در ذیل شرح بند 16 دعای چهارم صحیفه سجادیه معانی 21 🔴 57- او بدون اوّل و آخر داشتن قديم است، دائم بوده و دائم خواهد بود. چيزى بر حضرتش پيشى نگرفته، بر تمام هستى مقدّم است، كه هر چيزى در عرصه‏گاه خلقت به اراده و خواسته و عنايت او حادث شده. اگر بر غير او وصف قديم استعمال گردد از باب مجاز است، كه حقيقت ذاتى هر وصف مثبتْ وقف حريم وجود مقدّس اوست. 🔴 58- وجود مقدّس حضرتش در ذات و صفت از هر چيزى بى‏نياز است و كلّ موجودات به درگاه خدائيش نيازمند. هيچ چيز در هيچ برنامه‏اى نمى‏تواند از او بى‏نياز باشد. ذات و صفات و وجود و بقاى هر شى‏ء به جناب او نيازمند است. وجود كلّ شى‏ء از اوست يا از چيزى كه از اوست. ما سواى او مملوك آن حضرت است چه در ذات و چه در صفات، تنها و تنها اوست كه از هر كس و از هر چيز بى‏نياز است. عبد ازلًا و ابداً فقير و محتاج اوست و در صورتى از مفهوم اين حقيقت مى‏تواند بهره داشته باشد كه قلب و نفس و غضب و شهوت و زبان و چشم و دست و پا و تمام وجودش را با كمك عقل و نبوّت و امامتْ مملوك خود كند و از تمام خطرات شيطانى و هوايى آزاد، زندگى نمايد. زمانى كه مالك اين واقعيّت‏ها شد و از سيطره تملك آنان در آمد و آن همه وى را اطاعت كردند و او سر از اطاعت آنان باز زد، در حدّ خودش به درجه مَلِكى رسيده، و چون در حدّى از مردم بى‏نياز شد و مردم بدو نيازمند گشتند به مرحله اعلا از اين حقيقت دست يافته است. انبيا كه در هدايت و رشد و كمال و به دست آوردن حيات اخرويّه از غير حضرت او بى‏نياز بودند و تمام مردم محتاج آنان، در عالى‏ترين درجه اين واقعيّت قرار داشتند و در صف بعد از آنان عالمان ربّانى هستند كه عباد به هدايت آنان محتاج و آنان از ارشاد شدن به وسيله مردم بى‏نيازند. 🔴 59- حضرت ربّ العزّه از هر وصفى كه حسّ و خيال و وهم و باطن و انديشه تصوّر كند پاك و منزّه است. اگر در توضيح قدّوس بگوييم منزّه از عيب و نقص است سخنى دور از ادب نسبت به آن جناب گفته‏ايم. منظور از منزّه بودن حضرتش از هر وصف، اوصاف كماليّه‏اى است كه اكثر عباد براساس فهم و درك خود به او نسبت مى‏دهند، كه به حقيقت، از اوصاف كمالى كه بندگان با عقل محدود خود نسبت به آن جناب فرض مى‏كنند پاك و منزّه است. عبد بايد براى متّصف شدنش به اين وصف، علم و ارادتش را به طور كامل پاك و منزّه كند و ظاهر و باطن خود را از آلودگى‏ها دور نمايد. علمش را از خيالات و اوهام و آنچه بهايم در فهم آنها با انسان مشترك است منزّه نمايد، محور دانش و بينش خود را امور شريفه كلّيّه الهيّه و معلومات متعلّق به حقايق ازليّه و ابديّه قرار دهد، اراده و نيّتش را از آنچه برگشت به شهوات و مَطعم و مَلبس و مناظر عادى و امور جزئيّه و لذايذ حيوانى و مادّى صرف مى‏نمايد پاك كند، اراده‏اى جز حضرت محبوب برايش نماند، غير شوق و عشق به لقاى دوست هوسى نداشته باشد، تمام ابتهاج و فرح و لذّتش خلاصه در رسيدنِ به قرب حق گردد و حتّى بهشت عنبر سرشت را از اين كه هدف نهايى و مقصد آخرش باشد از نيّتش دور نمايد، كه در ذات قلب و حقيقت دل و عمق باطن جز حضرت محبوب چيزى نماند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏4، ص: 50 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2