18 👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید. ⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد 🔅🔅🔅 ✅ 4)علم اصول : ✅ نکته ای راجع به نوع استدلال در علم اصول ▪ از مسائلی که در علم اصول باعث انحراف مباحث از مجرای خود شده و تحلیلات را به غیر جهت صحیح هدایت کرده توجه نکردن به سنخ مسائل در علم اصول و ارائه تحلیل با توجه به سنخ مسئله است . ▪ به عنوان مثال توجه به این نکته لازم است که در علم اصول ، مباحث الفاظ باید تحلیل عقلایی شده و حتی باید زاویه نگاه به مباحث با سنخ آن تطابق داشته وتحلیل هایی عقلایی باشد نه عقلی و فلسفی . غفلت از این نوع نگاه باعث شده مباحث الفاظ تحلیلهایی غیر واقعی پیدا کند. ▪ به عنوان مثال نوع مسائل استفاده شده در مباحث اوامر و نواهی به هیئت و ماده برگردانده شده حال آنکه عقلا از کلمه با توجه به زوایای دیگری غیر از هیئت و ماده برداشتهای دیگری هم میکنند و نمیشود همه برداشتها را به هیئت و ماده برگرداند . ▪ در این مقام به یک مورد اشاره میکنیم در این بحث که هیئت امر دلالت بر فور هم دارد یا خیر بعضی معتقد شده اند که هیئت دلالت بر فور ، یا تراخی ندارد اما بعضی مثل آیه الله محقق داماد قائل شده اند که اولا امر لفظی که همان بر انگیختن انشایی باشد دلالت بر بعث دارد و جانشین بعث خارجیست ثانیا همانطور که بعث خارجی دلالت بر فور دارد و عقلا فردی را که در انجام بعث خارجی مولا کوتاهی کند سرزنش میکنند همانطور فردی را که در انجام امر لفظی مولا کوتاهی کند سرزنش میکنند. ▪ لذا طبق نظر ایشان همانطور که عقلا وجوب و ندب را از برانگیختن مولا انتزاع می کنند همانطور فوریت نیز از این برانگیختن انتزاع میشود بنا بر این ا گر چه این فوریت در هیئت و ماده اخذ نشده اما هم چنانکه «بعث از مولا» موضوع برای حکم عقلا به تمامیت حجت برای لزوم انجام امر است همینطور نیز «فوریت» موضوع برای حکم عقلا به فوریت امر و عدم جواز تراخیست تا وقتی که قرینه ای برخلاف نیامده.14 ▪ این تحلیل جز با رهیافت عقلایی و توجه به فضای صدور اوامر و نواهی و ملابسات این اوامر و نواهی و فهم عرف و عقلا از این مباحث میسر نیست . همچنین انتظار نداشتن همه دلالات از هیئت و ماده و خارج شدن از فضای غیر واقعی فلسفی در این مباحث ، که مرتبط با قانون گذاری و کشف ارتباط عبد با مولا و به عبارت فنی امروزی از سنخ زبان کاربردیست این تحلیلات واقعی را به دست می دهد لذا توجه به این نوع مباحث خصوصا در امر تشریع از نکاتیست که میتواند گره های مهمی را در مباحث اصول بگشاید و طرحهای جدیدی را مثل خطابات قانونیه حضرت امام (ره)پایه گذاری نماید . ✅ نکاتی راجع به رابطه اصول و فقه در مکاتب فقهی : ⏪ 1- در بعضی از مکاتب اجتهادی اصولی طولانی و پر دامنه و فقهی آسان و فرمولی ارائه میشود این مکاتب معمولا قوت اجتهاد را در اصولی قوی میبینند و هرچه فرد بهتر بتواند مباحث اصولی را در فقه داخل کند و قواعد آنرا بهتر تطبیق نماید و از اصول بیشتر استفاده کند این را یک حسن میدانند.در این مکتب معمولا روایات از لحاظ سندی مورد بررسی قرار گرفته و روایات ضعیف کنار گذاشته میشود سپس نسبت بین روایات باب از حیث مطلق و مقید و عام و خاص سنجیده شده و حکم مسئله روشن میشود البته این مکاتب معمولا نسبت به ادله و ظهور آنان در حکم سختگیرند و میشود گفت انتظار دارند حکم یک مسئله به طور صریح در روایت بیان شود همچنین چون روایات را صرفا با میزان سند بررسی کرده و روایات ضعیف را به راحتی کنار میگذارند به علت خالی شدن دستشان از دلیل سریعا به اصول عملیه مراجعه میکنند . البته به همین دلیل نیز به فقه خود ادله ای مثل سیره و روح شریعت اضافه کرده اند. ▪ حسن این مکتب ارتباط داشتن اصول با فقه است و اصولی که خوانده میشود کاملا به عرصه فقه آمده و کاربردی جلوه میکند گرچه به نظر میرسد فضای فقه این مکتب فضایی بریده از جو صدور روایات است و مبانی اصولی این مکتب با آنچه فضای واقعی فقه به نظر میرسد متفاوت است . پی نوشت: 21.عمدة الاصول آیة الله خرّازی ج2 ص 190 ⏪ ادامه در پست های بعدی... @salmanraoofi