🍃🌸 🇮🇷 🌸🍃
#خوندلی_که_لعل_شد؛
کتاب خاطرات رهبر انقلاب
حضرت آیتالله العظمی خامنهای(مدّظلّهالعالی)
قسمت قبل؛
https://eitaa.com/salonemotalee/11379
◀️ قسمت بیستوششم؛
📒
فصل پنجم: آتشفشان انقلاب ۱
🔶🔸حاجآقا روحالله
وقتی در مشهد بودم، نام امام خمینی را شنیدم
ایشان آن زمان به "حاجآقا روحالله" معروف بودند
شهرت ایشان در میان طلاب، بخاطر جدیت در تدریس بود
هر طلبهی جوانی که در درس جدیت و کوشایی داشت، مشتاق شرکت در دروس ایشان در حوزه قم بود
پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم؛ در درس اصول فقه امام شرکت کردم و این درس را طی ۶ سالی که در قم بودم ادامه دادم
در درس فقه امام هم شرکت کردم ولی در همه سالها نه!؛ چون به حلقه درس حاجآقا مرتضی حائری پیوستم
این امر نه به علت ترجیح جلسات درس آقای حائری بلکه به سبب شلوغ نبودن آن بود
طلاب جلسات درس حاجآقا مرتضی تعدادشان کم بود؛ زیرا با آنکه ایشان از نظر علم و فضل معروف بود اما روش تدریس وی جذبشان نمیکرد
همان تعداد اندکِ همدرسهای من در حلقه درس ایشان نیز آن درس را ترک کردند
من به تنهایی ماندم و با ایشان دسم را ادامه دادم
به جز این درس در مرحله درس خارج، درس دیگری نبود که تنها یک طلبه در آن شرکت داشته باشد
تا پیش از حرکت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ هیچگونه نشانهای از انقلابی بودن در ایشان مشاهده نمیشد
ایشان استادی جدی بود با لباسی مرتب و فوقالعاده تمیز
سر به زیر وارد جلسه درس میشد
به هیچ یک از طلاب نگاه نمیکرد
درس خود را با جدیت میداد
به پرسشها و بحثهای طلاب با دقت و توجه تمام پاسخ میگفت
و بدون آنکه توجهی به ایجاد ارتباط با طلاب داشته باشد به همان شکل بیرون میرفت
در عین حال میان طلاب اعم از شاگردان و غیرشاگردانش محبوبیت بسیاری داشت
اکنون که به آن روزها میاندیشم از سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت خیلی متعجب میشوم.
اعلامیههایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان میدهد که ایشان همچون آتشفشانی خاموش بوده که یکباره فوران کرده است
همواره گفتهام ریاضت سکوت امام؛ یکی از بزرگترین ریاضتها بوده
امام مصداق کامل انسان مومن بود
امام خمینی با پدرم دوست بود هرگاه قصد سفر به مشهد داشتم برای خداحافظی نزد ایشان میرفتم
ایشان هم میخواست که سلامش را به پدرم برسانم
در بازگشت از مشهد هم نزد ایشان میرفتم و ایشان حال پدرم را جویا میشد
برای پرسش برخی مسائل هم خدمت ایشان میرفتم
وقتی نهضت امام آغاز شد کاملاً برای پیوستن به زیر پرچم ایشان آماده بودم
چون همهی آنچه را که میخواستم در این نهضت یافتم
به یاد دارم یک سال پس از نهضت امام از یکی از کوچههای قم میگذشتم که دیدم دومین اعلامیهی امام را بر در ورودی مدرسه حجتیه چسباندهاند
در این اعلامیه امام "اسدالله علم" را با لحن و زبانی مورد خطاب قرار داده بود که قدرت اسلام و عزت علمای مسلمین در آن موج میزد
کلمات اعلامیه را با تمام وجود نیوشیدم و خواستم به سجده بیفتم
زیرا بیانگر تمامی احساسات و آرزوهایم بود
فهمیده بودم امام تا آخر پای حق میایستد
در واقع حوزه علمیه قم پس از رحلت آقای بروجردی احساس یتیمی میکرد
در چنین شرایطی بود که امام مانند کوهی راسخ و استوار برخاسته بود و در نهایتِ شجاعت و قدرت و عظمت با قدرت حاکمه ستمگر سخن میگفت
طبیعی بود که این موضع امام همه احساسات انسان آرمانخواه و آرزومند عزت اسلام و مسلمین را تحت تاثیر خود قرار دهد
به دنبال بالا گرفتن نهضت و مشارکت فعالانهام در آن؛ رفت و آمدم به بیت ایشان افزایش یافت
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛
https://eitaa.com/salonemotalee/11480
🔸🌺🔸 --------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖
@salonemotalee