🦋🌱
😓به سختی توانست رضایت مسئولان را جلب کند. خیلی تمایل به رفتنش نداشتم. گفت اگر دوست نداری نمیروم، اما جواب حضرت زهرا (س) را خودت بده.
✨باطنیام این بود که جایی برود که مفید واقع شود، اما از طرفی دوست داشتم کنارم بماند. یک سال و ۳ ماه سوریه بود. در این مدت هر بار که به مرخصی میآمد، در ایران مأموریتی داشت.
☄شهریور که به مرخصی آمد، ما را هم با خودش به سوریه برد. خانهای را اجاره کرده بود. زندگی سادهای داشتیم. در آنجا هم ارتباط خوبی با همسایههای سوری برقرار کرده بود. به من میگفت :
❤️«تا جایی که میتوانی محبت داشتهباش و ارتباط خودت را با مردم قطع نکن.»
🔹در شهر لاذقیه که زندگی میکردیم، همسایهها از دیدن رفتار حاجی با خانواده و اهالی محل تعجب میکردند. او آنقدر در میان مردم سوریه محبوب شده بود که یکی از همسایهها میگفت :
«شما از من که سالها اینجا هستم، شعبیتر هستید.»
✔️شعبی به زبان آنها یعنی محبوب و مردمی، اما حاجی در شهر لاذقیه هم نتوانست بهعنوان یک مستشار نظامی به انجام وظایفش بسنده کند.
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ به روایت همسر (خواهر
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور)
✍
harimeharam.ir
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊