در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 18 🔴 46- او پديده آورنده هر مصنوع و خالق هر مخلوق و مبدع جميع بدايع عرصه هستى است. آفريده‏هايش نشان دهنده اين معنايند كه او را در هيچ امرى شبه و مانند نيست و فعلى از افعال خلق به فعل او نمى‏ماند. صنعت او آسمان‏ها و زمين، ظلمت و نور، حجر و شجر، انسان و حيوان، برّ و بحر، گوشت و استخوان، پوست و خون، عصب و عروق، اعضا و جوارح، باطن و ظاهر، غيب و شهود و ذرّه بينى و غير ذرّه بينى است، كه شرح هر يك در جاى خود، كتاب يا كتاب‏هاست. اصولًا تمام كتاب‏هايى كه در كتابخانه‏هاى بزرگ و كوچك جهان است، شرح صنعت و صنعت‏هاى اوست. عبد در رابطه با اين اسم بايد صانع بهترين عبادت و بندگى و خُلق و خوى و رفتار و كردار براساس نقش‏هاى حضرت حق باشد. عبد بايد قدرت صنع خود را در ساختن رشد و كمال خود و آنچه براى بندگان حضرت محبوب مفيد است به كار برد. خنداندن شيطان هنر نيست، هنر تجلّى دادن انواع منافع ظاهرى و باطنى از ساختمان وجود خويش است. 🔴 47- وجود مقدّس او از اشباه، انداد، اضداد، امثال، حدود، زوال، انتقال، طول، عرض، قطر، سنگينى، سبكى، رقّت، غلظت، دخول، خروج، اتّصال، جدائى، بو، مزه، رنگ، لمس، زبرى، نرمى، گرما، سرما، حركت، سكون، اجتماع، افتراق، تمكّن در مكان و ... پاك و منزّه است، چرا كه جميع اين امور مخلوق و حادث و از اوصاف ممكنات و مخلوقات و از نشانه‏هاى عجز و ناتوانى است. اينها امورى است كه نشان دهنده وجود صانع و محدث حادث است. آرى، اگر عبد بخواهد از اين صفت در حدّ خودش بهره‏مند گردد، راهش پاك شدن از تمام ناپاكى‏هاى درون و برون است. 🔴 48- او نسبت به همه چيز و همه كس عادل است و اصولًا فعل او عدل است، ظلم و جور از او نيست و هرگز از او صادر نمى‏شود. در تمام عرصه گاه هستى، هر چيزى را به جاى خودش قرار داده، و به هر موجودى مطابق ظرف و شأنش عطا و عنايت فرموده است. تماشاى حقيقت عدل، منوط به تماشاى ظاهر و باطن تمام آفرينش است و اين از عهده انسان خارج است، مگر اين كه ملكوت سماوات و ارض به اراده خود آن‏ حضرت به انسان ارائه شود تا مشاهده كند كه به حقيقت در تمام هستى هر چيزى به جاى اصلى خود قرار دارد. آنچه ما از عدل مى‏بينيم نمونه‏اى جزئى از حكومت عدل مطلق در پهناى خلقت و هستى است. شرح مسأله عدل به اين آسانى ميسّر نيست، توفيقى عظيم از جانب او لازم دارد و علمى محيط به آسمان‏ها و زمين و موجوداتى كه در اين دو ميدان در كار زندگى هستند. عبد اگر بخواهد اتّصال به مفهوم عدل پيدا كند بر او لازم است دو قوه غضب و شهوت و توابع آن دو را در سيطره حكومت عقل و دين قرار دهد؛ آنجا كه عقل و جنودش خادم شهوت و غضب است ظلم محض است. البتّه مقهوريّت غضب و شهوت در دست عقل و دين، عدل فى الجمله است و تفصيل آن به اين است كه در تمام سكنات و حركاتْ قواعد شرع مطهّر رعايت شود. عدالت در حالات به اين است كه: حالات براساس قواعد الهى نظام گيرد. عدالت در اعضا و جوارح به اين است كه: هر يك در آنجا كه شرع فرموده به كار رود. عدالت در خانه و اجتماع و اقوام و مردم به اين است كه: به حقّ هيچ يك تجاوز نشود و بلكه حقّ به خطر افتاده افراد را از خطر برهاند. عدالت ايمانى هم به اين است كه: بر تدبير و حكمت و فعل جناب حق اعتراض نشود و كار حضرت او را عين مصلحت به حساب آورد، چه اين كه موافق طبعش باشد يا مخالف. نظام حضرت محبوب را نظام احسن و نظام متقن دانسته و كار او را در منتهاى عدالت و لطف ببيند و با تمام وجود از حضرت حق بخواهد: اللّهُمَّ أرِنَا الْحَقَّ حقّاً وارْزُقْنا اتَّباعَهُ، وَأرِنَا الْباطِلَ باطِلًا وَارْزُقْنا اجْتِنابَهُ. الهى حق را آن چنانكه هست به ما بنمايان و متابعت از آن را روزيمان گردان، و باطل را آن چنانكه هست به ما نشان بده و اجتناب از آن را توفيقمان ده. آرى، صفحه هستى آيينه‏اى است كه اگر انسان با چشم سر و ديده قلب در آن بنگرد به حقّ حق جز عدل و عدالت چيزى در آن نبيند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 43 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2