1 ❇️ انسان، علاوه بر جسم داراى جوهرى مجرد كه زنده و توانا و دانا و مختار است كه از اين حقيقت به نفس ناطقه يا روان تعبير مى‏شود و به عبارت ديگر وجودى كه مجموعه‏اى از روح و جسم با متعلّقات آنهاست. درباره ريشه واژه انسان از سوى اهل لغت و معرفت سه نظريه بيان شده است: 1- إنس: برخى معتقدند كه: انسان برگرفته از ماده إنس است كه در مقابل وحش و حيوان و چارپايان و موجودات بدون عقل و دانش و ادب به كار گرفته مى‏شود. و گاهى إنسىّ و إناس و أناسى هم در متون دينى در برابر جنّ و فرشته و شيطان و موجودات آسمانى به كار رفته است و در بيشتر آيات قرآنى و روايات اين معنا اراده شده است. 2- نسيان: برخى از اهل ادب و عرفان معتقدند: ماهيّت انسان به حسب خلقت او كه داراى نيروها و حواس گوناگون است و گاهى دچار غفلت و شبهه و فراموشى مى‏شود؛ از ماده نسيان است. زيرا موجودى از جنس آدم به خاطر آفرينش پيچيده و مرموزى كه دارد جريان گذشته خويش را، از ذهن و فكر و دانش كسبى خود از ياد مى‏برد پس منكر تعهّد و تكاليفتش مى‏شود در حالى كه خلاف واقعيّت هم نيست. خداوند منّان پس از آفرينش آدم و حوا آنها را به امرى كوچك آزمايش نمود، ولى آنان در اوّلين مرحله از آن آزمون شكست خورده بيرون آمدند و پروردگار در حق آنان فرمود: وَ لَقَدْ عَهِدْنَآ إِلَى‏ ءَادَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِىَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا يقيناً پيش از اين به آدم سفارش كرديم [كه از ميوه آن درخت نخورد] پس فراموش كرد و عزمى استوار براى او نيافتيم. 3- : برخى از حكما و دانشمندان علم اخلاق بر اين باورند كه بنيان هويّت انسان از ماده انس و حبّ قلبى است و خو گرفتن و همدلى و عشق ورزى به دور از وحشت از ويژگى‏هاى برجسته انسان است. و در اصطلاح انديشمندان، انسانيّت آدمى به مكارم اخلاقى مانند تربيت و ادب و عاطفه و سجاياى نيكوى اوست. از افلاطون نقل شده كه گفته است: «آدميزاد را نشايد انسان خواند جز اين كه وى در علم و ادب انسان باشد 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏11، ص: 149 دعای ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2