🍃ضامن شادابی بهشت
آقا!
مرا ببخش!
برای همۀ خندههایی که از ته دل کردم
بی آن که بدانم تو اکنون میخندی یا گریه میکنی
شادمانی یا غمگین.
این شده آرزوی من
روزی برسد که خنده و گریۀ مرا
شادی و غصّۀ تو رقم بزند.
تا دلت گرفت، دلم بگیرد
اشک ریختی، چشمم چشمه شود
دلت باز شد، دلم باز شود
خندیدی، بخندم.
کسی اگر به این رتبه نرسید و ادعای عشق کرد
یقیناً دروغگوست
خیلی که ارفاق کنم
میگویم نمیداند که عشق چیست.
بارها گفتهام و بار دگر میگویم
که من طعم حقیقی خنده را هیچ گاه احساس نمیکنم
هر وقت از ته دل میخندم
و بعدش به یاد تو میافتم
و میبینم نمیدانم که داری میخندی یا گریه میکنی
خنده به کامم زهر میشود.
آقا! مرا ببخش
خندیدن وقتی که تو غمگینی
فقط زیر پا گذاشتن قانون عشق نیست
شکستن حرمت آدم غمگین است.
ما وقتی میبینیم کسی غمگین است
حتّی اگر عاشقش نباشیم
در مقابلش حرمت نگه میداریم و نمیخندیم.
من برای همۀ خندههایم در هنگام غصّهدار بودنت
از ته دلم از تو عذر میخواهم.
قصدم شکستن حرمت نیست
آدم وقتی که عاشق نباشد، غافل میشود.
راز بیدار بودن عاشق بودن است.
میشود التماس کنم که این خندهها را
به پای غفلت بنویسی، نه به حساب شکستن حرمت.
قبول دارم که عاشق نیستم
ولی خودت هم قبول داری
به اندازهای بد نشدهام که حرمتت را بشکنم.
روزهایی که خودم را پای سفرۀ تو نمیدیدم گذشت.
من دیگر همیشه خودم را مدیون تو میبینم.
هر چه روزی خدا به من میدهد
به یُمن وجود توست.
در این تردیدی ندارم.
مگر میشود پای سفرۀ تو نمک بخورم
و نمکدانش را بشکنم؟
الهی برسد روزی که لبخند تو لبم را به خنده باز کند
و غصّهات دلم را به غم بنشاند.
شبت بخیر ضامن شادابی بهشت!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی