#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_11
#دعای_دهم_صحیفه_سجادیه
#دعا_یازدهم_3
#عاقبت_بخیری 7
❇️ عاقبت عابدى از قوم موسى عليه السلام
او سالها خدا را بندگى كرده بود، كارش به جائى رسيده بود كه ديوانهها و آنان كه دچار امراض روانى بودند، براى معالجه نزد او آورده و نتيجه مىگرفتند.
روزى زنى صاحب شرف را برادران وى نزد عابد آوردند و او را براى معالجه در صومعه وى گذاشتند، تا پس از علاج از مرض برگردند و او را بر خود ببرند. صورت زيباى زن، عابد را دچار وسوسه سخت كرد و كارى كه نبايد بشود، شد. پس از چند روز آثار حاملگى در زن ديد، او را به قتل رساند و جنازهاش را در بيابان دفن كرد.
داستان در نزد حاكم فاش شد، او را دستگير كردند، به عملش اقرار كرد و به فرمان امير به دار رفت. شيطان نزدش مجسّم شد گفت: آن وسوسه كار من بود، اكنون برايم سجدهاى كن تا تو را نجات دهم. گفت: بر اين دار مرا قدرت سجده نيست. آن دشمن خدا گفت: اشارهاى مرا كافى است. چون به اشاره رفت در همان حال هم جان داد و به اين خاطر تمام خوبىهايش به باد رفت.
ابن عباس شاگرد حضرت على عليه السلام اين داستان را بر آيه ذيل تطبيق داده است.
كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إذْ قالَ لِلْانْسانِ اكْفُرْ فَلَمّا كَفَرَ قالَ إنّى بَرىءٌ مِنْكَ
[داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را با وعدههاى دروغ فريفتند] چون داستان شيطان است كه به انسان گفت: كافر شو. هنگامى كه كافر شد، گفت: من از تو بيزارم.
👈 ادامه دارد ...
✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج6، ص: 347
👌
#دعای_یازدهم_صحیفه_سجادیه
#یازدهم
◀️کانال انس با
#صحیفه_سجادیه
🆔
@sahife2