سوره سوم: فرم، سنگر است! سوره سوم، روایت دو داستان است. داستان اول، سرگذشت حاکمیت سکولارِ پهلوی است که برخلاف تصور رمانتیک‌ها، نه خنثی و بی‌طرف، که کاملاً مهاجم و تمامیت‌خواه بود و صُور زندگی دینی را سرکوب می‌کرد. ما از تمامیت‌خواهی و توحش حکومت رضاخان بسیار شنیده‌ایم؛ اما وقتی پسرش این حکومت موروثی را تحویل گرفت، چه کرد؟ آنچه در جستار تاریخی «سرگذشت سرکوب روسری» می‌خوانید، روایت یورش حکومت سکولارِ محمدرضا به حجاب (به‌مثابه فرم زندگی دینی) از خلال تجربه‌زیسته دختران و زنانی است که آن دوران را درک کرده‌اند. اینکه چگونه حکومت پهلوی با ایجاد ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جبری سیستماتیک برای انزوا و خوار کردن حجاب ایجاد کرد. ما یک بار دیگر در تاریخ معاصرمان، تجربه ساده‌گیری سکولاریسم و تعدی بی‌دینی به زندگی دینی را داشته‌ایم؛ آنجا که در مملکت اسلام، روحانیت اسلام، به‌دلیل دفاع از اسلام، در برابر چشم اهل اسلام، به دار آویخته شد: شیخ فضل‌الله نوری. در این شماره، مطلبی درباره نحوه ورود شیخ فضل‌الله به صحنه مشروطه چاپ شده است. داستان دوم در این شماره، داستان هیئت است؛ هیئت، همچون سنگری در برابر جریان سکولار؛ به‌سان میدانی که کانون تولید فرم دینی و دفاع از موجودیت سیاسی دین است. سرمقاله، به ماجرای شکل‌گیری «هیئت رزمندگان اسلام» در دهه هفتاد در برابر سکولارهای داخلی پرداخته است. گعده (میزگرد) درباره فرم مداحی سیاسی بحث کرده است و متن «فرم، سنگر است»، ایده‌هایی برای پیوند هنر و هیئت را عرضه کرده است. سوره در این شماره می‌گوید: «فرم، سنگر است.» و نیروی حزب‌اللهی باید از فرم خودش در برابر دشمن پاسداری کند و فرم‌های تازه‌ای مبتنی بر سنت خود خلق کند. دشمن کیست؟ دشمن کسی است که می‌خواهد صورت (فرمِ) زندگی ما را تغییر دهد. حجاب و هیئت، فرم زیست دینی است و دقیقاً در همین دو عرصه حیات، دشمن تمامیت‌خواهِ سکولار، به فرم زندگی ما تجاوز کرده است. سبک‌سری است اگر تصور کنیم، سکولاریسم جز با نابودی این دو فرمِ مزاحم برای خودش خشنود شود. باید از این دو فرم و سنگر پاسداری کرد. سایر مطالب این شماره را هم می‌توان از سر همین جمله خواند: «فرم، سنگر است». @sourehmagazine