اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مثنوی میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام
ما که سرمستِ عشق وُ احساسیم
از اهالیِ بیتُالعبّاسیم
نفسِ ناب وُ نافذی داریم
ادبیاتِ حافظی داریم
پایِ دیوانِ یکّهتازِ غزل
میروم رو به سویِ خیرالعمل
حرفِ ما بود وُ لَعلِ یاقوتی
کلماتی به رنگِ لاهوتی
مگر این گفتهیِ پیمبر نیست
از محمّد به غیرِ دلبر کیست ؟!
از حسینی که از رسولاللّهست
پسری رویِ دامنِ لیلاست
صورتِ مصطفی در این قاب است
حیدرِ کربلایِ ارباب است
لعنتِ شیعه بر معاویه
سینهها میشود حسینیه
در جوابِ هر آنچه از منبر
بسته دشمن به احمد و حیدر
با توکّل به خالقِ اَزلی
شاهزاده شده به نامِ علی
امتدادِ غدیرِ حیدر را ....
جَلواتِ رُخِ پیمبر را .....
با حیایی عجیب و فاطمهای
با توانِ امیرِ علقمهای
با سرشتِ خدا وُ نورِ حریم
با حکیمی وُ صبر وُ تابِ کریم
در وجودت نهاده حضرتِ رب
وَ به تو تکیه میکند زینب
مُتصوّر شوید بیبی را
با همان حُجب وُ هیبتِ زهرا
لحظهای که رکابِ او سقّاست
دستِ او رویِ دستِ این آقاست
وَ تجسّم کنید شطّی را
با هزاران گُماشته امّا !!!!
همه بر اسب وُ او سوارِ شتر
میکند مشکِ خیمهها را پُر
همه جا در تمامِ سختیها
با اباالفضل بوده این آقا
علیِ ابنِ الحسینِ اکبر اوست
اوّلین سینهچاکِ دلبر اوست
رَجزش یاعلی وُ یازهراست
نفسَش کوکِ سازِ عاشوراست
حیدری بود وُ نامِ حیدر برد
چوبِ این عشقِ ناب را هم خورد
لشکری که گمان نمود رسول
آمده یاریِ عزیزِ بتول
نامِ او را شنید وُ با کینه
حملهور شد به سویِ آئینه
شده آئینهیِ رسولاللّه
تکّه تکّه وَ آمده بابا
طعنهها بود وُ پارههایِ امید
که پدر رویِ بوریا میچید
زینب آمد برایِ اِستمداد
وَر نَه آنجا حسین جان میداد
تا حرم رویِ بوریا آمد
عرش لرزید و این صدا آمد ؛
طالبِ خونِ کربلا لبّیک
یوسفِ فاطمه بیا لبّیک
با تو صبحِ امید میآید
جمعهیِ شاد و عید میآید
توضیح اینکه ؛
بیت چهارم اشاره به غزل ۲۰۴ دیوان حافظ بیت ششم دارد 👇👇👇👇
« یاد باد آنکه چو یاقوتِ قدح خنده زدی
در میانِ من و لعلِ تو حکایتها بود »
#مثنوی #میلاد #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسین_ایمانی
@sehreashk