eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
4 ❇️ در روايتى آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به يكى از مسلمانان فرمود: مى‏خواهى تو را به موضوعى راهنمايى كنم كه با عمل به آن خداوند تو را به بهشت ببرد؛ او گفت: بلى اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: از آنچه خداوند به تو داده تو هم به نيازمندان بده. او گفت: اگر خودم نيازمندتر از او باشم چه كنم؟ حضرت فرمود: مظلوم را يارى كن. او گفت: اگر خودم ناتوان‏تر از او باشم چه كنم؟ فرمود: براى نادان كارى انجام بده، يعنى راهنمايى‏اش كن. عرض كرد: اگر خودم از او نادان‏تر بودم چه كنم؟ حضرت فرمود: زبانت را به غير از خير خاموش نگه دار. آيا شاد نمى‏شوى كه يكى از اين خصلت‏ها در تو باشد و به بهشت برده شوى.» اين حكايت نشانگر اين است كه يارى رسانى مؤمن منحصر به كمك مالى تنها نيست؛ بلكه هر گونه حركتى كه سبب نجات شخصى از گرفتارى مالى و كارى و جانى، حتى مشكلات علمى و دينى گردد از شيوه‏هاى ختم به خير و كامروايى است. از سوى ديگر ترس از عاقبت سوء و شومى سرانجامى، دل‏هاى اهل معرفت را جريحه‏دار ساخته و بر آن ناله‏ها از سينه و اشك‏ها از ديدگان برآمده است. گروهى از اهل عرفان از درك آن حالت ناتوان شده‏اند و قدم‏هايشان لرزيده است. بنابراين اهل حق و سعادت، با دعا و ذكر و اشتياق به حق تعالى، طلب حسن عاقبت مى‏كنند و تداوم بر اين حال را تا دم مرگ، خواستارند. مقام محب در نزد حبيب داراى ذوق و شوقى است كه تنها با حب و علاقه درك مى‏شود. همان طور كه براى ذكر مراتبى است براى ذاكر هم به حسب جايگاه او درجاتى است كه در سلوك به معرفت حق و نيك عاقبتى برقرار گرديده است. پس ذكر براى انسان وسيله‏اى است براى دلدادگى به محبوب تا در حب ذات حق فانى گردد. سُئِلَ سَهْلٌ : مَا الذِّكر؟ قالَ: الطَّاعَةُ. قُلْتُ: مَا الطَّاعَةُ؟ قالَ: الإِخْلاصُ. قُلْتُ: مَا الإِخْلاص؟ قالَ: المُشاهَدَةُ. قُلْتُ: وَ مَا المُشاهَدَةُ؟ قالَ: الْعُبُودِيَّةُ. قُلْتُ: مَا العُبُودِيَّةُ؟ قالَ: الرِّضا. قُلْتُ: مَا الرِّضا؟ قالَ: الإِفْتِقارُ. قُلْتُ: مَا الإِفْتِقارُ؟ قالَ: التَّضَرُّعُ و الإِلْتِجاءُ، سَلَّمَ ثُمَّ سَلَّمَ إِلَى المَمَاتِ. از سهل پرسيده شد: ذكر چيست؟ گفت: فرمانبرى، گفتم: فرمانبرى چيست؟ گفت: خالص گردانيدن، گفتم: خالص چيست؟ گفت: ديدن، گفتم: ديدن چيست؟ گفت: بندگى، گفتم: بندگى چيست؟ گفت: خشنودى، گفتم: خشنودى چيست؟ گفت: نيازمندى، گفتم: نيازمندى چيست؟ گفت: زارى و پناهندگى و تسليم سپس تسليم، تا مرگ. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
5 ❇️ امام خمينى رحمه الله نقل كردند كه: مردى در زمان جوانى من در شهرى پس از عمرى زحمت در راه تحصيل امور مادّى خانه‏اى مجلّل براى خود و فرزندانش بنا كرد، چند روزى از نشستن در آن خانه نگذشته بود كه مرگش فرارسيد، كلمه طيّبه لا اله الّا اللّه به او تلقين كردند و او با ترشرويى از گفتن آن سرمى‏پيچيد و با اوقات تلخى گفت: عمرى براى فرزندانم و ساختن خانه زحمت كشيدم، اكنون كه فرزندانم بزرگ شده‏اند و مى‏خواهم كنار آنان در اين خانه روزى چند خوش باشم خدا مى‏خواهد مرا به جهان ديگر انتقال دهد؟ من هرگز از خدا راضى نخواهم بود. اين بگفت و با ناراضى بودن از حق چشم از جهان بست. در اصحاب رسول خدا و ائمّه طاهرين عليهم السلام كسانى بودند كه ابتداى بسيار خوبى داشتند، ولى به عاقبت بسيار بدى دچار شدند، معاذبن جبل، سعد بن وقّاص، زبير، طلحه از نمونه‏هاى بارز آن افرادند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
6 ❇️ عبدالملك مروان مدّتى از كثرت عبادت و رفت و آمد در مسجد به كبوتر مسجد، معروف شده بود. ولى پس از رسيدن به مقام و قدرت، از تمام عبادات و خيرات و مسائل الهى جدا شد و به يكى از پليدترين چهره‏هاى ظلم و ستم مبدّل گشت. در آخرين روز زندگى، دستور داد رختخوابش را به اطاقى در طبقه دوم ساختمانش كه از چهار طرف مشرف به اطراف دمشق بود ببرند. در آن جا نگاهى به اطراف انداخت و فرياد زد: خداوندا، سراسر دفترم از گناه سياه است، روانم آلوده و سنگين است، مى‏خواهم از گناه توبه كنم ولى چون از تو بدم مى‏آيد توبه نمى‏كنم. اين بگفت و جان به مالك دوزخ سپرد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
«3» وَ إِذَا انْقَضَتْ أَيَّامُ حَيَاتِنَا وَ تَصَرَّمَتْ مُدَدُ أَعْمَارِنَا وَ اسْتَحْضَرَتْنَا دَعْوَتُكَ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْهَا وَ مِنْ إِجَابَتِهَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ خِتَامَ مَا تُحْصِي عَلَيْنَا كَتَبَةُ أَعْمَالِنَا تَوْبَةً مَقْبُولَةً لَا تُوقِفُنَا بَعْدَهَا عَلَى ذَنْبٍ اجْتَرَحْنَاهُ وَ لَا مَعْصِيَةٍ اقْتَرَفْنَاهَا خداوندا ... و هنگامى كه روزگار زندگيمان سپرى شود، و مقدار مان بگذرد و به پايان برسد و دعوتت به كه چاره از آن و اجابتش نيست، ما را آماده افتادن به كام مردن كند. پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه در پرونده ما خواهند نوشت، پذيرفته شده قرار بده، توبه ‏اى كه پس از آن ما را بر گناهى كه كسب كرده‏ايم و معصيتى كه مرتكب شده‏ايم، نايستانى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
7 ❇️ عاقبت عابدى از قوم موسى عليه السلام‏ او سال‏ها خدا را بندگى كرده بود، كارش به جائى رسيده بود كه ديوانه‏ها و آنان كه دچار امراض روانى بودند، براى معالجه نزد او آورده و نتيجه مى‏گرفتند. روزى زنى صاحب شرف را برادران وى نزد عابد آوردند و او را براى معالجه در صومعه وى گذاشتند، تا پس از علاج از مرض برگردند و او را بر خود ببرند. صورت زيباى زن، عابد را دچار وسوسه سخت كرد و كارى كه نبايد بشود، شد. پس از چند روز آثار حاملگى در زن ديد، او را به قتل رساند و جنازه‏اش را در بيابان دفن كرد. داستان در نزد حاكم فاش شد، او را دستگير كردند، به عملش اقرار كرد و به فرمان امير به دار رفت. شيطان نزدش مجسّم شد گفت: آن وسوسه كار من بود، اكنون برايم سجده‏اى كن تا تو را نجات دهم. گفت: بر اين دار مرا قدرت سجده نيست. آن دشمن خدا گفت: اشاره‏اى مرا كافى است. چون به اشاره رفت در همان حال هم جان داد و به اين خاطر تمام خوبى‏هايش به باد رفت. ابن عباس شاگرد حضرت على عليه السلام اين داستان را بر آيه ذيل تطبيق داده است. كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إذْ قالَ لِلْانْسانِ اكْفُرْ فَلَمّا كَفَرَ قالَ إنّى بَرى‏ءٌ مِنْكَ [داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را با وعده‏هاى دروغ فريفتند] چون داستان شيطان است كه به انسان گفت: كافر شو. هنگامى كه كافر شد، گفت: من از تو بيزارم. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
8 ❇️ عاقبت به خيرى فضيل‏ كارش سرقت بود، كاروان‏هاى تجارتى از دست او امان نداشتند، با نوچه هايش راه را بر كاروان‏ها مى‏بستند و اموال آنان را به غارت مى‏بردند. شبى از پشت بامى براى دزدى و شهوترانى بالا رفت، در آن ساعت ملكوتى كه بسيارى از مردم خواب بودند، مردى از عاشقان حق مشغول قرائت قرآن بود، اين آيه را با صداى حزين تلاوت مى‏كرد، آيه‏اى كه صيقل دل و زداينده زنگار از روح بود: الَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَقِّ آيا براى اهل ايمان وقت آن نرسيده كه دل هايشان براى ياد خدا و قرآنى كه نازل شده نرم و فروتن شود؟ با شنيدن اين آيه، انقلابى عجيب در درونش پديد شد. بر همان بام به حضرت حق عرضه داشت: اگر به من مى‏گويى، چرا، وقتش رسيده. از بام به زير آمد و حركت كرد. به وقت سحر به محلّى رسيد كه كاروانى بار انداخته بود. قافله سالار، اهل قافله را آرام آرام صدا مى‏زد كه برخيزيد بار كنيد، مبادا به حمله فضيل عياض برخورد كرده سرمايه خود را از دست بدهيم. با گريه‏اى حزين و دلى شكسته صدا زد: قافله سالار، قافله را مترسان، سگى كه از او مى‏ترسيديد نيمه شب گذشته او را به بند كشيده و مردم را از شرّش خلاص كردند. او به تدريج صاحبان كالاها را راضى و به منافع معرفت رو آورد، تا پس از مدّتى از عارفان عاشق شد و شاگردانى عارف تربيت كرد و كلمات نورانى در مسائل عرفانى و تربيتى از خود به يادگار گذاشت. حكايت قوم يونس و بهلول نبّاش و بشر حافى، شناخته شده تمام اهل ايمان است كه با جرقّه‏اى الهى و بارقه‏اى ملكوتى عاقبت به خير شدند و از شرّ دنيا و آخرت در امان رفتند. مسأله عاقبت به خيرى آن قدر مهم است كه انبيا و امامان و اولياى الهى در دعاهاى خود از حضرت حق با اصرار درخواست آن را داشتند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 347 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بند پایانی «4»وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ «5» إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ. یا پرده ‏اى كه بر ما پوشاندى، در برابر حاضران روز ، از روى گناهان ما برندار، روزى كه خبرهاى بندگانت را آشكار مى‏كنى. مسلّماً تو نسبت به كسى كه مى‏خواندت، مهربانى و نسبت به كسى كه صدايت مى‏زند، جواب دهنده ‏اى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
1 ❇️ آنان كه در ميان مردم براى آبرو و حيثيت خود ارزش قائل نيستند و در برابر ديدگان جمع از هيچ گناه و معصيتى باك ندارند چگونه مورد پوشش عنايت حق و رحمت حضرت رحيم قرار بگيرند؟ آنان كه آبروى بين مردم را سرمايه و مايه زندگى و خمير عزّت و شخصيّت خود مى‏دانند و در حدّ خود سر و سرّى هم با حضرت محبوب دارند، چون آلوده به گناه شوند و بر خلاف رضاى دوست قدمى بردارند، ستّار العيوبى حقّ، عيوب آنان را مى‏پوشاند و آبروى آنان را حفظ مى‏نمايد. يا سَتَّارَ الْعُيُوبِ، وَ يا كاشِفَ الْكُرُوبِ. اى و پرده انداز بر عيوب و اى برطرف كننده رنج‏ها و ناراحتى‏ها. وَ بِرَحْمَتِكَ أخْفَيْتَهُ، وَ بِفَضْلِكَ سَتَرْتَهُ. تويى آن آقايى كه معاصى و گناهانم را با رحمتت پنهان داشتى و با فضل و عنايتت بر جرمم پرده پوشيدى. در آن روزى كه درباره آن فرموده‏اى: يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ روزى كه رازها فاش مى‏شود. و نيز فرموده‏اى: وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ و بگو: عمل كنيد يقيناً خدا و پيامبرش و مؤمنان اعمال شما را مى‏بينند، و به زودى به سوى داناى نهان و آشكار بازگردانده مى‏شويد، پس شما را به آنچه همواره انجام مى‏داديد، آگاه مى‏كند. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 358 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بند پایانی «4»وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ «5» إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ. یا پرده ‏اى كه بر ما پوشاندى، در برابر حاضران روز ، از روى گناهان ما برندار، روزى كه خبرهاى بندگانت را آشكار مى‏كنى. مسلّماً تو نسبت به كسى كه مى‏خواندت، مهربانى و نسبت به كسى كه صدايت مى‏زند، جواب دهنده ‏اى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
#دعا_یازدهم_4 ‏ 2 ❇️ از اوصاف جمالى و مظهر منّانى حق تعالى؛ العيوب است. آن خدايى كه زيبايى‏ها را آشكار مى‏كند و زشتى‏ها را مى‏پوشاند؛ خدايى كه بندگان را به خاطر جسارت بر ارتكاب معاصى كيفر نمى‏دهد و حريم بندگان را پرده‏درى نمى‏كند. مؤمن كه جامه پرهيزكارى و صداقت بر تن دارد به واسطه اين كه مظهر صفات‏ الهى و فراگير اسماى الهى است بايد از حق بياموزد و پوشش عيوب نمايد. پنهانى‏هايى را كه از بندگان مى‏داند يا مى‏بيند آشكار ننمايد. هتك اسرار مردم از ديدگاه حضرت حق سخت مبغوض است و به همين جهت كسانى را كه اسرار را منتشر مى‏كنند در محضر قيامت و ديدگاه حاضران؛ علنى مجازات مى‏كند؛ زيرا قيامت زمان ظهور واقعيت‏ها و برطرف شدن حجاب ظاهرى دنياست؛ به گونه‏اى كه تمام رنگ‏ها و نقاب‏هاى دروغين برطرف مى‏شود. از اين روى قيامت را؛ يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ ( روزى كه رازها فاش مى‏شود.) ناميده‏اند. درخواست پرده پوشى و ترس از رسوايى در آخرت آنگاه حتمى مى‏شود كه همين راه و روش زندگى حيوانى را در دنيا بگذرانيم و سپس منتظر محاكمه حق باشيم تا پس از محاسبه گناهان و عصيانگرى و برداشتن خيرات و حسنات نامه عمل؛ در پايان كار با دستى خالى روانه دوزخ شويم. حضرت على عليه السلام پرده‏دارى بين حرمت خداوند و حياى انسان را لازم مى‏داند و مى‏فرمايد: إِتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى‏ وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ. خدا را بپرهيز اگر چه كم باشد و بين خود و خداوند پرده حرمت قرار داده اگر چه نازك باشد. بنابراين حفظ حريم الهى به اين است كه بايد پلى براى ارتباط و پوششى براى‏ التفات خداوند باقى گذاشت تا در هنگام گرفتارى و رسوايى بتوان به دامن حق بازگشت و پناهى مطمئن انتخاب كرد. مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله گفت: أُحِبُّ أَنْ يَسْتُرَ اللَّهُ عَلى‏ عُيُوبى‏ قالَ: اسْتُرْ عُيُوبَ إِخْوانِكَ يَسْتُرُ اللَّهُ عُيُوبَكَ. دوست دارم خداوند عيب‏هايم را بپوشاند، حضرت فرمود: عيب‏هاى برادرانت را بپوشان تا خداوند عيب‏هاى تو را بپوشاند. بر اساس اين فرمايش پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله، پرده‏پوشى از صفات نيك مؤمن است. مَنْ سَتَرَ أَخاهُ فى‏ فاحِشَهٍ رَآها عَلَيهِ سَتَرَهُ اللَّهُ فى‏ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ. هر كه از برادر خود كار زشتى مشاهده كند و آن را بپوشاند خداوند در دنيا و آخرت عيب‏پوش او باشد. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 358 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
بند پایانی «4»وَ لَا تَكْشِفْ عَنَّا سِتْراً سَتَرْتَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ يَوْمَ تَبْلُو أَخْبَارَ عِبَادِكَ «5» إِنَّكَ رَحِيمٌ بِمَنْ دَعَاكَ وَ مُسْتَجِيبٌ لِمَنْ نَادَاكَ. یا پرده ‏اى كه بر ما پوشاندى، در برابر حاضران روز ، از روى گناهان ما برندار، روزى كه خبرهاى بندگانت را آشكار مى‏كنى. مسلّماً تو نسبت به كسى كه مى‏خواندت، مهربانى و نسبت به كسى كه صدايت مى‏زند، جواب دهنده ‏اى. ‏ 🙏 کانال انس با 🆔 @sahife2
3‏ ❇️ بخشندگى از بزرگترين خصلت‏هاى خداوند است كه موجب نزديكى خدا و بنده اوست. بخشندگى يكى از درختان بهشت است كه شاخه‏هاى آن در دنيا آويزان است. بنابراين هر كه بخشنده باشد به يكى از شاخه‏هاى آن آويزان شده و آن شاخه او را به طرف بهشت مى‏كشاند. امام على عليه السلام مى‏فرمايد: السَّخاءُ سَتْرُ الْعُيُوبِ. بخشش‏گرى، پوشش عيب‏هاست. غِطاءُ العُيُوبِ السَّخاءُ وَ الْعَفافُ. روپوش عيب‏ها، بخشش و مناعت طبع است. چگونه بخشش و بزرگوارى معايب را مى‏پوشاند؟ همان گونه كه خداوند تعالى با بخشش و گذشت از خطاها و عيب‏هاى بندگان زمينه‏هاى زندگى طبيعى و نيكوتر را فراهم مى‏سازد و آنان را به مرز توبه و اصلاح نفس مى‏رساند، نسبت به مؤمن هم اين گونه است كه بزرگ‏منشى و بخشش او پوششى بر معايب است. بنابراين اميرمؤمنان عليه السلام نشانه‏اى از فضيلت خردمند را چنين بيان مى‏فرمايد: إِحْتَمِلْ ما يَمُرُّ عَلَيْكَ؛ فَإِنَّ الْاحْتِمالَ سَتْرُ الْعُيُوبِ وَ إِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ احْتِمالٌ وَ نَصِفُهُ تَغافُلٌ. آنچه را بر تو مى‏گذرد تحمّل كن؛ زيرا تحمّل پوشش عيب‏هاست و همانا عاقل نصف او بردبارى و نصف او چشم‏پوشى است. به تعبير ديگر از حوادث روزگار شكوه و ناله نكن؛ زيرا در بردبارى و آسان‏گيرى ناخوشى‏ها و چشم‏پوشى از نادانى‏ها و كمبودهاى اخلاقى مردم، نشانه‏اى از خردمندى است. از اثرات آن بخشندگى‏ها تحوّل انسان‏هاست. جماعتى را به نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله آوردند. آن حضرت به اميرمؤمنان عليه السلام دستور داد گردنشان را بزند و سپس امر فرمود: يك نفر از آنان را جدا كند و او را نكشد. آن مرد پرسيد: چرا مرا از دوستانم جدا كردى در حالى كه جنايت من و دوستانم يكسان است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: خداى عزوجلّ وحى فرمود: تو بخشنده قوم خود هستى؛ تو را نكشم. مرد گفت: پس من نيز گواهى مى‏دهم كه خدايى نيست مگر اللّه و تو رسول خدايى. «1» هر گاه خداوند سبحان مصلحت بنده‏اى را بخواهد، كم‏گويى و كم‏خورى و كم‏خوابى را در دل او قرار مى‏دهد چون هر كه در سخن و خوراك و خواب زياده‏روى كند خطاهاى او بسيار مى‏شود بى‏شرم و بى‏حيا شده سپس پارساييش كم مى‏گردد، بعد دلش مى‏ميرد و به آتش دوزخ مى‏رود. بر اين اساس امام على عليه السلام به همه دوستداران اهل بيت عليهم السلام سفارش مى‏فرمايد: اگر علاقمند جان خود و پوشيده ماندن عيب‏هايت هستى، كمتر سخن بگو و بيشتر خاموش باش، تا انديشه‏ات فزونى گيرد و دلت نورانى شود. پس نادان، اسير زبان خويش است و با سخنى نابجا و نپخته نفس خود و جان ديگران را به زحمت مى‏اندازد و به آلودگى‏ها و لغزش‏هاى اخلاقى دامن مى‏زند. از اين رو حضرت على عليه السلام در اين باره فرموده: قِلَّةُ الكَلامِ يَسْتُرُ الْعُيُوبَ وَ يُقَلِّلُ الذُّنُوبَ. كم گويى، عيب‏ها را مى‏پوشاند و گناهان را مى‏كاهد. خلاصه اين كه: تلافى آنچه به خاطر خاموشى از دست برود، آسانتر از جبران چيزى است كه به موجب فك زدن از بين رفته باشد و نگهدارى آنچه در ظرف است با بستن درِ آن امكان‏پذير است. 👈 ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 358 👌 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2