🍃امام غریب
وقتی به محضر شما راه مییابم، دنبال ردیف کردن حاجتهایم هستم، یکی یکی آنها را از شما طلب میکنم. التماس میکنم که حتی یکی از آنها جا نماند و همه اجابت شود. نذر میکنم برای برآورده شدنشان. از همان جا لحظهشماریهایم شروع میشود. از حریم شما پایم را بیرون نگذاشتهام که منتظرم برای اجابت حاجتهایم.
امروز به خودم گفتم انصاف این است که وقتی به محضر شما راه مییابم، دنبال این باشم که شما از من چه میخواهید. التماس کنم زبان بگشایید و یکی یکی کارهایی را که از من میخواهید در گوشم زمزمه کنید. اصلاً نذر کنم برای این که شما با من در بارۀ کارهایتان حرف بزنید و از وقتی که هنوز پایم را از حریمتان بیرون نگذاشتهام، لحظه به لحظه حواسم باشد که شما با من چه کار دارید.
چه قدر بد که وقتی با شما کار دارم، به سراغتان میآیم و کاری ندارم به این که شما با من کار دارید یا نه!
باز هم ناخواسته امشب از غربت شما سخن گفتم. قصۀ غربت شما تمام شدنی نیست.
شبت بخیر امام غریب!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی