برنامه ی 13 علیه السلام ✳️ امام سجّاد (ع) زینت بود و شب را مرکبی برای رسیدن به معبود قرار می داد. وقتی برای نماز، وضو می گرفت، رخسار مبارکش زرد می شد و می فرمود: می دانید در مقابل چه کسی می خواهم به عبادت بایستم؟ نوشته اند امام در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند، هرگاه به نماز می ایستاد، اضطراب و لرزه تمام وجودش را فرا می گرفت. چنان غرق معبود بود که روزی خانة حضرت آتش گرفت، در حالی که امام در سجدة نماز بودند. مردم فریاد می زدند: ای فرزند رسول خدا! آتش؛ ولی او سر از سجده برنداشت تا آتش را خاموش سازد. عرضه داشتند: چه چیزی شما را از این آتش بازداشت؟ فرمود: (خوف از) آتش جهنم. شبی در محراب خویش مشغول عبادت بود که به صورت ماری بزرگ مجسم شد تا حضرت را از عبادت با خدا بازدارد؛ ولی امام توجهی به او نکرد. سپس شیطان شست پای امام را به دندان گرفت؛ ولی امام باز هم توجهی نکردند. هنگامی که نماز ایشان تمام شد، خدا حقیقت آن مار را به امام نشان داد که او شیطان است. حضرت به او فرمودند: دور شو ای ملعون! سپس به تعقیبات نماز خود پرداختند. در این هنگام امام صدایی شنیدند، بدون اینکه گویندة آن را ببینند که می گفت: حقا تو هستی! و این سخن را سه بار تکرار کرد؛ پس به این لقب مشهور گشت. 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2