعاتى كه از علوم يونان براى ما حاصل شده به وسيله همين ترجمه‏هاى عرب بوده است و از بركت همين ترجمه‏ها توانستيم تصانيف قديمه يونان را هم به دست بياوريم نه از راهب‏هايى كه نام يونان را هم بلد نبودند؛ بدين جهت تمام دنيا بايد رهين مسلمين باشند كه فقط آنها خدمت به معارف دنيا كرده و اين ذخاير بى بها را از دستبرد حوادث زمانه حفظ كردند.» گوستاولبون راجع به درجه انحطاط فكرى ملل اروپا مى‏نويسد: «گربرت در سال 999 ميلادى تحصيلاتى نموده و به نام سيلوستر دوم مقام پاپى را حائز گرديد، ولى وقتى كه خواست علوم خود را در اروپا انتشار دهد تا درجه‏اى‏ اين مطلب در نظر مردم اروپا خلاف طبيعت جلوه نمود كه آن بيچاره را متّهم نمودند كه شيطان در جسم او حلول كرده و از طريق خداوند مسيح خارج شده است!» اين دانشمند فرانسوى در ضمن بحث ديگرى مى‏گويد: «تا قرن پانزدهم قولى را كه مأخوذ از مصنّفين اسلام نبود، دانشمندان اروپا آن را مستند نمى‏شمردند»، سپس اضافه مى‏كند: «رژر باكن، لئوناردوپيز، ارنوويلانو، ريمندلول، سن توماس، آلبرت بزرگ، آلفونس دهم، تمام آنها يا از شاگردان علماى اسلام بودند و يا ناقل اقوال آنها». مسيو رنان مى‏گويد: «آلبرت بزرگ (كه تحقيقات علمى او منشأ تحوّلاتى در افكار مردم اروپا گرديد) هر چه داشت از بوعلى سينا دانشمند بزرگ اسلامى فراگرفته بود. سن توماس تمام فلسفه‏اش مأخوذ از ابن رشد آندلسى عالم اسلامى است، تمام دانشكده‏ها و دانشگاه‏هاى اروپا تا پانصد سال الى ششصد سال روى كتب علماى اسلام دائر بود و مدار علوم ما در آن همه مدّت فقط علوم مسلمين بوده است و در بعضى از رشته‏هاى علوم مانند طب مى‏توان گفت: تا زمان ما هم نظريّات اطبّاى اسلام باقى مانده است. چه، آن كه در فرانسه مصنَّفات بو على سينا تا آخر قرن گذشته هم باقى بوده و شروحى بر آن نوشته مى‏شد. تسلّط علوم عرب در اروپا تا درجه‏اى بود كه در آن علمى هم كه آنها استاد نبودند باز به تصانيف آنها رجوع مى‏شد. از ابتداى قرن سيزدهم فلسفه ابن رشد آندلسى در مدارس اروپا جزء دستور بود و تدريس مى‏شد. در سال 1473 ميلادى وقتى كه لويى يازدهم دستور براى آموزش وضع نمود حكم كرد كه بايد در فلسفه همان تصنيفات ابن رشد تدريس شود. در دانشگاه‏هاى ايتاليا به ويژه دانشگاه پادو هم نفوذ و تسلّط علوم اسلامى كمتر از نقاط ديگر نبوده است.» 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏2، ص: 394 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2