در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 1 🔴 ‏ 1- نام وجود مقدّس حضرت اوست كه جامع تمام صفات كماليه است، و مالك و مربّى تمام موجودات هستى. نام جناب اوست كه جز او، وجود حقيقى وجود ندارد و هر موجودى در وجودش فقير و گداى وجود اوست، و موجوديتش را از وجود او كه واجب الوجود است كسب مى‏كند. اللّه اخصّ و اعظم اسماى اوست و نشان دهنده تمام صفات آن محبوب واقعى و آن معشوق حقيقى. حظّى كه بايد عبد از حقيقت اين اسم ببرد اين است كه قلب و همّت و اراده‏اش را متوجه آن وجود حقيقى كند، و غير او را نبيند، و به ما سواى او التفات ننمايد، و جز به او اميد نبندد، و از غير او نترسد. حقيقت و مفهوم اين اسم نشان دهنده اين است كه وجود حق و حقيقى فقط و فقط اوست، و ما سوا به تمام موجوديّتش در برابر وجود او هالك و فانى است و به اوست كه موجودات نمايش هستى و وجود دارد. عبد بايد موجوديّت خود را در برابر حضرت او باطل و هالك بداند، و از زدن كوس وجود و اين كه هستم بپرهيزد، و مواظبت كند كه خيال غنا و استغنا وى را محاصره نكند، كه در صورت دچار شدن به اين خيال گرفتار روحيه استكبارى‏ خواهد شد و به جاى عبدِ «اللّه» شدن سر از فرعونيّت و حالت طاغوتى در خواهد آورد. اگر به وضع رسول اكرم صلى الله عليه و آله و حالات و روحيّات آن موجود بى‏نمونه دقّت كنيد، مى‏بينيد آن حضرت در طول شصت و سه سال عمرش براى يك لحظه در برابر جناب او خود را نديد، و كراراً مى‏فرمود: بهترين و صادق‏ترين و زيباترين شعرى كه شاعر سروده قول لُبَيْد است: ألا كُلُّ شَىْ‏ءٍ ما خَلا اللّهَ باطِلٌ. هان، كه همه چيز جز خدا باطل و غير حقيقى است. 🔴 2 و 3- ، و وجود مقدّسش در ذات يگانه است، ابعاض و اجزا و اعضا ندارد، براى عدد و اختلاف در پيشگاه حضرتش راهى نيست، يكى است كه دو ندارد، واحدى است كه برايش نظير نيست، احدى است كه شبيه و مثل و كفو و مانند در برابرش وجود ندارد، كه هر چيزى را شبه و نظير و كفو باشد واحد حقيقى نيست او واحد و أحد است نه واحد و أحد عددى ازلًا و ابداً واحد و أحد، بى‏شبه و نظير و منهاى أحد و واحدِ عددى است. شيئ قبل از او نيست و هر چه بعد از اوست مخلوق و مصنوع حضرت اوست و در برابر عظمت و جلال و ربوبيّتش شيئيّتى نيست، فَهُوَ الْمُتَوَحِّدُ بِالْأزَلِ وَالْأبَدِ، وَمُتَفَرِّدٌ بِالْوَحْدَةِ وَالْأحَدِيَّةِ. أحد و واحد و هر لفظى كه چنين هيئتى دارد، همه و همه مشتقّ از وحدت است، كه آن وجود مقدّس را وحدت حقّه حقيقيّه است، و در دار وجود غير از او وجودى نيست و كلّ موجودات پرتو وجود او بلكه هالك و فانى در وجود او هستند: كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ همه آنان كه روى اين زمين هستند، فانى مى‏شوند. كُلُّ شَىْ‏ءٍ هالِكٌ إلّاوَجْهَهُ هر چيزى مگر ذات او هلاك شدنى است، فرمانروايى [بر همه جهان هستى‏] ويژه اوست، و فقط به سوى او بازگردانده مى‏شويد. عبد در صورتى كه بين امثال و اقرانش، در خصلت‏هاى پاك و عقايد حقّه و اعمال صالحه تك و منفرد افتد و در آدميّت و انسانيّت و مروّت و فتوّت و صفا و وفا و درستى و فضيلت بى‏نمونه شود و انگشت نما گردد و آشنايان و دوستان و اقوام در حقّش بگويند: الحق كه در خوبى نظير ندارد، از اسم احد و صفت واحد حظ برده و در اين مرحله به رنگ حضرت محبوب در آمده: صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً رنگ خدا را [كه اسلام است، انتخاب كنيد] و چه كسى رنگش نيكوتر از رنگ خداست؟ توحيد و حقيقت و ايمان و فضيلت و كرامت، رنگ خداست، و چه رنگى احسن از رنگ اوست. اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاى شريف كميل همين حقيقت، يعنى منفرد افتادن در خوبى‏ها را در بين مردم از خداوند مهربان مى‏خواهد: وَاجْعَلْنى مِنْ أحْسَنِ عَبيدِكَ نَصيباً عِنْدَكَ، وَأقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَأخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ. و مرا از بهترين بندگانت در نصيب در نزد خود، و نزديكترين آنان به‏ خود، مخصوص‏ترين آنان در نزديكى به خود قرار ده. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 8 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2