eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️ حال امام زين العابدين عليه السلام در كلام ‏ قسمت اول 🔹 طاووس فقيه میگوید وجود مبارك حضرت علىّ بن الحسين امام سجّاد عليه السلام را در حرم امن الهى ديدم كه از سر شب تا به سحر در طواف و عبادت و نماز شب بود، چون مسجد الحرام و اطراف بيت را خلوت ديد، گوشه چشم به آسمان انداخت و اين چنين با محبوب محبّان و معروف عارفان و معشوق عاشقان به مناجات برخاست: إِلَهِي غَارَتْ نُجُومُ سَمَاوَاتِكَ وَ هَجَعَتْ عُيُونُ أَنَامِكَ وَ أَبْوَابُكَ مُفَتَّحَاتٌ لِلسَّائِلِينَ جِئْتُكَ لِتَغْفِرَ لِي وَ تَرْحَمَنِي وَ تُرِيَنِي وَجْهَ جَدِّي مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي عَرَصَاتِ اَلْقِيَامَةِ «الهى! ستارگان آسمان ناپديد شدند، ديده‏ها به خواب رفت، پيشگاهت براى ورود گدايان آماده است، گدايى چون من به اشتياق غفران و رحمتت به درگاهت‏ روى آورده، او اميدوار است كه در قيامت از زيارت رسول مكرّمت محرومش ننمايى». سپس چون ابر بهار از ديدگانش اشك باريد و به محضر حضرت دوست عرضه داشت: وَ عِزَّتِكَ وَ جَلاَلِكَ مَا أَرَدْتُ بِمَعْصِيَتِي مُخَالَفَتَكَ وَ مَا عَصَيْتُكَ إِذْ عَصَيْتُكَ وَ أَنَا بِكَ شَاكٌّ وَ لاَ بِنَكَالِكَ جَاهِلٌ وَ لاَ لِعُقُوبَتِكَ مُتَعَرِّضٌ وَ لَكِنْ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي وَ أَعَانَنِي عَلَى ذَلِكَ سَتْرُكَ اَلْمُرْخَى بِهِ عَلَيَّ فَالْآنَ مِنْ عَذَابِكَ مَنْ يَسْتَنْقِذُنِي وَ بِحَبْلِ مِنَ أَعْتَصِمُ إِنْ قَطَعْتَ حَبْلَكَ عَنِّي فَوَا سَوْأَتَاهْ غَداً مِنَ اَلْوُقُوفِ بَيْنَ يَدَيْكَ إِذَا قِيلَ لِلْمُخِفِّينَ جُوزُوا وَ لِلْمُثْقِلِينَ حُطُّوا أَ مَعَ اَلْمُخِفِّينَ أَجُوزُ أَمْ مَعَ اَلْمُثْقِلِينَ أَحُطُّ وَيْلِي كُلَّمَا طَالَ عُمُرِي كَثُرَتْ خَطَايَايَ وَ لَمْ أَتُبْ أَ مَا آنَ لِي أَنْ أَسْتَحِيَ مِنْ رَبِّي «پروردگارا! از باب مخالفت به معصيت برنخاستم و به هنگام گناه ترديدى نسبت به تو در دلم نبود، به عذاب و جريمه‏ات جاهل نبودم و از عقوبتت روى گردانى نداشتم، اين نفس بد انديش بود كه با من خدعه كرد، اين دلگرمى درونم به ستّاريّت تو بود كه مرا در لغزش انداخت؟ اكنون آن كه مرا از عذابت برهاند كيست؟ به كدام ريسمان محكم چنگ بزنم اگر رابطه‏ات را با من قطع كنى؟ افسوس بر من به وقتى كه مرا در پيشگاهت براى محاكمه حاضر كنند، آن زمانى كه سبك باران را اجازه عبور دهى و حمّالان گناه را به چاه جهنّم دراندازى، در آن روز در صنف سبك بارانم تا نجات يابم، يا زير بار سنگين گناهانم، تا در عذاب درافتم؟ آه و حسرت بر من! كه به موازات طول عمرم بر گناهم افزوده شد و در مقام توبه برنيامدم، چرا زمان حياى از پروردگارم به من نمى‏رسد»؟ سپس گريست و چنين زمزمه كرد: أَ تُحْرِقُنِي بِالنَّارِ يَا غَايَةَ اَلْمُنَى فَأَيْنَ رَجَائِي ثُمَّ أَيْنَ مَحَبَّتِي أَتَيْتُ بِأَعْمَالٍ قِبَاحٍ زَرِيَّةٍ وَ مَا فِي اَلْوَرَى خَلْقٌ جَنَى كَجِنَايَتِي «آيا مرا به آتش جهنّم مى‏سوزانى، اى منتهاى آرزوى من! اگر چنين باشد پس اميد و عشقم به تو چه مى‏شود؟! مولاى من با اعمال زشت و پست به پيشگاهت رو كرده‏ام و اقرار مى‏كنم كه در ميان بندگانت گنهكارى چون من وجود ندارد»!! باز به سختى گريست و عرضه داشت: سُبْحَانَكَ تُعْصَى كَأَنَّكَ لاَ تَرَى وَ تَحْلُمُ كَأَنَّكَ لَمْ تُعْصَ تَتَوَدَّدُ إِلَى خَلْقِكَ بِحُسْنِ اَلصَّنِيعِ كَأَنَّ بِكَ اَلْحَاجَةَ إِلَيْهِمْ وَ أَنْتَ يَا سَيِّدِي اَلْغَنِيُّ عَنْهُمْ «از هر عيب و نقصى منزّهى، مردم آن چنان به معصيت و گناه بر مى‏خيزند گويى از ديده تو دورند و تو چنان نسبت به آنان بردبارى كه گويا گناهى مرتكب نشده‏اند. آن گونه با برنامه‏هاى نيكويت به خلق محبّت مى‏كنى كه گويا به آنان نيازمندى، در حالى كه وجود مقدّست از همه هستى و عناصرش بى نياز است». 👈 ادامه دارد ... علیه السلام 🆔 @sahife2
برنامه ی 4 5 علیه السلام 1 ✳️ می گوید: حضرت علی بن الحسین علیه السلام را دیدم که از وقت عشا تا به دور خانه خدا طواف می کرد و به مشغول بود . چون خلوت شد و کسی را ندید، به آسمان نگریست و در گفت: «خدایا! ستارگان در افق ناپدید شدند و چشمان مردم به خواب رفت و درهای تو بر روی درخواست کنندگان گشوده است .» طاووس جمله های زیادی در این زمینه از مناجاتهای خاضعانه و عابدانه آن حضرت نقل می کند . می گوید: امام چند بار در خلال مناجات خویش گریست . می گوید: سپس به خاک افتاد و بر زمین سجده کرد، من نزدیک رفتم ... برخاست و نشست و گفت: کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت . عرض کردم: من طاووس هستم ای پسر پیامبر! این زاری و بی تابی چیست؟ ما باید چنین کنیم که گناهکار و خطا پیشه ایم ... شما چرا با این نسب شریف و پیوند عالی در وحشت و هراس هستید؟ به من نگریست و فرمود: «نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را کنار بگذار، خدا بهشت را برای کسی آفریده است که مطیع و نیکوکار باشد هرچند غلامی سیاه چهره باشد; و آتش را آفریده است برای کسی که نافرمانی کند ولو آقازاده ای از قریش باشد . مگر نشنیده ای سخن خدای تعالی را: «وقتی که در صور دمیده شود، نسبت ها منتفی است و از یکدیگر پرسش نمی کنند» به خدا قسم! فردا تو را سود نمی دهد مگر عمل صالحی که امروز پیش می فرستی .» ( (مجموعه آثار، ج 1، ص 333) 👤 شهید مرتضی ره 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی 4 5 علیه السلام 3 ✳️ شما می بینید آن پاک ترین پاکان لذتشان در این بوده که بیایند با خدای خودشان سخن بگویند، همه اش از تقصیر خودشان، از کوتاهی خودشان، از گناه - که گناه به نسبت ما ترک اولی است، از ترک اولی هم یک درجه بالاتر است - سخن بگویند . حسنات الابرار سیئات المقربین . را بخوانید، ببینید حضرت علی بن الحسین علیه السلام با خدای خودش چگونه حرف می زند؟ چه جور ناله می کند؟ انین المذنبین احب الی من تسبیح المسبحین، این دعای ابوحمزه، ناله حضرت علی بن الحسین علیه السلام است، یک خورده با این ناله آشنا بشویم، ناله این بنده پاک خدا، اینها شان در این بود که با خدای خودشان که داشته و حرف می زنند، همه اش از نیستی خودشان، از فقر خودشان، از احتیاج و نیاز خودشان، از کوتاهی کردنهای خودشان، بگویند . همه اش می گویند: خدایا! آنچه از من است، کوتاهی است و آنچه از توست، رحمت و لطف است . «مولای مولای اذ رایت ذنوبی فزعت و اذ رایت کرمک فنعت » خدای من، مولای من، آقای من! چشمم که به گناهان خودم می افتد، خوف و فزع و ترس مرا فرامی گیرد، اما یک نظر که به تو می کنم، رحمت تو را که می بینم، رجاء و امید در دل من پیدا می شود . من همیشه در میان و هستم، به یک چشم به خودم نگاه می کنم، خوف مرا می گیرد، به چشم دیگر به تو نگاه می کنم، رجاء بر من غالب می شود ... بله آنها چنین بودند . (گفتارهای معنوی، انتشارات صدرا، ص 125 .) 👤 شهید مرتضی ره 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی 13 علیه السلام ✳️ امام سجّاد (ع) زینت بود و شب را مرکبی برای رسیدن به معبود قرار می داد. وقتی برای نماز، وضو می گرفت، رخسار مبارکش زرد می شد و می فرمود: می دانید در مقابل چه کسی می خواهم به عبادت بایستم؟ نوشته اند امام در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می خواند، هرگاه به نماز می ایستاد، اضطراب و لرزه تمام وجودش را فرا می گرفت. چنان غرق معبود بود که روزی خانة حضرت آتش گرفت، در حالی که امام در سجدة نماز بودند. مردم فریاد می زدند: ای فرزند رسول خدا! آتش؛ ولی او سر از سجده برنداشت تا آتش را خاموش سازد. عرضه داشتند: چه چیزی شما را از این آتش بازداشت؟ فرمود: (خوف از) آتش جهنم. شبی در محراب خویش مشغول عبادت بود که به صورت ماری بزرگ مجسم شد تا حضرت را از عبادت با خدا بازدارد؛ ولی امام توجهی به او نکرد. سپس شیطان شست پای امام را به دندان گرفت؛ ولی امام باز هم توجهی نکردند. هنگامی که نماز ایشان تمام شد، خدا حقیقت آن مار را به امام نشان داد که او شیطان است. حضرت به او فرمودند: دور شو ای ملعون! سپس به تعقیبات نماز خود پرداختند. در این هنگام امام صدایی شنیدند، بدون اینکه گویندة آن را ببینند که می گفت: حقا تو هستی! و این سخن را سه بار تکرار کرد؛ پس به این لقب مشهور گشت. 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی 14 1 علیه السلام 1 ✳️ نوشته‏ اند: حضرت سكينه جابر بن عبداللّه انصارى را طلبيد و به او فرمود: شما مورد محبّت و احترام خانواده ما هستى، از شما مى‏خواهم با برادرم حضرت سجّاد عليه السلام ملاقات كرده و از خودت از او بخواهى در گريه و عبادتش تخفيف دهد؛ زيرا همه ما بر جان او ترسناكيم!! جابر مى‏گويد: به محضر حضرت زين العابدين عليه السلام مشرف شدم و خواسته خود را با آن بزرگوار در ميان گذاشتم. امام به خدمتكار خانه فرمود، آن كتاب را بياور خدمتكار كتاب را به امام داد و حضرت سجاد عليه السلام هم كتاب را در برابر من گذاشت و فرمود: در اين كتاب از عبادات پدرم على ياد شده است، آن را بخوان تا از من تقاضاى كم كردن نكنى، اى جابر! عبادت من كجا و عبادت پدرم على كجا ✍️ حسین انصاریان - کتاب عرفان اسلامى، ج‏1، ص: 218 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی 14 1 علیه السلام 2 ✳️ راستى چقدر عجيب است مردى كه آن همه داشت، امامى كه پس از نماز صبح سر بر سجده مى‏گذاشت و هزار بار مى‏گفت: «لا إله إلّااللّه حقّاً حقّاً، لا إله إلّا اللّه عبوديّتاً ورقّاً لا إله إلّااللّه إيماناً وتصديقاً» انسانى كه چهل سال پس از واقعه كربلا قسمتى از وقت شب خود را با كشيدن انبان غذا بر دوش، به داد بينوايان مى‏رسيد، آقايى كه سالى دوبار پينه‏هاى پيشانى و زانوى او را از كثرت ركوع و سجود قيچى مى‏كردند. بزرگوارى كه در تربيت انسان‏هاى والا، با كمال قدرت و توان كوشيد. آن وقت عبادت خود را در برابر خدا آن قدر ناچيز مى‏بيند و اين چنين ناچيز دانستن عبادت در برابر عظمت حق او را به وحشت مى‏اندازد؟ به طور قطع اين خوف بهترين علّت رشد و كمال و اين خود نديدن از عالى‏ترين مراحل تواضع در برابر حق و خلق است. در شب عرفات از فضيل پرسيدند: حال اين مردمان را چگونه مى‏بينى؟ گفت: همه آمرزيده‏اند اگر من در ميان ايشان نبودمى!! ✍️ حسین انصاریان - کتاب عرفان اسلامى، ج‏1، ص: 218 👈 ادامه دارد .... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 علیه السلام ✳️ مى‏گويد: نيمه شبى كه همه جا را سكوت فراگرفته بود به طواف خانه خدا رفتم؛ ديدم كه جوانى زيبارو و خوش قامت پرده كعبه را گرفته و با سوز و آه وصف ناپذيرى با خدا مناجات مى‏كرد: چشم‏ها به خواب رفته است و ستارگان در آسمان دميده‏اند و تو پادشاه زنده و پايدار جهان هستى، در اين تاريكى شب همه شاهان، درهاى كاخ‏هايشان را بسته‏اند و نگهبانان بسيارى بر آن گماشته‏اند. ولى درِ خانه تو به روى نيازمندان همواره باز است و اين كه من به درگاه تو پناه آورده‏ام تا به من با نظر رحمت بنگرى، اى مهربان‏ترين مهربانان. سپس حضرت اشعارى زيبا را سرود كه مفهوم آن اين است: اى خدايى كه دعاى بيچارگان را در تاريكى‏هاى شب اجابت مى‏كنى و اى كسى كه دردها و رنج‏ها و بيمارى‏ها را برطرف مى‏كنى. همه مهمانان تو در اطراف خانه‏ات خوابيده‏اند و تنها تو هستى كه هرگز به خواب نمى‏روى، اى خداى قيّوم! پروردگارا! تو را به دعاهايى كه خودت آن را آموخته‏اى مى‏خوانم و از تو مى‏خواهم كه به حق خانه و حرمتت، به چشمان اشكبار من رحم كنى. اگر بخشش تو به مجرمان درگاهت نرسد، پس گنهكاران به درگاه چه كسى پناهنده شوند؟! ... اصمعى گفت: از پى آن آقا رفتم تا شناختم كه ايشان زين العابدين عليه السلام است. https://eitaa.com/sahife2/31149 ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 84 ادامه دارد ... علیه السلام ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ روایتی شنیدنی از میزان عبادات (ع) 🖋 امام باقر(ع) هجده سال داشتند. روزی وقتی زین‌العابدین(ع) در اتاقشان عبادت می‌کردند، ایشان عبادت حضرت سجاد(ع) را می‌دیدند و مدام گریه می‌کردند. تا امام سجاد(ع) عبادتشان تمام شد، به فرزندشان فرمودند: پسرم، چرا گریه می‌کنی؟! امام باقر(ع) به پدر گفتند:‌آقا! به حال شما گریه می‌کنم؛ چقدر عبادتتان سنگین است. زین‌العابدین(ع) با گریه به ایشان فرمودند: آن دفتر روی طاقچه را به من بده. وقتی دفتر را به پدر دادند، حضرت آن را باز کردند، بعد به فرزندشان برگرداندند و فرمودند: پسرم! در این دفتر، عبادات جدم علی(ع) نوشته شده است؛ بنشین و آن را بخوان، ببین من طاقت عبادات علی(ع) را دارم که به من می‌گویی عبادتت چقدر سنگین است! استاد حسین 👈 متن و صوت کامل سخنرانی: http://www.erfan.ir/s16669 🆔 @sahife2