💥نگاه 🔻تمام تنش به لرزه افتاد. تا دیروز فکر می کرد حق دارد پدرش را که از کودکی در حق او ظلم ها کرده بود، فحش بدهد. وقتی او را در جمع خانواده می بیند، نگاه نامهربانش را به او بدوزد. در دلش او را سرزنش کند. اما از دیروز مدام استغفار می کرد و به این فکر می کرد که چطور این همه سال را جبران کند. انگار همین دیروز بود... - پدر عزیزم، شما با این کار، باعث شدید تمام سرمایه ام سوخت بشه. پدرجان آخر چرا؟ من به شما اعتماد کرده بودم و وکالت دادم. پدر! 🔹پدر، روی صندلی چرخان نشسته بود. بدون هیچ نگاه و توجهی، صندلی را چرخاند و پشتش را به پسرش کرد. روزنامه را ورق زد. پدر نمی دید اما خودش می دانست چه نگاه غصب آلودی روانه پدر کرده بود. سعی می کرد جلوی پدر چشم و کلامش را کنترل کند اما در غیابش، یا وقتی نگاهش به او نبود؛ دیگر آزادانه هر طور دلش می خواست به پدر نگاه می کرد و عقده هایش را خالی! - آخر پدر آدم که این کارها را با او نمی کند. تمام سرمایه ام را بر باد داد. از صفر شروع کردم. ابهت و جایگاهم را جلوی زن و بچه ام خراب کرد. زندگی ام را تا مرز طلاق برد. این همه ظلم های بزرگ. کوچک تر هایش بماند. چه کتک ها و فحش ها که نخوردم. آبرویم در مدرسه، جلوی مدیر و دوستانم به خاطر رفتار پدر، ریخت. حق دارم لااقل وقتی چشمش به من نیست، خشمگین نگاهش کنم. در دلم فحش بدهم. جلوی رویش که نباید! این را مادرم همیشه می گفت. احترام پدرت را نگه دارد والا بدبخت می شوی. جوان مرگ می شوی! تا دیروز فکر می کردم حق دارم چنین پدری را در خفا، فحش دهم و نگاه خشمگینانه ام را روانه اش کنم. حالا چهل و پنج ساله شده ام و فهمیدم که همان نگاه را هم نباید می کردم. مادر جان، نور به قبرت ببارد. کاش این را هم به من می گفتی. ☘️از سر مزار مادر برخاست و گفت: - چاره چیست! تمام نمازهایم را باید قضا کنم. خدایا مادرم را بیامرز. مرا ببخش. پدرم را هم ببخش و او را از ظلم کردن به خودش و دیگران نجات بده 🌺امام صادق عليه السلام : مَن نَظَرَ إلى أبَويهِ نَظَرَ ماقِتٍ و هُما ظالِمانِ لَهُ ، لَم يَقبَلِ اللّهُ لَهُ صَلاةً . 🍀هركه به پدر و مادر خود كه به او ستم كرده اند كينه توزانه نگاه كند، خداوند هيچ نمازى از او نپذيرد. 📚الکافي , جلد۲ , صفحه۳۴۹ @salamfereshte