18 🔅🔅🔅 و از سعيد بن جبير نقل است كه يكى از دهقانهاى فارس و در روایت قیس بن سعد مرجان پسر شاشوا ایشان را از پل بوران تا مدائن استقبال کرد و پس گفت: اى أمير المؤمنين، اكثر ستارگان منحوسه در اين وقت از مطلع خود طالع شده و ستارگان سعد و خوشى زير آنها رفته‏اند ، و در اين چنين زمانى هر فرد حكيمى بايد مخفى شود ، و اين روز تو روز بسيار سختى خواهد بود، خصوصا امروز كه دو ستاره منقلب در طالع شما نمايان شده‏اند ، پس زنهار كه به اين ميدان جنگ حاضر نشوى!!. حضرت أمير عليه السّلام فرمود: اى دهقانى كه خبر ترسناک از آثار ستارگان به قدرهای الهی میدهى ! ما را از قصّه سرطان باخبر ساز؟ و طالع اسد چند است؟ و از ساعات كه در حركات نجومند؟ و از مسافت ميان سرارى و ذرارى ما را مطّلع ساز؟ گفت: بسيار خوب، و دست بكيسه‏اش برده و اصطرلابى را خارج و بدان نگريست. حضرت تبسّمى كرده و فرمود: آیا تو ثابتات رت به حرکت در می¬آوری ؟ پس چگونه بر چیزهای در حرکت حکم میکنی هيچ ميدانى روز گذشته در اطراف دنيا چه چيز سانح و پيدا گشته؟ خانه‏اى در چين خراب شد و برج ماجين فرو ريخت، و سور سرنديب سقوط كرد، يكى از فرماندهان روم در ارمنيّه فرار كرد، و رهبر يهوديان در ابلّه مفقود شد ، و در وادى نمل مورچگان به هيجان آمدند و پادشاه افريقا وفات يافت ، آيا از همه اينها آگاهى؟ گفت: نه، اى أمير المؤمنين!. فرمود: روز گذشته هفتاد هزار عالم و در هر عالم هفتاد هزار ايجاد شده، و در امشب به همان تعداد نابود مى‏شود. و اين فرد از آنان است- و با دست اشاره به سعد بن مسعده حارثى ملعون نمود كه جاسوس‏ خوارج در لشكر آن حضرت بود، و آن ملعون از ترس اينكه آن حضرت دستور دستگيرى وى را داده در دم جان داد. با ديدن اين منظره دهقان به سجده افتاد. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi